ویرگول
ورودثبت نام
مجتبا قیاسی
مجتبا قیاسی
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

سفرنامه کربلا قسمت دهم

قسمت بعد؟ شاید در ایوان نجف...

هزار هزار حرف نگفته تو سینه دارم

شاید ۴۸ ساعت یا ۷۲ ساعت بعد نجف باشم و یه فراغ ۲۴ ساله به وصال برسه

میدونید...

من خیلی تغیر کردم

ولی برای من امام حسین همون آقاییه که تو ۵ سالگی به عشقش سینه میزدم

کربلا برام همون بهشتیه که تو عالم بچگیم وقتی مداح میگفت:

هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله

ازهمیشه محکم تر سینه میزدم

آرزوی کربلا همون آرزوی بچگیامه که تو هیئت میخوندیم

بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا...

و هنوز مثل همه زندگیم وقتی میگم

بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا بغضم میگیره...

امام حسین هنوز برای من اوج افتخاره

مثل همون بچگیام که سینمو نشون عزیز میدادم که ببین چقدر سرخ شده(به خاطر سینه زدن)

و چقدر قشنگه واسم که میتونم کنار امام حسین بچه تر از هر بچه ای باشم...

چقدر این روزا حال و هوام شبیه همون مداحی معروفه که ...

جلوی آیینه

خودمو میبینم

خیلی تغیر کردم

جدی جدی با

روضه های تو

خودمو پیر کردم ...

باور من اینه که

هنوزم تو زندگیمی

من عوض شدم ولی

تو حسین بچگمی ...

حسین جانمممم

حسین جانممم

حسین جانم

حسین جانم...

امام حسینکربلامجتبی قیاسیسفرنامه کربلاحسین جانم
منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید