ناصرالدینشاه یکی از عجیبترین شاهان تاریخ ایران و بیاغراق جهان است! او در پنجاه سال پادشاهیاش مجموعهای از عجیبترین رفتارهای حکومتی و شخصی داشت که تأثیراتش تاکنون ادامه دارد. زندگی خصوصی ناصرالدینشاه و حرمسرای او بهعنوان یکی از مشهورترین حرمسراهای تاریخ نامبرده میشود اما نام او تنها با نام یک زن عجین شده است: جیران!
این عجین شدن زمانی عجیبتر میشود که بدانیم او در طول زندگیاش یکی از معروفترین و اسرارآمیزترین حرمسراهای تاریخ را داشت و تا زمان ترورش به دست میرزا رضای کرمانی و به اعتبار سخن عینالدوله، ۱۱۲ زن عقدی و صیغهای داشت. این روزها و همزمان با پخش سریال جیران آخرین ساخته حسن فتحی از شبکه نمایش خانگی، بار دیگر نام شاه شهید و سرگذشت سوگلی حرمسرایش یعنی جیران موردتوجه بسیاری از ایرانیان قرارگرفته است.
در ادامه نگاهی داریم به زندگی جیران با نام اصلی خدیجه خانم تجریشی، سوگلی حرمسرای ناصرالدینشاه.
جیران که به ترکی به معنای غزال است، لقبی است که ناصرالدینشاه به زن محبوب خود یعنی خدیجه خانم تجریشی داد. خدیجه خانم تجریشی که به نام فروغالسلطنه نیز معروف بود، دختر باغبانی به نام محمدعلی بود. خانواده او از اهالی تجریش و قریه کوهسار بودند. جایی که در آن زمان خوش آبوهواییاش زبانزد خاص و عام بود. او بااینکه در خانوادهای کاملاً معمولی و روستایی بزرگ شده بود، روحیهای جسور، کنجکاو و بلندپرواز داشت. از ویژگیهای شخصیتی ذکر شده درباره جیران میتوان به علاقه بیحدوحصر او به سوارکاری اشاره کرد. در آن سالها که عمده زنها به کارهای خانه مشغول بودند و سوارکاری و شکار برای دختران چندان رواج نداشت، خدیجه تجریشی مدام به اسبسواری میرفت و نقل است که لباس و چکمه مردانه میپوشید و روبندهاش را به گرد سر میپیچید و بسیار چالاک اسبسواری میکرد و به شکار میپرداخت.
همین شیفتگی جیران به شکار و رفتار ِ خارج از عرف زمانهاش یکی از دلایل دلبستگی ناصرالدینشاه به او بود و البته به اینها باید زیباییاش را نیز اضافه کرد که در همان لحظه نخست دلِ شاه شهید را برد و به خاطر درشتی و زیبایی چشمانش، شاه به او لقب جیران داد. درباره نحوه آشنایی ناصرالدینشاه با جیران و اولین دیدار عاشقانه آنها چند نقلقول تاریخی وجود دارد که نگاهی به آنها میاندازیم.
اولین دیدار ناصرالدینشاه و جیران
در کتاب اعلمالسطلنه (تقی دانشور) نحوه ملاقات ناصرالدینشاه با جیران به این صورت ذکر شده است:
«شاه روزی در اطراف شمیران و تجریش سواره به شکار بلدرچین رفته بود. غفلتاً چند بلدرچین روی درخت توتی پریدند و شاه برای زدن آنها زیر درخت توت رفت. دختری دهاتی بالای درخت رفته و مشغول خوردن توت بود. دخترک اعتنایی به شاه نکرد.
ولی شاه فریفته جمال دختر دهاتی شد و بر سبیل مزاح خطاب به وی گفت: دختر! زن من میشی؟ دخترک شانههایش را بالا انداخت و بدون آنکه بداند طرف صحبتش شاه مملکت است، گفت: تو که داخل آدم نیستی. من زن شاه میشم! و بعد با لفظ برو گم شو! مکالمه را تمام شده حساب کرده بود. اما وقتی ملازمان شاه ترسان و لرزان او را شیرفهم کردند که این مرد با این لباس و این خدم و حشم شاه مملکت است، جیران از درخت پایین پرید و با رفتاری مؤدب و شرمسار، عذرخواهی کرده بود. شاه جوان که از همان ابتدا شیفته سکنات و وجنات او شده بود، او را به ارگ سلطنتی دعوت کرد و از او خواست تا با شاه ازدواج کند.»
همچنین روایت دیگری توسط عباس امانت درباره این دیدار ذکر شده که به این شرح است:
جیران ابتدا به جهت فراگرفتن رقص و آواز به حرمسرای شاهی آورده شد و نخستینبار ناصرالدینشاه او را اندکی پس از قتل امیرکبیر در جمع ملازمان مهدعلیا دید و همانجا به او دل بست.
در روایت دیگری هم مونس الدوله که ندیمه و کنیز انیس الدوله (همسر و سوگلی ناصرالدینشاه بعد از جیران) اولین دیدار ناصرالدینشاه و جیران را اینگونه شرح میدهد:
شاه که در حین تفرج، زیر درخت توتی به جمعی از دختران که جیران نیز میان آنها بود برخورده بود، فریفته چشمان درشت و سیاه او شد و ملازمان خود را فرستاد تا از نام و نشانش سؤال کنند و پدرش را بیابند. ناصرالدینشاه آنقدر آنجا منتظر ایستاد تا خواجهها و پیشخدمتها آمدند و خبر آوردند که اسم او خدیجه است و اسم پدرش هم «میرزا محمدعلی». دیگر کار تمام بود و به حکم قبله عالم، جیران را از درخت پائین آوردند و پیش خانمهای اندرون بردند. رختش را عوض کردند، حمامش بردند و ملاباشی او را نودونه سال برای ناصرالدینشاه صیغه کرد.
اما حسین لعل در کتاب «قبله عالم» این دیدار را کاملاً متفاوت از دیگران نقل میکند، او نوشته است که ناصرالدینشاه در دوران پیریاش با جیران دیدار کرده و سوار بر کالسکهای بهطرف صاحبقرانیه در حرکت بوده که ناگهان صدای آواز دلنشینی میشنود؛ از کالسکه پیاده شده و به دنبال صدا میگردد تا اینکه به دیوار باغی میرسد و نهایتاً صاحب صدا (جیران) را مییابد و همانجا یک دل نه، صد دل عاشق جیران میشود؛ جیران هم مدهوش زرقوبرق و لباس پرطمطراق شاه شده بهسرعت همسری او را میپذیرد.
هر کدام از این روایتها که آغاز آشنایی جیران و ناصرالدینشاه باشد آغازی برای یک زندگی پر و پیچ خم برای یک زن و تأثیرگذاری او بر دربار قاجار و تاریخ است.
همانطور که گفتم، خدیجه تجریشی احتمالاً در سال ۱۲۳۰ وارد دربار ناصرالدینشاه شد و با توجه به اینکه شاه پیش از او ۴ زن عقدی داشت، امکان عقد دائم وجود نداشت و او بهعنوان یکی از زنان صیغهای وارد حرمسرا شد، از همان بدو ورود و به خاطر توجه بسیار ناصرالدینشاه به او مورد غضب و بیمهری برخی از زنان ناصرالدین میرزا واقع شد و از سوی دیگر مهدعلیا – مادر ناصرالدینشاه – نیز او را دوست نداشت و معتقد بود او پسرش را جادو و جمبل کرده است!
اما علاقه و عشق شاه به جیران سبب شد او به عقد نکاح دائمی شاه دربیاید! همانطور که گفتیم پیش از جیران، شاه ۴ زن عقدی داشت که همگی از تبار قاجار بودند و به همین دلیل فرزندانشان امکان ولیعهدی داشتند، اما ناصرالدینشاه تصمیم گرفت از عقد دائم خود با ستاره خانم – زن چهارم عقدیاش – صرفنظر کند و عقد دائم او را تبدیل به متعه کرد که بتواند جیران را به جای او به عقد نکاح دائمی دربیارود.
باید در نظر داشت زنِ عقدی شاه بودن آن هم در حرمسرایی که به قولی ۱۱۲ زن برای شاه در آن بود، امر بسیار مهمی محسوب میشد و همین حرکت شاه باعث شد جیران جایگاه بالاتری در حرمسرا پیدا کند.
از نظر درباریان و بهخصوص زنانِ حرمسرا که بیشتر آنها رگ و ریشههای پادشاهی و مناسب دولتی داشتند، حضور یک دختر «دهاتی» – به قول آنها- بهعنوان سوگلی شاه پذیرفتنی نبود. از سوی دیگر نحوه رفتار و اقدامات جیران در سالهای بعد از ورود به حرمسرا باعث شد کینههای بیشتری علیه او شکل بگیرد.
از جیران بهعنوان پرنفوذترین زنِ عهد ناصری نیز نام میبرند، او زنی کنجکاو، جسور و پرجنبوجوش و جوش بود و بهواسطه تفاوت طبقاتیاش با زنان قدرتمند حرمسرا معمولاً خود را در موقعیتهای سخت دخالت میداد و سعی میکرد تواناییهایش را بیشازپیش به رخ شاه بکشد تا بتواند نفوذ بیشتری در دربار داشته باشد. او با اینکه چهار فرزند به دنیا آورد اما نتوانست هیچکدام را بهعنوان جانشین شاه و در کسوت ولیعهدی او بگذارد، چون از بخت بدش هر چهار فرزندش خیلی زود فوت کردند و عمر هیچکدام کفاف نداد تا جانشین پدر باشد.
بااینکه هیچکدام از فرزندان جیران عمر طولانی برای ولیعهدی نداشتند اما او هیچگاه برای به قدرت رسیدن فرزندانش از پای ننشست و فرزندش امیرنظام را با نقشهای مفصل به ولیعهدی هرچند کوتاهمدت رساند.
محمدقاسم که فرزند دوم جیران بود در پنجسالگی از سوی پادشاه به لقب امیرنظام و فرماندهی کل قشون ایران منصوب شد! در آن زمان ناصرالدینشاه ولیعهدی به نام سلطان معینالدین داشت که فرزند خجسته خانم تاج الدوله دختر شاهزاده سیفالله میرزا بود. فوت این پسر در مهرماه ۱۲۳۵ عرصه را برای ولیعهدی زودتر امیرنظام آماده کرد. اما با توجه به اینکه جیران نسبی غیر قاجاری داشت و در آن زمان هنوز به عقد دائم شاه در نیامده بود، امکان اعلام ولیعهدی امیرنظام وجود نداشت، به همین دلیل جیران با تحتفشار قراردادن میرزا آقاخان نوری (صدراعظم ناصرالدینشاه) و همدستی با مستوفی الممالک و عزیز خان مکری، فهرستی از جرائم میرزا آقاخان تنظیم کرده و شخصاً آن را به شاه تحویل داد. البته در اینجا جیران از هوش خود استفاده کرده و تنها بخشی از جرائم را به نزد شاه برد تا میرزا آقا خان مجاب شود موافقت شاه را برای ولیعهدی امیرنظام بگیرد.
میرزا آقا خان هم برای افشا نشدن هر چه بیشتر فساد و جرائمش نزد شاه تمام توان خود را به کار گرفت و با دولتهای روسیه و بریتانیا سر این موضوع مذاکراتی کرد، همچنین پزشک دربار یاکوب پولاک را راضی کرد تائید کند که مظفرالدین میرزا به دلیل ضعف عقلی و جسمی شایستگی به سلطنت رسیدن پس از ناصرالدینشاه را ندارد (مظفرالدین میرزا به خاصر نسب قاجاری و عقدی بودن مادرش گزینه بعدی ولیعهدی بود).
قدم بعدی جیران برای ولیعهدی پسرش تهیه تباری جعلی بود که او را به ایلخانان مغول و شاهان ساسانی نسبت میداد. همه این موارد بهعلاوه عقد دائم جیران توسط شاه زمینه کامل ولیعهدی برای امیرنظام را فراهم ساخت.
باید متذکر شوم این رویدادها در حالی اتفاق میافتاد که مهدعلیا بههیچوجه از هیچکدام آنها راضی نبود و تنفر عمیق از جیران در دل او ریشه دواند. سرانجام در شهریور ۱۲۲۶امیرنظام بهصورت رسمی بهعنوان ولیعهد ناصرالدینشاه، سلطان صاحبقران، اعلام شد.
چیزی نگذشت که امیرنظام بیمار شد و برخی از اقوال بر این است که نوری ولیعهد را مسموم کرده بود. عمر ولیعهدی امیرنظام فقط یک هفته دوام داشت و مرگ او صدمه بسیاری به روح و روان جیران و البته شاه زد. شایعات بسیاری در خصوص مرگ امیرنظام و دخالت میرزا آقاخان نوری بر سر زبانها بود که همین شایعات باعث شد مخالفت جیران با نوری بار دیگر آغاز شود و زمانی که او در سال ۱۲۳۷ از صدارتش عزل شد به درخواست جیران تمام بستگانش اعم از بچهها،عموها و بردار و برادرزادههایش نیز از دربار رانده شدند.
جیران پس از فوت امیرنظام دچار افسردگی بسیاری شد او که هر چهار فرزندش یعنی سلطان محمد میرزا، محمدقاسم میرزا، رکنالدین میرزا و خورشید کلاه خانم را از دست داده بود دیگر امیدی به آوردن فرزند دیگر نداشت و از سوی دیگر مدام تحتفشار و کینه مهدعلیا بود. او خیلی زود و در سال ۱۲۳۸ و تنها یک سال پس از مرگ امیرنظام جان باخت.
در خصوص بیماری جیران گمانهزنیهایی نیز وجود دارد ازجمله اینکه او دچار بیماری سل بود و تا لحظه آخر پادشاه از کنار تخت بیماریاش تکان نخورد.
بیاغراق میتوان ادعا کرد مرگ جیران تراژیکترین اتفاق زندگی ناصرالدینشاه بود. او با مرگ جیران بهطورکلی تغییر کرد و هیچگاه نتوانست داغ جیران را فراموش کند. او به هیچکس دیگر اجازه اقامت در عمارت جیران را نداد و برای جیرانش مقبرهای در حرم شاه عبدالعظیم ساخت که خودش نیز بعدها و پس از ترورش به دست میرزا رضای کرمانی در همان مقبره به خاک سپرده شد. پس از جیران شاه به وصیت او با انیس الدوله که دستپرورده جیران بود ازدواج کرد و از انیسالدوله روایتهایی درباره جیران وجود دارد ازجمله اینکه ناصرالدینشاه پرترهای از جیران با سیاهقلم کشیده بود که دائم به آن نگاه میکرده است.
چندی پیش بود که خبر ساخت سریال جدید حسن فتحی – کارگردان مطرح سینما و تلویزیون – در رسانهها درج پیدا کرد. آنطور که از خبرها به نظر میرسید فتحی بار دیگر سراغ سریال تاریخی رفته بود (ژانری که پیش از این توانمندی خود را در آن ثابت کرده است). با انتشار گاه و بیگاه اخبار سریال جدید فتحی به نام «جیران» توجه مخاطبان به اتفاقات این سریال بیشتر جلب میشد. اما درست در میان همین خبرها بود که خبر شکایت سریال «آهوی من مارال» – ساخته مهرداد غفارزاده موج جدیدی از واکنشها را برانگیخت و تبدیل به خبر داغ روز شد!
اولین اختلاف این دو سریال از سال ۹۹ شروع شد و این زمانی بود که دو سریال دیگر نیز بهطور همزمان با موضوع دوران قاجار در حال ساخت و آماده پخش بود. سریال «قبله عالم» به کارگردانی حامد محمدی که با رویکردی طنز سراغ داستان زندگی ناصرالدینشاه رفته بود که البته این سریال عمر کوتاهی داشت و به شکل عجیبی به خاطر ممیزی و سانسورهای متعدد، نمایشش متوقف شد.
از سوی دیگر از ساخت سریال «آهوی من مارال» در روزهای پایانی اسفند ۹۹ با انتشار عکسی از گریم حسن معجونی در نقش ناصرالدینشاه، رونمایی شد اما این سریال نیز در بدو ساخت شبهاتی را از نظر شباهت فیلمنامه بین این سریال و سریال حسن فتحی عنوان کرد.
مهرداد غفارزاده نویسنده طرح «آهوی من مارال» شکایتی را با موضوع نقض حقوق مالکانه توسط گروه سریال جیران به ساترا ارائه کرد که بعد از برگزاری چند جلسه متعدد طرح هر دو سریال مورد ارزیابی و بررسی قرار گرفت.
پس از کشوقوسهای زیاد روابط عمومی سریال جیران بیانیهای را به این شرح منتشر کرد:
«اول، موضوع شباهت فیلمنامه سریال تاریخی جیران با سریالی دیگر، موضوعی ناصحیح است. اگرچه این دو سریال هر دو به برههای از زندگی و زمانه ناصرالدینشاه میپردازند، اما سریال جیران مربوط به شاه جوان است و سریال دیگر مربوط به دوران کهنسالی او. ضمن آنکه نویسندگان سریال جیران تأکید داشتهاند که هیچگونه دخل و تصرفی در وقایع و حوادث مربوط به شخصیتهای واقعی صورت نگیرد تا سریال از حیث شواهد و استنادات تاریخی قابل دفاع باشد.دوم، موضوع بررسی شباهتهای دو فیلمنامه در یک نهاد صنفی، صرفاً از باب حلوفصل مسالمتآمیز اختلافات در محیطی غیر قضایی بوده است. چنانکه کارشناس محترم پرونده نیز پس از مطالعه فیلمنامه دو سریال، بهصورت کتبی و صریح عنوان داشتهاند که هیچگونه شباهتی در آنها وجود ندارد. معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز پس از بررسی دو فیلمنامه و مطالعه نظریه کارشناسی دال برعدم شباهت، اقدام به صدور پروانه ساخت سریال جیران نموده است.سوم، گروه تولید جیران به جهت صیانت از اعتبار حرفهای دستاندرکاران این سریال، ازاینپس انتشار اطلاعات و ادعاهای دروغین را از طریق مراجع قضایی پیگیری میکند.»
و این سریال نهایتاً توانست با اعلام نظر شورای آیفیک مبنی بر عدم شباهت این دو سریال پخش خود را از شبکه نمایش خانگی آغاز کند.
درحالیکه بینندگان و علاقهمندان مشتاقانه منتظر پخش اولین قسمت سریال در تاریخ ۲۴ دیماه بودند به ناگهان، فیلیمو – پخش کننده انحصاری سریال جیران – از تأخیر یکهفتهای در پخش آن خبر داد و طی بیانیهای علت این تأخیر را شرح داد:
«قسمت اول سریال عاشقانه «جیران» به کارگردانی حسن فتحی و تهیهکنندگی اسماعیل عفیفه که قرار بود جمعه ۲۴ دیماه ساعت ۸ صبح منتشر شود، در بازبینی نهایی ساترا ملاحظهای بیان شد که در حال رفع و تهیه نسخه نهایی هستیم. گفتی است بهمحض انجام کارهای خروجی، این سریال بر بستر فیلیمو منتشر خواهد شد. گروه تولید سریال جیران، قدردان همراهی و صبوری شماست.»
و این موضوع تا ۲۴ بهمنماه ادامه پیدا کرد و بالاخره پس از اعلام نظر نهایی ساترا باردیگر فیلیمو بیانهای در توضیح وقفه ایجاد شده در پخش سریال بدین شرح منتشر کرد:
با تفاهم صورت گرفته بین ساترا، فیلیمو و گروه تولید سریال جیران پخش قسمت اول سریال «جیران» به روز یکشنبه ۲۴ بهمنماه موکول شد. بر اساس مصوبه شورای پروانه نمایش محتوای حرفهای در فضای مجازی، پخش قسمت اول سریال «جیران» با تعویق سههفتهای ۲۴ بهمن پخش خواهد شد. ساترا با ارسال نامهای از فیلیمو و گروه تولید سریال «جیران» خواست که باوجود موافقت کلی صادر شده برای این سریال متأثر از مجوز تولید صادر شده از سوی معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال ۹۹، پخش این سریال را برای اعمال برخی ملاحظات محتوایی جیران، تا روز ۲۴ بهمنماه به تعویق بیندازد. فیلیمو و گروه تولید سریال جیران همچنین با عذرخواهی بابت تأخیر مجدد در پخش این سریال، اعلام میدارد که این سریال از ۲ هفته قبل آماده و برای ارزیابی در اختیار ساترا قرارگرفته بود.
اولین قسمت سریال جیران پس از بیرون آمدن از طوفانی از حوادث بالاخره در ۲۴ بهمنماه پخش شد و موردتوجه بسیار زیاد مخاطبان قرار گرفت.
عوامل سریال جیران
همانطور که گفتیم کارگردانی این سریال را حسن فتحی بر عهده دارد، او پیش از این با کارنامه پروپیمانی از زنجیرههای تاریخی توانسته بخش بسیاری از مخاطبان را همراه خود کند. ازجمله موفقترین آثار حسن فتحی میتوان به سریالهای «شب دهم»، «مدار صفر درجه»، «میوه ممنوعه»، «پهلوانان نمیمیرند» و سریال پربیننده «شهرزاد» اشاره کرد.
مروری بر نام همین آثار نیز نشان میدهد حسن فتحی در طی این سالها توانسته به ارائه آثاری درخور و باکیفیت قلب بسیاری از ایرانیان را همراه خود کند.
بهرام رادان در نقش ناصرالدین شاه و پریناز ایزدیار در نقش جیران
مریلا زارعی در نقش مهدعلیا
شایان توجه است کنار حضور چنین ستارگانی، نام همایون شجریان بهعنوان خواننده تیتراژ این سریال، بر شهرت آن بیشازپیش افزوده است.
ناصرالدینشاه جوان، بهتازگی فرمان قتل صدراعظم محبوبش امیرکبیر را صادر کرده و دربار و حرم و دولت و مملکت دستخوش تحولات مهمی شدهاند. در همین زمان و در روستای کوهسار تجریش، خدیجه دختر محمدعلی نجار، عشق شورانگیز جوانی به نام سیاوش را در سینه پنهان کرده است. در این بین دیدار ناصرالدینشاه با خدیجه سرگذشت او و دربار قاجار را تغییر میدهد.
بااینهمه حوادثی که پیش از سریال جیران اتفاق افتاد، پخش اول سریال با استقبالی کمنظیر از سوی مخاطبان روبهرو شد. همانطور که انتظار میرفت کارگردانی و وجود ستارههای سینمایی در این اثر بسیار موردتوجه بینندگان قرار گرفت.
بهرام رادان در نقش ناصرالدینشاه – که در قیاس با ناصرالدینشاههای قبلی سینمای ایران – انتخابی جسورانه و عجیب به نظر میرسد، توجه بیشتری را به خود جلب کرد. قضاوت درباره اینکه آیا او از پس بازی در نقش یکی از مهمترین شاهان معاصر ایران برمیآید یا نه، نیازمند زمان بیشتری است.
در کنار نظرات مثبت بخش قابلتوجهی از بینندگان این سریال برخی از انتقادها به قسمت اول سریال بهطور صریح در فضای مجازی مطرح شد که ازجمله مهمترین آنها میتوان به این موارد اشاره کرد:
– طراحی گریم و بهخصوص نوع آرایش بازیگرانی چون پریناز ایزدیار در نقش جیران که نوع گریمش اصلاً مناسب دوران قاجار و بهخصوص یک دختر رعیتزاده در آن زمان نیست.
– انتخاب نادرست بهرام رادان در نقش ناصرالدینشاه، به خاطر نوع بازی، نحوه ادای دیالوگ و چهره به روز و کاملاً مدرن این بازیگر که در گریم هم تغییری در آن داده نشده.
– به تصویر کشیدن نمایی کلی از تهران عهد قاجار که در آن استخر بزرگی از آب وجود دارد درصورتیکه در آن دوران چنین چیزی وجود نداشته است.
همانطور که از انتقادات بالا برمیآید بیشتر انتقادات به نحوه بازنمایی دوران قاجار، اشتباهات تاریخی، گریم و لباس بازیگران و طراحی صحنه است که برای کارگردانی چون حسن فتحی انتقادات قابلتوجهی است.
اما در کنار این انتقادات به خاطر داستانِ جذاب جیران و روایت عاشقانه در بستر تاریخ این سریال نیز میتواند انبوه بسیاری از مخاطبان را همراه خود کند.
در آخرین قسمت پخش شده از سریال جیران (قسمت نهم) اشخاص جدیدی به مخاطبان معرفی میشوند که از جمله آنها میتوان به خدیجه خاتون – همسر صیغهای و معشوقه محمدشاه قاجار – و پسرش عباس میرزا – برادر ناتنی ناصرالدینشاه- اشاره کرد.
همانطور که در این قسمت اشاره میشود، خدیجه خاتون با دسیسه مهدعلیا و به واسطه نفرتی که ناصرالدین شاه از او داشته از دربار رانده شده و در حال حاضر در شهر قم به همراه پسرش زندگی میکند. از آنجایی که محمدشاه عشق و علاقه زیادی به خدیجه و پسر او داشت و بیم ولایت عهدی و پادشاهی عباس میرزا میرفت، مهدعلیا به همراه برخی از افراد بانفوذ درگاه ناصرالدینشاه موفق میشود از این امر جلوگیری کرده و پسر خود را به تخت سلطنت بنشاند. البته که او بهانه کُرد و سنی بودن مادر عباس میرزا را نیز داشت.
در قسمت نهم سریال شاهد برنامهریزی و توافقات پشت پرده خدیجه خاتون برای بازپسگیری سلطنت پسرش هستیم.