ویرگول
ورودثبت نام
ذهن معنا
ذهن معنا«اینجا ذهن و معناست؛ جایی برای فکر کردن به ایسم‌ها و ایده‌هایی که جهان رو شکل دادن. قضاوت نمی‌کنیم، نسخه نمی‌پیچیم—فقط دقیق می‌شیم، سؤال می‌پرسیم، هر ماه با یه نوشته‌ی تازه برمی‌گردیم.»
ذهن معنا
ذهن معنا
خواندن ۸ دقیقه·۲۴ روز پیش

شوونیسم Chauvinism)

سلام امیدوارم که حال دلتون عالی باشه متاسفانه بنا به اتفاقات و شرایط پیش آمده برای بنده نتونستم به خوبی محتوا با کیفیت در اختیار شما عزیزان قرار بدیم اما دوباره سعی کردیم با محتوای بهتر به جمع ویرگولی ها برگردیم و شما مخاطبان عزیز رو آگاه تر از دیروز ببینم ممنون از اینکه با ما همراه بودید.

خب بریم سراغ نوشته ای امروز.

شوونیسم: مبحثی هست وقتی عشق به خود، به تعصب بدل می‌شود

در این نوشته می‌خوایم به سراغ یکی از مفاهیم کمتر شناخته شده اما بسیار تاثیرگذار در تاریخ و سیاست برویم: شوونیسم. شاید اسمش را شنیده باشید، اما داستان و معنای واقعی آن کمی پیچیده‌تر و جذاب‌تر از چیزی است که معمولاً فکر می‌کنیم.

در این نوشته، سعی می‌کنم مرحله‌به‌مرحله شما را با خاستگاه تاریخی، ماهیت فکری، گونه‌ها، پیامدهای تاریخی و اثرات آن در جهان امروز آشنا کنم، تا تصویر واضح و ملموسی از این ایسم پیدا کنیم.

شوونیسم چیست؟

شوونیسم (Chauvinism) در ساده‌ترین تعریف یعنی تعصب کورکورانه نسبت به ملت، فرهنگ یا هویت خود و باور به برتری آن بر دیگران. شاید برایتان جالب باشد که واژه‌ی آن از نام یک سرباز فرانسوی به نام نیکولا شوون (Nicolas Chauvin) گرفته شده است.

او در دوران ناپلئون زندگی می‌کرد و به حدی وفادار بود که حتی وقتی فرانسه در جنگ‌ها شکست می‌خورد، باز هم کورکورانه از ناپلئون و کشورش دفاع می‌کرد. این رفتار بعدها در جامعه و ادبیات فرانسه به تمثیل «وفاداری افراطی و غیرمنطقی» تبدیل شد. با گذر زمان، واژه‌ی شوونیسم از نام یک سرباز وفادار به یک اصطلاح سیاسی و اجتماعی تبدیل شد و معنایش گسترده‌تر شد: باور به برتری ملت یا گروه خود و تحقیر دیگران.

خاستگاه تاریخی

شوونیسم در قرن نوزدهم اروپا شکل گرفت، زمانی که ملت‌ها در حال شکل‌گیری هویت ملی بودند و جنگ‌ها و بحران‌های سیاسی بسیار شایع بود. مردم، شکست‌ها و مشکلات سیاسی را تجربه می‌کردند و در این میان، غرور ملی زخمی شده بود.

در فرانسه، رفتار افراطی شوون نمونه‌ای از این تفکر شد. نویسندگان طنزنویس واژه‌ی «شوونیسم» را ساختند تا این وفاداری کور را به تصویر بکشند. اما چیزی که بعدها شکل گرفت، چیزی فراتر از طنز بود: ایده‌ای که باور داشت ملت خود برتر است و دیگران باید در درجه پایین‌تر قرار داشته باشند.

در واقع، شوونیسم ترکیبی است از خودبرتر‌بینی و نفی دیگری. یعنی فرد یا گروهی فکر می‌کند که ذاتی برتر است و دیگران یا ملت‌ها باید در درجه پایین‌تر قرار داشته باشند. حتی اگر ریشه‌ی این تفکر، عشق به وطن باشد، وقتی افراطی می‌شود، می‌تواند به نفرت، تحقیر و سلطه‌گری منجر شود.

ناپلئون بناپارت
ناپلئون بناپارت

ماهیت فکری شوونیسم

شوونیسم همیشه با دو عنصر اصلی همراه است:

1. خودبرتر‌بینی: باور به برتری ذاتی ملت یا گروه خود نسبت به دیگران.

2. نفی دیگری: تحقیر یا کم‌اهمیت شمردن دیگران، به جای درک و احترام متقابل.

این نوع تفکر می‌تواند حتی در رفتارهای روزمره و فرهنگی هم دیده شود. وقتی گروه یا کشوری معتقد است که «ما همیشه حق داریم و دیگران اشتباه می‌کنند»، یا در تبلیغات و فیلم‌ها همیشه خود را برتر نشان می‌دهد، نمونه‌ای از همان ذهنیت شوونیستی است.

شوونیسم و هویت فردی

یکی از نکات جالب درباره شوونیسم این است که تأثیر آن محدود به سیاست یا تاریخ نیست، بلکه هویت فردی را هم تحت تأثیر قرار می‌دهد. وقتی فرد خود را تنها بخشی از یک ملت برتر می‌بیند، مرز بین «من» و «ما» کمرنگ می‌شود و هویت ملی با هویت فردی ادغام می‌گردد.

