آدمای سیگاری
رابطههای دوزاری
دخترای فراری
میکشن ازم بیگاری
قلبم واسشون حکم جاسیگاری
خاکستر آتیشِ سیگارِ مغز مریضشون رو توی جاسیگاری قلبم خفه میکنن.
اونا نمیدونن که یه روزی قید همشون رو میزنم.
یه روزی که به آخر نرسیده باشم.
تو چشمام نگاه میکنن و میگن بدون اونا نمیتونم.
دخترای پلنگی
با چشم و موهای رنگی
جفت پاهای شلنگی
اخلاق گنگی منگی
با حرکات فنگی لنگی
و مغزهای هنگی زنگی
سیگارو روشن میکنه و میزاره روی لبم
سیگار خوبه!
ذره ذره میکشتت
درد داره
اره مردنم درد داره
پرستار میگه قلبت ناراحته
پرستار چقدر باهام راحته
دکتر هی بهم میگه مردک سیگاری
هی دکتر! آخه تو چقدر بیکاری
پرستار در گوشم میگه یواشکی
دیگه سیگار نکشی تو قایمکی
پرستار بهم نخ میده
گمونم دوستم داره
پرستار آمپول عشقتو ترزیق کن
قلبمو از کثیفیها شیک و پیک کن
پرستار میشی صاحب قلبم!؟
که هرشب بزنی آمپول به قلبم!
پرستار منو خوب میکنه
از آدمای هرزه منو دور میکنه
دکتر تو چشماش به من نفرت داشت
چون میدونست... اره، پرستار منو دوست داشت
"پرستار منو دوست داشت"
[به قلم ساجده حسینی]
دوستان! خوشحال میشم نظراتتون رو در رابطه با پستم بخونم?