مقدمه:
تفکر طراحی بهطور عام به فرآیندی اشاره دارد که در آن از روشهای خلاقانه برای حل مسائل استفاده می شود. این رویکرد تنها در طراحی محصولات و محدود به طراحان نمی باشد، بلکه به عنوان یک ابزار مؤثر در تمامی حوزههای هنر، علم، و کسب و کار به کار میرود. . پس چرا آن را «طراحی» مینامیم؟ فرایندهای کاری طراحان، میتوانند به ما کمک کنند تا روشهای تفکر طراحی را بهصورت سیستماتیک استخراج کنیم، آموزش دهیم، یاد بگیریم و استفاده کنیم تا بتوانیم مشکلاتی را که در طرحها، مشاغل، کشور و زندگیمان وجود دارند، با خلاقیت حل کنیم.
برخی از برندهای برجسته جهان، مانند اپل (Apple)، گوگل (Google)، سامسونگ (Samsung) و جیای (GE)، بهسرعت رویکرد تفکر طراحی را انتخاب کردهاند. این رویکرد در دانشگاههای معتبری مانند، دی.اسکوول (d.school)، استنفورد (Stanford)، هاروارد (Harvard) و امآیتی (MIT) تدریس میشود.
در این مقاله با بررسی مفاهیم و مراحل تفکر طراحی، تأثیرات آن بر بهبود محصولات و خدمات، و تطبیق با محیط کسب و کار، به نقش مهم این رویکرد در تحول و نوآوری می پردازیم.
تفکر طراحی یا Design Thinking یا رویکرد حل مسئله :
تفکر طراحی، فرایندی تجربی، تکرارشونده و غیر خطی است و به ما کمک میکند تا استراتژیها و راهحلهایی را شناسایی کنیم که ممکن است با درک اولیه ما بهدست نیایند. ما با این روش بهدنبال آن هستیم که فرضیات را به چالش بکشیم و مشکلات را مجدد تعریف کنیم. در عین حال، تفکر طراحی، رویکرد راهحلمحوری است که برای تفکر و کارکردن، روشهایی اجرایی دارد.
مراحل تفکر طراحی:
فرآیند تفکر طراحی شامل پنج مرحله اصلی است که به ما کمک می کند تجربه کاربری خوبی طراحی کنیم: همدلی، تعریف، ایدهپردازی، نمونهسازی، و آزمون. این مراحل کمک میکنند تا از طریق تعامل با کاربران، مسائل و نیازهای آنها را بهدقت شناسایی کنیم، سپس ایدههای خلاقانه برای حل مسائل تولید کنیم و در مرحله بعد این ایده ها را تست کنیم.
در ادامه به بررسی این پنج مرحله می پردازیم:
همدلی یا : Empathize در این مرحله سعی میکنیم در تعامل با کاربر از نیازهای او شناخت به دست آوریم.
تعریف مسئله یا Define : بعد با توجه به شناختی که از کاربر به دست آوردیم مسئله را تعریف می کنیم.
ایده پردازی Ideate : در این مرحله برای حل مسئله ایده پردازی ( عموما تیمی) انجام می دهیم.
.ساخت نمونه اولیه prototype : در این مرحله ایده ها به یک نمونه تبدیل می کنیم
آزمایش یا test : در این مرحله پروتوتایپ ساخته شده توسط کاربر تست می شود
اگر در مرحله تست ، پروتوتایپ توسط کاربر تایید شود و برطرف کننده نیازهای کاربر باشد ساخت محصول نهایی را شروع می کنیم.
باید به این نکته توجه کنیم که در هر مرحله اگر مشکلی پیش آمد باید به مراحل قبل رجوع کنیم و مسئله ی مورد نظر را بازنگری کنیم.
به طور مثال اگر در طی فرآیند در مرحله پروتوتایپ کار بر بخواهد مورد جدیدی اضافه کند باید به مرحله Empathize برگردیم و از آن جا شروع کنیم ، نمی توانیم مرحله به مرحله عقب برویم باید مستقیما به مرحله اول برگردیم و حتی اگر نسخه نهایی ساخته شده باشد باز باید از مرحله Empathize شروع کنیم.
مزایای تفکر طراحی:
حل نیازهای انسانی: تفکر طراحی به ما کمک میکند تا همواره نیازها و تجربیات انسان ها را در نظر بگیریم و به صورت خلاقانه و نوآورانه به حل نیازهای انسانی پرداخته و راهحلهای موثری ارائه دهیم.
مقابله با مشکلات مبهم: اغلب مشکلاتی که با آنها روبرو میشویم، میتوانند مبهم و یا دشوار باشند. تفکر طراحی به ما امکان میدهد با رویکردی جدید به حل این مشکلات بپردازیم و راهحلهایی نوآورانه ارائه دهیم.
راهاندازی راهحلهای نوآورانه: تفکر طراحی باعث میشود تا به راهحلهای نوآورانهتری برای مسائل پیش رو برسیم و با استفاده از این راهحلها، بهبودهای موثری ایجاد کنیم.
افزایش کارایی سازمانها: تفکر طراحی میتواند به سازمانها کمک کند تا به شکل سریعتر و کارآمدتری فعالیت کنند. این رویکرد باعث میشود به طور مداوم روش هایی که باعث بهبود و نوآوری می شود را اجرا کنند.
تیمبندی و همکاری: تفکر طراحی اهمیت بسیاری به همکاری و تیمبندی میدهد؛ زیرا به تبادل ایدهها و دیدگاهها و ایجاد فضایی برای تعامل کمک میکند.
توسعه محصولات و خدمات: این رویکرد به سازمانها کمک میکند تا محصولات و خدمات جدیدی را توسعه داده و با نوآوری در بازار رقابتی جایگاهی داشته باشند.
