یووال نوح هراری
ترجمه و تلخیص: مجتبی قلی پور
اکنون بشریت در حال مواجهه با یک بحران جهانی است، شاید بزرگترین بحران نسل ما. تصمیماتی که مردم و حکومتها در چند هفتۀ آتی خواهند گرفت، احتمالا جهان سالهای آتی را شکل خواهد داد.
این توفان تمام خواهد شد، بشریت به بقای خود ادامه خواهد داد. اغلب ما زنده خواهیم ماند، اما در جهانی متفاوت زندگی خواهیم کرد. بسیاری از اقدامات اضطراری کوتاهمدت تبدیل به بخشی ثابت از زندگی ما خواهند شد. این طبیعت وضعیتهای اضطراری است. تصمیماتی که در شرایط عادی نیازمند سالها هماندیشی و ژرفاندیشی هستند، در چنین شرایطی باید فقط طی چند ساعت اتخاذ شوند. فناوریهای نابالغ و حتی خطرناک به خدمت گرفته میشوند، زیرا خطرات ناشی از دست روی دست گذاشتن بسیار بزرگتر است.
هنگامی که همه دورکاری میکنند و از دور با هم ارتباط برقرار میکنند چه میشود؟ هنگامی که همۀ مدارس و دانشگاهها آنلاین میشوند چه رخ میدهد؟ در شرایط عادی، حکومتها، کسبوکارها و واحدهای آموزشی هرگز با چنین تجربههایی موافقت نمیکردند. اما اکنون در شرایط عادی نیستیم.
در این زمانۀ بحران، با دو انتخاب مهم مواجهیم. نخستین آنها انتخاب بین مراقبت توتالیتری و توانمندسازی شهروندان است. دومین آنها انتخاب بین انزوای ملیگرایانه و همبستگی جهانی است.
مراقبت زیرپوستی
برای متوقف کردن این بیماری همهگیر، همۀ جمعیت باید مطابق یک سری دستورالعملها رفتار کنند. برای دستیابی به این وضعیت، دو راه اصلی وجود دارد: یک راه این است که حکومت بر مردم نظارت و کسانی را که از قواعد تخطی میکنند تنبیه کند.
امروزه، برای نخستین بار در تاریخ انسان، فناوری نظارت بر همگان را در همۀ زمانها ممکن کرده است. اکنون حکومتها میتوانند به جای جاسوسهایی از جنس گوشت و خون، بر سنسورهای همهجاحاضر و الگوریتمهای نیرومند تکیه کنند. در نبرد علیه کروناویروس چند حکومت همین الان از ابزارهای مراقبت جدید استفاده کردهاند. چین و اسرائیل مهمترین مثالها هستند.
اگرچه کاربرد این فناوریهای پیچیده جدید نیست اما اگر هشیار نباشیم این بیماری همهگیر ممکن است نقطه عطفی مهم در تاریخ مراقبت باشد. نه فقط به این دلیل که ممکن است باعث عادی شدن کاربرد ابزارهای مراقبت در کشورهایی شود که تا کنون این کار را رد کردهاند، بلکه مهمتر از آن به این دلیل که میتواند به معنای گذار از «مراقبت روپوستی» به «مراقبت زیرپوستی» شود. تاکنون، هنگامی که انگشتتان صفحۀ گوشی هوشمندتان را لمس میکرد و روی یک لینک کلیک میکرد، حکومت فقط میخواست بداند انگشتتان دقیقا روی چه چیزی کلیک میکند. اما در مقطع پس از کروناویروس، حکومت میخواهد دمای انگشت شما و فشار خون زیرپوستتان را نیز بداند.
اگر شما، به عنوان مثال، بدانید که من روی لینکهای فاکس نیوز بیشتر از لینکهای سی.ان.ان کلیک میکنم، میتوانید چیزهایی را دربارۀ دیدگاه های سیاسی من و شاید حتی شخصیتم بدانید. اما اگر بتوانید تغییرات دمای بدن، فشار خون و ضربان قلب من را هم حین تماشای ویدئوی موجود در آن لینک بدانید، آنگاه میدانید که چه چیزی من را میخنداند، میگریاند، و واقعا عصبانی میکند.
البته شما ممکن است این نوع مراقبت زیستسنجشانه (biometric surveillance) را اقداماتی موقت بدانید که طی یک دوران اضطرار انجام میشوند و با اتمام وضعیت اضطرار پایان مییابند. اما اقدامات موقت عادت زشتی دارند و آن این است که عمرشان از عمر وضعیتهای اضطراری بیشتر میشود، به ویژه با توجه به اینکه همیشه یک وضعیت اضطراری جدید در افق پنهان است. در سالهای اخیر نبردی بزرگ بر سر حوزۀ خصوصی در جریان بوده است. بحران کروناویروس میتواند نقطۀ عطف این نبرد باشد. زیرا هنگامی که مردم مجبور به انتخاب بین حوزۀ خصوصی و سلامتی باشد، معمولا سلامتی را انتخاب خواهند کرد.
پلیس صابونی
ریشۀ مشکل در این است که از مردم میخواهیم بین حوزۀ خصوصی و سلامتی یکی را انتخاب کنند. این انتخابی غلط است. ما میتوانیم و باید از هر دوی این مواهب بهرهمند شویم. ما میتوانیم سلامتیمان را حفظ کنیم و کروناویروس را متوقف کنیم، اما نه با ایجاد رژیمهای مراقبتی توتالیتر، بلکه با توانمندسازی شهروندان. در هفتههای اخیر، برخی از موفقترین تلاشها برای مهار کروناویروس توسط کشورهای کرۀ جنوبی، تایوان و سنگاپور انجام شده است. اگرچه این کشورها از برخی اپلیکیشنهای ردیابی استفاده کردهاند، اما آنها عمدتاً بر تستگیری گسترده، گزارشدهی صادقانه، و همکاری دواطلبانه و مشتاقانۀ مردم آگاهشان متکی بودهاند.
نظارت متمرکز و مجازاتهای سخت تنها راه تبعیت مردم از دستورالعملها نیست. هنگامی که واقعیتهای علمی به مردم گفته شود، و هنگامی که مردم به مقاماتی که این واقعیتها را میگویند اعتماد دارند، آنگاه شهروندان میتوانند کار درست را انجام دهند، حتی بدون نظارت یک برادر بزرگ. جمعیت خودانگیخته و آگاه معمولا بسیار نیرومندتر و کارآمدتر از جمعیت تحت مراقبت پلیسی و نادان است.
اما برای اینکه به چنین سطحی از تبعیت و همکاری دست یابیم نیازمند اعتماد هستیم. مردم نیاز دارند به علم، به مقامات دولتی و به رسانهها اعتماد کنند. در چند سال گذشته، سیاستمداران نامسئول، عامدانه اعتماد به علم، مقامات دولتی و رسانهها را تضعیف کردهاند. اکنون همین سیاستمداران نامسئول به دنبال اقتدارگرایی هستند، با این استدلال که نمیتوان به مردم اعتماد کرد که کار درست را انجام دهند.
به طور معمول، اعتمادی که طی سالها فرسایش یافته را نیتوان یک شبه بازسازی کرد. اما ما در یک زمان معمول نیستیم. در هنگامۀ بحران، ذهنها هم میتوانند به سرعت تغییر کنند. بنابراین، هنوز هم دیر نیست که به جای ایجاد رژیم مراقبت، اعتماد مردم را به علم، مقامات دولتی و رسانهها بازسازی کنیم. قطعا باید از فناوریهای جدید هم استفاده کنیم، اما این فناوریها باید شهروندان را توانمند کنند. من کاملا موافق نظارت بر دمای بدن و فشار خونم هستم، اما این دادهها نباید برای ایجاد یک حکومت قادر مطلب به کار روند.در عوض، این دادهها باید به من کمک کنند تا انتخابهای شخصی آگاهانهتری داشته باشم و همچنین حکومت را برای تصمیماتش پاسخگو کند.
بنابراین، بیماری همه گیر کرونا ویروس، آزمون بزرگ شهروندی است. در روزهای پیش رو، هر یک از ما باید انتخاب کند که به جای تئوریهای توطئۀ بیبنیان و سیاستمداران خودخواه، به دادههای علمی و متخصصان سلامت اعتماد کند. اگر اشتباهی انتخاب کنیم، ممکن است گرانقدرترین آزادیهایمان را از دست بدهیم، با این تفکر که این تنها راه تضمین سلامتمان است.
