پیش نویس:من خوابم برده بود بعد از خواب مریدم دیدم عه اینجا ننوشتم ببخشید که دیر شد
تو حرم هر بار اتفاقایی میوفته که واقعا خاص و عجیبه
از نقاره خونه که امروز ساعت ۶ فک کنم واسه شفای یه مریض نقاره زد
تا گوشواره هایی که گم میشه ولی بعد ده ثانیه جلوی چشم آدم پیدا میشه(دل خودم لرزید با نوشتن گوشواره یه روضه شب سومه خودش)
عاشقایی که از راه های دور میان
آدمایی که سرمایه زندگیشون رو فروختن و به دیدار امام اومدن
و خادمایی که تو هر نفسشون میشه عشق به امام رضا رو استشمام کرد
پیرمردای که میانو فقط با بردن نام زیبای امام رضا اشک میریزن
خانومایی که با ویلچر میان زیارت و همه و همه زیر لب دارن واسه بچه هاشون دعا میکنن
آقایی که دیروز اومده بود و خیلی راحت و بلند به امام رضا میگفت:
امام رضا مو اومَدُم
انگار که طبق قراری خاص میاد هر روز و سر میزنه به امام
واقعا مگه شدنیه که امام شب اول قبر به دیدارش نیاد؟
دیدن اجتماع خاص کنار مزار نخودکی و نشستن پای صحبت زائرا از حاجتایی که گرفتن از آبروی نخودکی پیش امام رضا
و از فردا محرم مشهد...
آخ که چقدر این ترکیب خاص و معجزه گونست
امام رضایی که به ابن شبیب میگن:
ابن شبیب اگه برای چیزی خواستی اشک بریزی بر حسین علیه السلام گریه کن
آخه دورت بگردم آقا جان
مگه چه اومد به سر امام عزیزمون که شما رو این طوری آزرده خاطر کرده
یادمه اسفند به خاطر همین حدیث تمام طول زیارتم رو داشتم روضه محرم میخوندم واسه امام رضا
و حالا تصور کنید خود محرم تو حرم امام رضا
الله اکبر واقعا
مینویسم تا بمونه
شکر خدا را که در پناه حسینیم
عالم از این خوب تر پناه ندارد
التماس دعای روزیِ روضه