#انحصاری
داستان: وقتی ما تنها بستنی فروش شهر باشیم یک روزی که شیر بیکیفیت برامون آورده باشن به آقای شیر فروش غر میزنیم اما با همون بستنی دست میکنیم و دست مشتری میدیم و از اونجایی که تنها بستنی فروش شهر هستیم مردم هم مجبورن خرید کنند و یا اصلا ندونن بستنی خوب چه بستنی هست!؟
یا ما به نظافت بستنی فروشی اهمیت ندیم به راحتی صندلی ها و...
اما ماجرا وقتی تغییر میکنه که یکی دیگه بستنی فروشی باز میکنه دیگه رقابت برای داشتن مشتری بیشتر شروع میشه و بستنی فروشی از انحصاری بودن مطلق درمیاد و تازه تجربه رابط کاربری یا همون ux معنا خودشو پیدا میکنه و هر کدوم از بستنی فروشی ها سعی میکنند رضایت مشتری رو جلب کنن،
و کیفیت بستنی ها رو بالا ببرن. در ادامه میخوام یکی از هزاران سایتی که ux خوبی ندارن رو معرفی کنم مثل سایت سازمان سنجش که اصلا تجربه کاربری خوبی ندارن، حالا از چه جهت ux خوبی ندارن؟ از این جهت که انحصار طلبی دارن مثل همون داستان تنها بستنی فروش شهر، میگه مهم نیست که!
همین سایت سنجش وقتی وارد سایت میشی نمیفهمی چخبره!؟ منوهای بالا بر چه اساسی هستن! مثل گزینه معرفی سازمان! که چرا اینقدر معرفی سازمان جز اولین اولویت هاست؟! کاربری که میاد داخل سایت یک کاربری هست که میخواد یا کنکور بده یا نتیجه کنکورش رو ببینه یا آزمون استخدامی و کلا اینجور خدماتی خب طبیعتا گزینه آزمون ها و خبر ها براش مهمتره تا معرفی سازمان! اونم سازمانی که همه تقریباً میدونن چکار میکنه و پایین تر که اسکرول میکنی میبینی که اصلا ورود نداره! و یک مشت اطلاعات به طور نامرتب پخش شدن در صفحه!
باز قبلاً بهتر بود و مرتب تر بود سمت راست
کلا خدمات رو به صورت رنگی گذاشته بودنن.