شاید اگه دقت کرده باشید
میبینید که سعی کردم هر روز تو ایام محرم متنی برای امام حسین بنویسم
و اسمم رو به اسمشون گره بزنم
و تو عنوان همه این نوشته ها از اسم امام حسین استفاده کردم
از حسین جانم،آرام جانم حسین،حسین من،برای حسین،دیوانگی عشق حسین و ...
و خب معمولا این اسم ها رو از هیئت شب قبلش یا چیزایی که از بقیه میشنوم میگیرم
و عنوان نوشته امروز هم از هیئت دیشب گرفتم
من معمولا چیزی تو خاطرم نمیمونه مگه این که واسش رمز بزارم
وقتی (ای ضربان حسین ) رو شنیدم با خودم گفتم :
اینم برای نوشته فردا
و برای این که یادم نره خواستم رمز بزارم و دستم رو قلبم گذاشتم و حسین حسین گفتم و اشک ریختم
میدونستم که قلبم فراموش نمیکنه
چون به عشق همین اسم رمز داره میتپه
و خب راستش از دیشب تا الان
هر مدت یه بار دستم رو قلبم میزارم و بهش ذوق میکنم
اونقدر که دلم نمیومد که متن امشب رو هم بنویسم
دوست داشتم همش از قلبم اسم رمز رو بپرسم
و قلبم به خودش افتخار کنه و با هر ضربانش بهم بگه:
"ای ضربان حسین"
با همه وجود میگم آقا جان
دوسِت دارم
با همه قلبم
همه عقلم
و همه وجودم...
آقا جانم
عزیز دل زهرا
من به اعتبار تو
این روزا سرمو بالا میگیرم و میگم روزای خوبی تو راهه
من به اعتبار نوکری تو میتونم به عزیزام بگم نترس من هستم
من به اعتبار اشکی که برای تو چشمامو تر میکنه میتونم بگم عاشقم و عشقم پاکه
آقا جانم من تو رو دارم و اونی که تو رو داره از چی ترس داره؟
میدونی آقا جانم همه حرفم همون اول نوشتم هست
(ای ضربان حسین)