ویرگول
ورودثبت نام
مجتبی قیاسی
مجتبی قیاسی
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

سفرنامه کربلا(قسمت سوم)

سلام بر حسین...

غصه به اونجا رسید که یه شب دلم هوای کربلا رو کرد و اشک جاری شد و بیقرار شدم و فردای اون شب رفتیم برای کارای گذرنامه و الان منتظر اومدن گذرنامه هستیم و اما قسمت سوم

طبق قراری که با دل خودم گذاشتم

باید همه مقدمات رو آماده کنم و منتظر لطف امام حسین باشم که بطلبه و راهی شم

پس این روزا تو تکاپوی جمع کردن کوله بار سفرم و دارم دونه دونه مداحی گوش میکنم و اگه خوب بود تو مجموعه ( اربعین ) میزارم تا اگه قسمت شد و کربلایی شدم تو مسیر گوش کنم

بین این مداحیا اما یه دونش خیلی واسم حس و حال عجیبی داره...

خوابم یا بیدارم...؟

الان که بین حرم تو و عمدارم

اومدم اینجا توشه‌ی عمرمو بردارم

خوابم یا بیدارم؟

مگه باورم میشه ؟

من رو سیاه کجا بهشت بین الحرمین

مگه باورم میشه؟

میکشم نفس تو صحن پادشاه عالمین

مگه باورم میشه؟

هنوز دوسم داری تو ای ارباب حسین

آرام جانم حسین حسین حسین حسین

روح و روانم حسین حسین حسین حسین ....

راستش اونقدر بودن تو بین الحرمین واسم آرزوی محالی بود

که این مداحی رو واسه خودم تغیرش داده بودم و برای امام رضا میخوندمش...

اما یه شب تو یه دلتنگی بزرگ نشستم و با خلال دندون یه بافتنی درست کردم و این جمله زیبای آرام جانم حسین رو روش نوشتم...

و این آرام جانم حسین اونقدر قشنگ شده

که شده برکت خونمون

زیبا ترین نماد عشقمون

و زیبا ترین هدیه من که قراره روزی به دست معشوق برسه...

و قراره این بافتنی رو با خودم کربلا هم ببرم که متبرک شه ...

انقدر همه چیز عجیب داره پیش میره که امیدم برای زیارت هر لحظه بیشتر میشه...

اگه بخوام حال این روزامو بگم این طوریه که

هوا هوای کربلا

هوای بین الحرمین

دلم دوباره لک زده

برای بین الحرمین

به این امید باز اومدم

که آبرو داری کنی

دیگه تمومه طاقتم

باید منو راهی کنی ...

امشب مجنونم

به شورمو شِینم

تو حال و هوای

بین الحرمینم

سالاره زینب

امیری حسینم

و نعم الامیرم ...

پ.ن: التماس دعا



بین الحرمینامام حسینسفرنامه کربلامجتبی قیاسیاز تو ممنونم
منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید