بسم الله الرحمن الرحیم
سلام امیدوارم حالت خیلی قشنگ باشه و فالی عالی عالی باشی
خدا رو هزار مرتبه شکر که ۲۸ شب رو برای تو نوشتم و این نوشتن ها نمیدونی چقدر برام برکت داشت
یادمه بعضی شبا انقدر خسته بودم و خوابم میومد که حد نداشت و وسط نوشته خوابم میبرد .ولی الحمدلله سعادت نصیبم شد و نوشتم
و حالا هم که قراره این اخریش باشه بازم خوشحالم چون به خواسته تو چشم گفتم و قراره ننویسم
میدونی من خیلی خوشبختم خیلی حیلی حیلی زیاد که همه چیز وقتی اسم تو روش میاد قشنگ میشه
و یه نمونش رو بزار بگم
امشب با دو تا از بچه ها افطاری دادیم تو امان زاده عبدالله و کیک کشمشی گرفتیم و من از اولش گفتم حالا که انشب قراره متن اخرم باشه همه قدمام برای تو باشه هر کاری که کردم
ظهر رفتم و کیک گرفتم و بعد بردم برای چایخانه و همون جا هم نمازم رو خوندم
و کلی واست دعا کردم و اینجا همین طوری به لبم اسم امام حسین علیه السلام اومد و یه قطره اشک اومد و اخ چسبید چسبید چسبید
قطره اشک رو به نیابت از خودت بوسیدم و تو دلم کلی بهت ذوق کردم
و بعد برای نگاز مغرب و افطاری اومدم همین جا بعد نماز رفتیم چایخونه برای افطار
و خب نمیدونی چقدر طعمش واسم قشنگ بود کیکی که به نیابت از خودت خریده بودم اونقدر زیاد که ول مسیر برگشت رو داشتم واست ویس میگرفتم و تعریف میکردم چه شکلیه
میدونی ما یه نثلی داریم که این شکلی که نون بعضیا خوراست (یعنی با حال خوب میخوری غذاشونو و بهت میچسبه) یا میگیم فلانی دستش مزه داره اینم همون معنی رو داره و خب من امروز به معنی واقعی کلمه حس کردم که چقدر نونت خوراست و دستت مزه داره و کل مسیر همش داشتم همینو واست تعریف میکردم
بعد از نماز و افطار برگشتم اتاق افطار خوردم و بعد رفتم سمت مجلس روضه همون روضه که واست فرستادم مداحیش رو حسین را دوست میدارم ...
حالا بگذریم که گم شدم و حس کردم واقعا میدا نمیشه ولی قسمت شد و نگم برات که جقدر حس و حال قشنگ داشت و واقعا جز قشنگ تدین هیئتام شد
بعد هیئت هم پیاده برگشتم و از میدون امام گذشتم و قسمت بود اون گلایی که گفتم با دیدنش یادت میکفتم رو ازشون عوس بگیرم
بعد هم که برگشتم خوابگاه و الانم که فک کنم اذان مشهده دارم برای تو مینویسم که محرم راز های نگفته ای
امسال واقعا یه بوی دیگه ای داشت سحر ها و نوشتن واست بهم پیفهموند زندگی جقدددر میتونه شیرین و قشنگ و رویایی باشه (دوستت دارم)
۴ ساله که ماه رمضانم با اسمت عجینه
یه سال که با هم حرف میزدیم
دو سال هم ویس بود و امسال گل سر سبد بود ...
چند تا دعا مینوسم لطفا امین بگو
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم عجل لولیک الفرج
خدایا این نوشته های من هر جقدر که کم ارزش و ریایی بود عجین بود با سحر گاهت و ماه مبارکت به کرم و لطف خودت قبول کن و بشه توشه ای برای زندگیمون
خدابا برای محبوب قلبم سالی پر از موفقیت و قشنگی رقم بزن
خدایا اشنایی ما جر به خواست تو امکان پذیر نبود و عشق و محبتی هم که به وجود اومده هم فقط و فقط به لطف تو بود خدای من خدای قشنگم انشالله ثمره این عشق و محبت رو رسیدن و وصال و زندگی پربرکت قرار بده
خدایا لیاقت دوست داشتن اهل بیت خودت رو به قلب و جشم و جان و روح خودمون و خانوادمون عطا کن
خدایا ما هیچ چیز در خوری نداریم الا گرقه بر امام حسین علیه السلام خدایا زندگی ما رو به زیبایی یک قطره اشک خالصانه برای روضه اباعبدالله علیه السلام قرار بده
خدایا از شر گناه و عبادت ریایی به خودت پناه میبریم که تو تنها پناه مایی
خدایا از نسل ما گریه کن و چای ریز و مداح و سینه زن اباعبدالله علیه السلام قرار بده
خدایا به حق گریه های عشاق اباعبدالله هر انکس رو که در برزخ بغض و دشمنی اهل بیت رو نداره ببخش و بیامرز
خدایا به ما اعتبار و ارزش شناخت اهل بیت رو عنایت کن
خدایا شما رو به اخرین عروس اهل بیت حضرت نرجس خاتون پادر امام زمان علیه السلام به ما وظیفه ای در راه فرج اقا امام زمان بده
لطفا ۵ تا حمد به روح حضرت ام البنین و ۳ قل هو الله به روح حضرت نرجس خاتون بفرست
در دین ما امر پادر بر پسر واجبه
خانوم ام البنین واسطه ما باش برای رو زدن به حضرت عباس علیه السلام تا زندگیمون رو پر از خیر و برکت و غیرت به اباعبدالله کنن
خانوم نرجس خاتون لطفا واسطه ما باش تا حضرت حجت روحی و ارواحنا فداه نگاهی به ما کنن که کلید همه مشکلات ماه به نگاه ایشون هست
خدایا هزار هزار دعا کردیم و هزار حرف نگفته داریم
خدابا به حق شب های مته مبارک رمضان و به حق روزه روزه دارن خودت برای ما بنویس خیر دنیا و اخرتمون رو
شکر خدا را که در پناه حسینیم
عالم از این خوب تر پناه ندارد
پایان سحر های ماه رمضان سال 1445
تا این جهان بر پا بود این عشق نا بماند بجا