ما به یک طرح جهانی نیاز داریم
دومین انتخاب مهمی که پیش روی ماست، انتخاب بین انزوای ملیگرایانه و همبستگی جهانی است. هم خود بیماری همهگیر و هم بحران اقتصادی منتج از آنها مشکلات جهانی هستند. این مشکلات را فقط با همکاری جهانی میتوان به گونهای مؤثر حل کرد.
نخست، برای شکست دادن ویروس ما نیازمند همرسانی جهانی اطلاعات هستیم. این یکی از مزیتهای بزرگ انسان بر ویروس است. یک ویروس کرونا در چین و ویروسی دیگر در امریکا نمیتوانند دربارۀ چگونگی مبتلا کردن انسانها تبادل اطلاعات کنند، اما آنچه یک پزشک ایتالیایی در میلان کشف میکند ممکن است در بعدازظهر همان روز در تهران جان عدهای را نجات دهد. اما برای اینکه این اتفاق رخ دهد، ما نیازمند یک روح همکاری جهانی و اعتماد هستیم. کشورها باید با اشتیاق اطلاعات خود را همرسانی کرده و با فروتنی توصیههای دیگر کشورها را بپذیرند. آنها همچنین باید به دادهها و بینشهایی که دریافت میکنند اعتماد کنند.
ما همچنبن نیازمند یک تلاش جهانی برای تولید و توزیع تجهیزات پزشکی هستیم. به جای اینکه هرکشور این کار را به صورت محلی انجام دهد و هرچه تجهیزات میتواند ذخیره کند، یک تلاش جهانی هماهنگ میتواند تولید را سرعت بخشیده و تضمین کند که تجهیزات حیاتی منصفانه تر توزیع میشوند. درست همانطور که کشورها به هنگام جنگ صنایع کلیدی خود را ملی میکنند، جنگ بشریت علیه کروناویروس مستلزم «انسانیکردن» خطوط تولید حیاتی است.
همکاری بینالمللی در جبهۀ اقتصادی نیز به شدت مورد نیاز است. ما در این عرصه نیازمند یک برنامۀ اقدام بسیار فوری هستیم. متأسفانه، در حال حاضر کشورها تقریبا هیچ یک از این کارها را انجام نمیدهند. گویی نوعی فلج و از کارافتادگی جمعی کل جامعۀ بینالملل را زمینگیر کرده است. گویی هیچ انسان بالغی در این اتاق نیست. دولت کنونی ایالات متحده نقش رهبری خود را رها کرده است. این دولت به وضوح اعلام کرده که به عظمت امریکا اهمیت بیشتری میدهد تا آیندهی بشریت. این دولت حتی نزدیکترین متحدان خود را رها کرده است، حتی اگر دولت فعلی امریکا بتدریج خط مشی خود را تغییر دهد و یک برنامۀ اقدام جهانی ارائه کند، کمتر کسی از رهبری پیروی خواهد کرد که هرگز مسئولیت برعهده نمیگیرد، هرگز اشتباه خود را نمیپذیرد و معمولا تمام اعتبار را از آن خودش میداند و سهم دیگران را چیزی جز سرزنش نمیداند. اگر جای خالی ایالات متحده توسط سایر کشورها پر نشود، نه تنها متوقف کردن اپیدمی کنونی بسیار دشوارتر خواهد بود، بلکه میراث آن سالها روابط بینالملل را مسموم خواهد کرد.
بشریت نیازمند یک انتخاب است. آیا در مسیر تفرقه فرو میغلتیم و یا مسیر همبستگی جهانی را در پیش میگیریم؟ اگر تفرقه را انتخاب کنیم، نه تنها بحران را طولانی تر خواهیم کرد، بلکه احتمالا به فجایع بزرگتر در آینده نیز خواهد انجامید. اگر همبستگی جهانی را انتخاب کنیم، این یک پیروزی نه تنها علیه کروناویروس، بلکه علیه همۀ بیماریهای همهگیری آینده و بحرانهایی خواهد بود که ممکن است در سدۀ بیست و یک به بشریت هجوم آورند.