اعتماد، زیربنای پویایی نظام علم و فناوری است و فرسایش آن، به معنای کاهش سرمایه اجتماعی علم و تضعیف پیوند میان دانش، اخلاق و کارآمدی است. در ایران اسلامی، بازسازی اعتماد علمی تنها یک ضرورت نهادی نیست، بلکه پیششرط تحقق تمدن داناییبنیان و شکوفایی ظرفیتهای جوانان نوآور به شمار میآید.
فرسایش اعتماد زمانی آغاز میشود که جوان پژوهشگر احساس کند نظام علمی در سنجش ارزش او، به جای شایستگی علمی، به سلسلهمراتب اداری یا روابط غیرعلمی تکیه دارد. در چنین شرایطی، انگیزه نوآوری تضعیف و جریان خلاقیت بهتدریج کند میشود.
از منظر آیندهپژوهی علم و فناوری، اعتماد یک متغیر کلیدی در پایداری نظام دانایی است. بازسازی آن نیازمند سه تحول همزمان است: شفافیت در فرآیندهای علمی، عدالت در ارزیابی و فرصتآفرینی برای نسل جوان.
سیاستهای آینده باید بهگونهای طراحی شوند که جوان نوآور ایرانی، علم را عرصهای برای رشد اخلاقی، مسئولیت اجتماعی و خودباوری ملی تجربه کند.
در نهایت، آینده علم در ایران اسلامی، زمانی شکوفا خواهد شد که اعتماد نه صرفاً ارزش اخلاقی، بلکه سازوکار بنیادین حکمرانی دانایی تلقی شود.