نامها فقط برچسبهایی برای شناسایی انسانها نیستند. نامها یا هر کلمهای که با آن همدیگر را صدا میزنیم با خود احساسی را منتقل میکنند. نام زیبا کلید دل است. دین به همهٔ این ظرافتها دقت کرده و برای همهٔ آنها دستور العمل دارد. اینکه چطور همدیگر را صدا بزنیم یک کلمهٔ گذرا نیست. نام، آدرس ذات است و ذات هرکس برای خودش محترم.
اینکه حق تعالی میفرماید: {وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ ۖ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ} [حجرات: ۱۱] (و با لقبهای [زشت] یکدیگر را صدا نزنید؛ بد نامی است فسق پس از ایمان) یک معنای غیر مستقیم مهم دارد: یکدیگر را با القاب زشت صدا نزنید، یعنی یکدیگر را با القاب نیکو صدا بزنید.
هر نهی، در خود یک امر پنهان هم دارد. وحی با ارزش است. جامع است و در کلماتی معدود، معانی پرشمار دارد.
در سیرهٔ پیامبرمان صلی الله علیه وسلم نیز نشانههای بسیاری از جایگاه مهم «نام» دیده میشود، تا جایی که ایشان نام برخی از تازهمسلمانها را تغییر میدادند. مثلا یک بار ایشان نام زنی را که «عاصیه» (گناهکار) نام داشت، تغییر دادند (مسلم). انسان که مؤمن شد دوست دارد نامش هم به ذاتش بسازد. نام غلط مانند آدرسِ غلط است. ایشان آن زن را «جمیله» نامیدند. زیبا! نامی که بار معنایی مثبت، لطیف و پر از امید دارد.
در میان عربها کُنیه نشانگر احترام و همچنین صمیمیت است. منظور از کنیه همان «ابو» و «أم» و این دست کلمات است. مثلا صدا زدن یکی به نام «ابومحمد» (پدر محمد) یا ام انس (مادر انس). این نشانگر احترام و همچنین صمیمیت است. ایشان حتی یک بار کودکی را با کُنیه صدا زدند و او را «ابو عُمیر» نامیدند (متفق علیه). یعنی حتی در صدا زدن یک کودک هم شخصیت او را بزرگ داشتند.
امیرالمؤمنین عمر بن الخطاب نیز دربارهٔ اهمیت نام میفرماید: «سه چیز محبت برادرت را نسبت به تو خالص و بیغش میگرداند: هرگاه او را دیدی، به او سلام کنی (آغازگر ارتباط باشی)، در مجلس برای او جا باز کنی (برای حضور او ارزش قائل شوی) و او را با محبوبترین نامهایش صدا بزنی» (الأدب المفرد بخاری).
تشخیص اینکه فرد چه نامی را دوست دارد نیازمند هوشمندی اجتماعی است و مؤمن نیازمند هوش بالایی در روابط است.
توجه به همین «ریزهکاری»هاست که باعث میشود کدورتها از بین برود و محبتها دوام یابد.
این یک روی سکه است، اما از سوی دیگر باید توجه داشت که در آداب اسلامی میان احترام و ادب، و «تملق» و چاپلوسی اختلاف بسیار است.
زیادهروی در مدح برای طرف مقابل خطرناک است چنانکه پیامبر صلی الله علیه وسلم خطاب به فردی که دیگری را به شکل اغراق آمیز توصیف و مدح کرد فرمود: «گلوی دوستت را بریدی» (متفق علیه). و در جای دیگر فرمودند: «هرگاه مداحان را دیدید در صورتشان خاک بپاشید» (مسلم).
همچنین در سنت آمده که پیامبر صلی الله علیه وسلم نامهایی را که در خود نوعی خودستایی داشت را تغییر میدادند. مثلا ایشان نام «بَرّة» (نیکوکار) را به «جویریه» تغییر دادند.
بماند که خیلی وقتها زیادهروی در مدح به هدف خوبی نیست و غالبا افراد برای رسیدن به اهداف مادی و نفع شخصی چاپلوسی میکنند.
هدف از نام نیکو و صفت نیکو زیاد شدن محبت است و این باید همراه با صداقت و به نیت تالیف دلها باشد نه اهداف منفعت جویانه و با عبارات غیر صادقانه.
از سوی دیگر، استفاده از القاب فخیمه مانند دکتر، مهندس، شیخ، پروفسور، استاد و... اگر بدون ضابطه و صرفا از روی تعارف باشد، ارزش این القاب را از بین میبرد و دیگر نمیشود متخصص و عالم را از مدعی تشخیص داد. بدتر اینکه، فرد بیمایهای که عادت کرده با القاب سنگین صدا زده شود، اگر روزی او را با نام عادی صدا بزنند، احساس توهین میکند و کینه به دل میگیرد.
استفاده از القابی که در فرد وجود ندارد، مصداق صریح «کذب» (دروغ) است. اگر به کسی که بهرهای از علم ندارد بگوییم «دکتر» یا «استاد»، یا به مدیری که ظالم است بگوییم «عادل»، در حال دروغ گفتن و فریب دادن جامعه هستیم. برای همین، پیامبر صلی الله علیه وسلم میفرمایند: «منافق را سید (آقا و سرور) ننامید» (ابوداوود).
در نهایت، منطقِ اسلام در خطاب قرار دادن افراد، ظریف و بر مدار «اعتدال میان محبت و حقیقت» است. هنر مؤمن این است که با صدا زدن افراد به نامهای محبوبشان، بذر الفت و کرامت را در دلها بکارد و از تحقیر بپرهیزد، اما همزمان هوشیار باشد که از مرزِ «احترام» به وادی خطرناک «تملق و دروغ» نلغزد. زبان مؤمن نه نیش میزند که دلی را بشکند، و نه بیجا بزرگنمایی میکند که نفسی را به هلاکت بیندازد؛ بلکه مسیر «تکریم صادقانه» را برمیگزیند تا هم حرمت انسانها حفظ شود و هم حریمِ حقیقت.