تفکر طراحی به دنبال تغییر و نوآوری است
در نهایت، تفکر طراحی به عنوان یک ابزار قدرتمند برای حل مسائل و ایجاد نوآوریهای مثبت در همه جوانب زندگی و کسب و کار مورد توجه قرار میگیرد. این رویکرد، فرصتی را برای تجدید نظر در راهحلها، بهبود محصولات و خدمات و ایجاد تغییرات اساسی فراهم میکند.
تفکر طراحی دارای مزایای چشمگیری است. این رویکرد از تمرکز بر فهم بهتر از کاربران، توسعه همدلی با آنها، افزایش توانایی در پرسش سؤالات مهم، مواجهه با چالشهای ناشناخته، و آزمایشهای مداوم جهت بهبود و نوآوری، بهبود محصولات و خدمات منجر میشود. این رویکرد به عنوان ابزاری مؤثر در بهبود کیفیت تجربه کاربران نیز شناخته میشود.
تأثیرات تفکر طراحی:
تفکر طراحی، تفکر خارج از چارچوب است زیرا در این نوع تفکر، طراحان سعی دارند تا روشهای نوینی از تفکر را توسعه دهند و از راههای متداول یا معمول در حل مسائل دوری کنند.
هدف اصلی تفکر طراحی، بهبود محصولات و خدمات از طریق تجزیه و تحلیل و درک عمیق از تعامل کاربران با محصولات و شناخت دقیق از شرایط محیط کاری است. این نوع تفکر همچنین شامل توانایی و تمایل به پرسش سؤالهای مهم و چالشبرانگیز نیز میشود. یکی از جوانب اساسی تفکر خارج از چارچوب، ارزیابی فرضیات قبلی است. به عبارت دیگر، تلاش میکنیم تا اثبات کنیم که آیا فرضیات قبلی معتبر هستند یا خیر.
با تجزیه و تحلیل شرایط یک مسئله و بررسی مفاهیم بهکاررفته، میتوانیم به مرحله تولید راهحل بپردازیم. این مرحله به ما کمک میکند تا ایدههای جدیدی را ایجاد کنیم که به تازگی محدودیتها و جنبههای واقعی مسئله را در نظر میگیرند. در واقع، تفکر طراحی به ما فرصت میدهد تا به صورت عمیقتری تحقیق کنیم و به روشهای بهتری برای حل مسائل پیش برویم. دونالد نورمن، که برای اولین باراصطلاح "کاربرمحور" را بیان کرده است ، تأکید دارد:
"هرچه بیشتر به ماهیت طراحی و رفتارهای اخیرمان با مهندسان، تجار و اشخاص دیگری که سعی در حل مسائل دارند، فکر میکردم، میفهمیدم که آنها میتوانند از یک رویکرد مناسب بهرهبرند. طراحان تفکر، چندین راهحل سادهای را ترسیم کردهاند. آنها به مسئله اصلی نگاه میکنند تا راهحلهای احتمالی را ارائه دهند، نه راهحل نهایی. مهمتر از همه، تفکر طراحی یک فرآیند تکرارشونده و گسترده است. طراحان، در مقابل تمایل به حل مستمر مسئله مقاومت میکنند؛ به جای آن، وقت خود را صرف تشخیص اصل و ریشه مسئله میکنند. آنها تا زمانی که مسئله اصلی را شناسایی نکردهاند، به دنبال راهحل نمیگردند، و حتی پس از شناسایی، تنها به سمت ارائه طیف گستردهای از راهحلهای احتمالی می رفتند.
میتوان نتیجه گرفت که تفکر طراحی به وسیله روند تکراری و کامل خود، ما را قادر میسازد تا به نحو بهتری به مشکلات نگاه کنیم، تحقیقات را به درستی انجام دهیم، راهحلهای نوین را تولید کنیم و در نهایت بهبود و نوآوریهای جدیدی را به وجود آوریم.
ترکیب علم و هنر در تفکر طراحی:
تفکر طراحی همزمان یک فن و علم و هنر است. این رویکرد از تحقیقات درباره تعامل کاربران با محصولات استفاده کرده و با شناسایی عوامل غیر قطعی و محوری مسائل، به تحلیل علمی میپردازد. این ترکیب فن علم و هنر میتواند به ایجاد راهحلهایی نوآورانه و کارآمد منجر شود.
نتیجهگیری:
تفکر طراحی به عنوان یک رویکرد نوآورانه به حل مسائل و بهبود محصولات و خدمات میپردازد. این روش تلاش میکند تا از راهکارهای جدید و نوآورانه استفاده کند و از محدودیتهای روشهای معمول حل مسئله خارج شود. در ساختار تفکر طراحی، تمرکز بر شناخت عمیقتر نیازهای کاربران، تجزیه و تحلیل دقیق مسائل، ایدهپردازی خلاقانه، آزمایش راهحلها و بهبود مستمر محصولات و خدمات می باشد.
برای مدیران و تیمهای نوآوری، تفکر طراحی به عنوان یک چارچوب کاری قدرتمند عمل میکند که به آنها کمک میکند تا با تغییر رفتارها و الگوهای عادی، به سمت نوآوری و بهبود حرکت کنند. این ساختار به آنها کمک میکند تا با تمرکز بر تحلیل دقیق مشکلات و نیازها، از راهحلهایی که قبلاً بهصورت عادی در نظر نمیگرفتند، استفاده کنند. همچنین، این رویکرد به تیمها اطمینان میدهد که تغییر و ارتقاء محصولات و خدمات میسر است و میتوان ترس از اشتباهات را به حداقل رساند.
منابع:
https://www.ideou.com/blogs/inspiration/what-is-design-thinking