Nedeleine
Nedeleine
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

برای تو!خود تو!

همیشه وقتایی که خودم از چیزی ناراحتم یا چیزی ذهنم رو مشغول کرده بیشتر از همیشه خود منطقی درونم باهام صحبت میکنه و سعی میکنه متقاعدم کنه و بهم دلداری بده. پیش اومده بعد از موضوعی انقدر وجه منطقی درونم دلداریم داده که دیگه از دستش سردرد گرفتم.

انگار اون وایمیسه و نصیحت میکنه و من برای بروز دادنش بلند بلند با خودم حرف میزنم.

مامانم میگه از بچگی همین بودم و اون موقع این همه رو میترسونده.

منطقی هم هست دیگه..شما فکر کن یه بچه ی کوچیک به جای گریه و دعوا با بقیه یا حتی بازی کردن با دوستاش وقتایی که حوصلش سر رفته بلند بلند با در و دیوار حرف بزنه!

اما من نه با در و دیوارم و نه با دوست خیالی بچگیم!

من با توام!

تو؟؟

آره من با توام! تویی که انعکاس منی و کسی نمیبینتت!

تویی که حس تنهایی کردی

تویی که تا صبح گریه کردی

تویی که شکست خوردی و دو دل بودی برای ادامه دادن یا جا زدن یا حتی شاید تویی که انتخاب دیگه ای جز ادامه دادن نداشتی

تویی که بلند داد زدی و کسی نشنید

تویی که احساس کافی نبودن کردی و کسی ندید

تویی که ساختی و ساختی و خراب شد

تویی که حس کردی عشقت رو نثار کسی کردی و اون لهش کرد

تویی که...

آره من با تو حرف میزنم همیشه و دقیقا همین رو از نوشتن دوست دارم که من حرفام رو به تو میزنم!

تویی که انعکاس منی!


شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید