درخت گردو
این فیلم به کارگردانی محمد حسین مهدویان و بازی بی نظیر پیمان معادی ، مهران مدیری ، مینو شریفی و مینا ساداتی در سال ۹۸ روی پرده رفت ...
و سیمرغ بهترین کارگردانی و سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد و نامزد نقش زن مکمل شد
این فیلم از روی یک داستان واقعی ساخته شده
موضوع این فیلم درباره ی بمباران شیمیایی سردشته ...که در هفتم تیرماه سال ۶۶ این جنایت رخ داد ... سردشت یکی از شهر های مرزی استان آذربایجان غربیه... در ساعت 16:30 روز یکشنبه هفتم تیر ماه 1366 چند فروند هواپیمای بعثی سکوت شهر کوچک سردشت در غرب کشور را شکستند و 7 بمب خردل در نقاط مختلف شهر انداختند که 2 بمب در بازار شهر و 2 بمب دیگر در منطقه مسکونی افتاد ؛ 3 بمب دیگر نیز در باغهای مجاور شهر فرود آمد
از شهر 12000 نفری سردشت طبق آمارهای رسمی 8025 نفر مصدوم شدند
آقای مهدویان در این فیلم به فراخور زمان از لنز های مختلفی استفاده کرده ...
کارگردان در عمده صحنه های فیلم که سال ۶۶ را نشان میدهد از فیلمبرداری با فرمت ۱۶ میلیمتری ، در صحنه های سال ۸۴ از فرمت ۳۵ میلیمتری و در سال ۹۵ از دوربین های دیجیتال استفاده کرد تا حالت مستند گونه ی فیلم را بیشتر تقویت کنه
ایراداتی که به این فیلم وارده :( با غرق احساس شدن متوجه آن نمی شوید )
نریشن نشانه ی ضعف فیلم در رساندن معنیست
از نظر فیلمنامه نویسی نتوانستند که داستان اصلی را خوب دراماتورژی کنند و رنگ آمیزی شخصیت ها هم به طبع همین انجام نشده ... داستان احمد و هما (زوجی که فرزند خودشون رو از دست دادن و هر دو احساس گناه میکنند )که به این داستان اضافه شد به هیچ عنوان قدرت لازم برای به تعادل در آوردن دو کفه ی ترازوی دو زوج را ندارد و زیر سایه داستان واقعی اصلی گم میشود که البته
از نظر بازی مهران مدیری هم به گفته ی منتقدان هم به نظر خودش هم به نظر هر کس که فیلم را ببیند در این فیلم بسیار ضعیف بود و حتی یک لکنت ساده را هم به شکلی مصنوعی بازی میکرد ... و معلوم بود بعلت در آمد به فیلم اضافه شده ...
در مقابل بازی پیمان معادی در نقش قادر مولان پور یک اوستا بنای کم حرف و آروم که سه فرزند و همسر خود را از دست میدهد ... و در نهایت به تحول شخصیت او پی میبریم که دیگر کم حرف و آروم نخواهد بود ( سال ۸۴)
تحسین ها
موسیقی عالی ... کمانچه ی بی نظیر که فوق العاده تحت تاثیر قرار میدهد ... سکانس ها با بی رحمی تمام پشت هم چیده شده و اجازه ی تنفس به شما نمیدهد ... ریتم مناسب
تحلیل معنایی و داستان فیلم
در جریان بمباران شیمیایی سه فرزند و همسر باردار خود را به بیمارستان میرساند ولی بعلت وخیم بودن حالشان مجبور است فرزندان خود را به بیمارستان تبریز برساند ...
ولی حالشان رو به وخامت میرود و مجبور می شود آن ها را به تهران منتقل کند ...
در جریان انتقال فرزندانش... ناصر جلوی چشمان پدر جان می دهد ...
قادر دو فرزند خود را به همراه معلم مدرسه شان که او هم آلوده ی بمباران شیمیایی شده به تهران میفرستد و خود راهی روستا می شود تا فرزندش را زیر درخت گردو دفن کند.... احمد که دکتر بیمارستان سردشت است به او میگوید که بین مادر و فرزند فقط یکی زنده میماند ... قادر مریم را انتخاب میکند ولی احمد در لحظات آخر بنا به دلیل خواستهی خود مریم جان فرزند را نجات میدهد. و بعد از مرگ مریم در بیمارستان فرزند آخر جابهجا و گم میشود.