ویرگول
ورودثبت نام
مجتبا قیاسی
مجتبا قیاسی
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

کوله بار اربعین(قسمت اول)

خب کمتر از ۴۰ روز دیگه اربعینه و این روز ها بهترین فرصته واسم تا گم کم کوله بار سفر رو جمع کنم

مثل پارسال همه کارام انجام بدم بلکه امام حسین لطفی کنن و دعوتم کنن کربلا

امسال برای این سفر قبل از هر چیزی دارم یه سری شعر جمع میکنم برای جاهای مختلف و حس میکنم اگه اونجا آدم شعر هایی برای خوندن داشته باشه سفرش قشنگ میشه

مثلا قبل از حوردن آب تو حرم حضرت عباس:

طالب جنت شدم اما نه بهر نعمتش

آرزو دارم ببینم آب مینوشد حسین(علیه السلام)

یا زیر قبه آدم تو دعاهاش بگه

گریه کن های تو آقایند، آقای منند
خاک پاشان را به چشمم همچو تربت میکشم
یک دلی بشکن ز من تا گریه‌ی سیری کنم
ور نه بعد روضه ات تا صبح حسرت میکشم
هر چه میخواهی بگیر و گریه هایم را نگیر
گریه ام وقتی نمیگیرد خجالت میکشم
سمت روضه آمدن طی طریقت کردن است
وقت مردن هم خودم را سمت هیئت میکشم
تا که من‌ یک روز در هفته بیایم پیش تو
جان زهرا مادرت شش روز منت میکشم
کارهایم را بگیر و کار هایت را بده
با تو دور کار های خویش را خط میکشم

و ...

خیلی جاها و اتفاقا های خاص که تو کربلا خودش روضست

خلاصه که اگه قسمت شد و مجموعه شعر خوبی جمع کردن قبل از اربعین اینجا هم میزارمش

امام حسیناربعینکوله بار اربعیناربعین ۴۰۲مجتبی قیاسی
منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید