«فاطمه، برابر امّت!»
١. این که چه باعث شد تنها چند روز پس از رفتنِ پیامبر، میان امت و دختر او درگیری رخ بدهد، سوالی است به دارازای عمر بشریت. تاریخ هرچهقدر هم که خواسته سکوت کند، نتوانسته فریادِ شکایت فاطمه را خاموش نماید. هرچند شاید به این واقعه پر و بال داده شده باشد اما اصلِ آن مورد تردید نیست. فاطمه برابر امت قرار گرفته بود!
٢. ممکن است به ذهن خطور کند مگر دختر پیامبر بودن دلیلی میشود که امت از فاطمه اطاعت کنند؟ بیشک خیر. فراموش نکنیم پیامبر سه دختر دیگر نیز داشته است. پس فاطمه نه به صرف دختر پیامبر بودن، بلکه چون فاطمه است و شخصیتی متمایز دارد اهمیت پیدا میکند. انسانی که تمام عمرش را غرق ایمان باشد و برای طی کردن مسیر کمال تمام تلاش خود را کرده باشد، میشود «معیار»، چه دختر پیامبر باشد چه نباشد.
٣. اما به عنوان ناظری بیطرف چهگونه میتوان این ماجرا را تحلیل کرد؟ آیا مردم آگاهانه و عامدانه به دختر پیامبرشان ظلم روا داشتند و کَکِشان هم نگزید؟ چه در سر این مردم میگذرد که فریاد فاطمه را نمیشنوند؟ متاسفانه ابزاری برای سنجش میزان ایمان و خلوص افراد نداریم. همینطور تشخیص انگیزهی انسانها هم کار دشواریست. تودهی مردم در یک همنوایی جمعی، دست به رفتارهایی میزنند که شاید اصلا توجیه پذیر نباشد. هماهنگی امت در نشنیدن صدای فاطمه امری است ممکن و حتی قابل فهم. یک «زن» با جمعی از «شیوخ» برابر نیست و «مصلحت» اگر چیزی را ایجاب کرد، تمام
«موانع» باید رفع شوند.
۴. فاطمه از این جهت نیز شخصیت ویژهای میشود که یک تنه در برابر امت میایستد. مبارزهی فاطمه یک حرکت «احساسی» یا «هیجانزده» نیست. همچنین نباید فکر کنیم که ما از آن افکار و اندیشهها دوریم. «مصلحتاندیشی» و «کتمان حقیقت» در ذات بشر نهفته است. فاطمه گفت: «از دنیایتان بیزارم و دلگیر!» او حقیقتا دنیا را پشت سر افکنده و از آن گریزان است. به اطراف خود که بنگریم اما همه «دنیادوستی» و «دنیاطلبی» است. ریشهی همهی این جدلها دنیاست و فاطمه چه خوب این «عروسِ هزارداماد» را نشانه رفته. فاطمه با هوشمندی پی برده که مردم لزوما قدرت تحلیل ندارند. نمیتوانند دو دوتا چهارتا کنند و حقیقت را بیابند. این جا فاطمه باید علامت سوالی در ذهن آنان بکارد، هرچند پاسخی نداشته باشد.
۵. فاطمه را چون درست نشناختهایم، درست هم معرفی نکردهایم. تصویری که از فاطمه در ذهن داریم و مدام بر الگو بودنش تاکید میکنیم، تصویری صحیح _ یا حداقل مطابق واقع_ نیست. فاطمه پابهپای امت در حساسترین موقعیتها نقشآفرینی کرده. در جنگها حضور داشته، در مباحث قرآنی پیشگام بوده و در فعالیتهای خیرخواهانهی اجتماعی همواره تاثیر گذاشته. فاطمه در سیاسیترین موقعیت تاریخ بدون هیچ اِبایی فریاد زده و افشاگری کرده. ایستاده، استدلال کرده، به چالش کشیده. فاطمه چنان زیرکانه ضد جهل عمومی قیام کرده که نظیرش را سراغ نداریم. شاید مبارزهی پسرش حسین با ظلم بازتاب بیشتری داشته باشد اما شاید هنوز برای فهم ابعاد مبارزهی فاطمه زود است. چراکه فاطمه نه تنها از همعصرانش، بلکه از بشریت جلو افتاده.
#یادداشت
#فاطمه