در این حالت، موفقیت، غرور یا حتی شکست‌های فردی با موفقیت و برتری ملت گره می‌خورد. اگر ملت «برتر» باشد، فرد هم خود را ممتاز و باارزش می‌بیند، حتی بدون آنکه واقعاً شایستگی فردی خود را بررسی کند. از طرف دیگر، شکست یا ضعف ملت می‌تواند احساس بی‌ارزشی یا شرم فردی ایجاد کند، حتی اگر هیچ کار اشتباهی نکرده باشد.

این آمیختگی هویت فردی و ملی در تاریخ و سیاست قابل مشاهده است. مثال آن را در دوران جنگ‌ها، جنبش‌های ملی‌گرایانه یا حتی تبلیغات فرهنگی می‌توان دید. وقتی یک ملت از نظر تاریخی یا فرهنگی برتر نشان داده می‌شود، اعضای آن ملت گاهی خود را صرفاً از طریق این برتری تعریف می‌کنند. نتیجه آن می‌تواند رفتارهای افراطی، مقاومت در برابر دیگر فرهنگ‌ها و حتی نادیده گرفتن نیازهای فردی شود.

اما این پدیده همیشه منفی نیست. وقتی تعصب کور و تحقیر دیگران نباشد، حس هویت مشترک می‌تواند اعتماد به نفس، مشارکت اجتماعی و انگیزه برای پیشرفت فردی ایجاد کند. مشکل اصلی وقتی شروع می‌شود که فرد برای دفاع از هویت ملی، خود و دیگران را محدود کند و آزادی فردی را قربانی غرور جمعی نماید.

پس شوونیسم نه تنها یک پدیده اجتماعی یا سیاسی است، بلکه بخشی از زندگی روانی و هویتی ما را شکل می‌دهد. فهم این آمیختگی، می‌تواند به ما کمک کند تا هم افتخار به هویت ملی داشته باشیم و هم فردیت و انتخاب‌های شخصی خود را حفظ کنیم، بدون آنکه در دام تعصب کور گرفتار شویم.

گونه‌های مختلف شوونیسم

شوونیسم تنها یک نوع ندارد. می‌توان آن را در زمینه‌های مختلف مشاهده کرد:

1. شوونیسم ملی: باور به برتری یک ملت بر سایر ملت‌ها.

2. شوونیسم نژادی: اعتقاد به برتری ذاتی یک نژاد نسبت به سایر نژادها و حتی استفاده از این باور برای سلطه یا تبعیض.

3. شوونیسم فرهنگی: تلاش برای تحمیل فرهنگ خود به دیگر ملت‌ها و بی‌اهمیت دانستن فرهنگ‌های دیگر.

4. شوونیسم جنسیتی: باور به برتری یک جنس، معمولاً مردان، نسبت به جنس دیگر.

5. شوونیسم مدرن و روزمره: در ورزش، رسانه و مصرف محصولات ملی دیده می‌شود. وقتی گروه‌ها یا کشورها خود را برتر از بقیه می‌دانند، حتی بدون خشونت آشکار، نوعی شوونیسم مدرن است.

پیامدهای تاریخی و سیاسی

شوونیسم در تاریخ پیامدهای ملموسی داشته اند:

در استعمار، ادعای برتری فرهنگی و تمدنی باعث شد که ملت‌ها و سرزمین‌های دیگر تحت سلطه قرار بگیرند.

در جنگ‌ها، باور به برتری ملی و نژادی یکی از محرک‌های اصلی تصمیم‌گیری‌ها و سیاست‌ها بود.

شوونیسم به شکل فکری زمینه‌ساز ظهور ایدئولوژی‌هایی مثل فاشیسم و نازیسم شد.

در ایتالیا، موسولینی با اتکا به تعصب ملی، حکومت فاشیستی ایجاد کرد.«به نوعی او الهام بخش هیتلر بود»

در آلمان، هیتلر از شوونیسم نژادی بهره برد و برتری نژاد آریایی را بهانه‌ای برای سلطه و پاکسازی قرار داد.

می‌توان گفت که شوونیسم بذر فکری است و فاشیسم و نازیسم شکل عملی و خشونت‌آمیز آن.

شوونیسم و جنگ جهانی دوم:

وقتی در آلمان، باور به برتری نژاد آریایی، که یکی از اشکال واضح شوونیسم بود، زمینه را برای ظهور حزب نازی و هیتلر فراهم کرد. این باور باعث شد هیتلر فکر کند حق دارد کشورهای دیگر را اشغال کند و مردم و گروه‌هایی را که به نظرش «ضعیف‌تر» یا «پایین‌تر» بودند، تحت سلطه قرار دهد.

در ایتالیا، موسولینی با همان منطق تعصب ملی و افراطی، رویای بازسازی امپراتوری روم را در سر می‌پروراند و سیاست‌های تهاجمی در شمال آفریقا و مدیترانه را دنبال کرد. این نوع شوونیسم ملی باعث شد مردم با شور و انگیزه در حمایت از جنگ وارد صحنه شوند، حتی زمانی که شرایط اقتصادی و اجتماعی کشورشان دشوار بود.

شوونیسم فقط عامل تحریک مردم نبود، بلکه محرک سیاست خارجی تهاجمی هم بود.

هیتلر و موسولینی با باور به برتری خود، سرزمین‌های دیگری را تصرف کردند و آن را «حق طبیعی» ملت خود می‌دانستند.

اشغال لهستان، فرانسه و کشورهای اطراف نمونه‌هایی از این رفتار است، که بدون باور به برتری ملت خود، امکان‌پذیر نبود.

همچنین، شوونیسم نژادی نازی‌ها باعث شد که جنگ جهانی دوم فقط محدود به جنگ بین کشورها نشود، بلکه به نسل‌کشی و هولوکاست نیز تبدیل شود. مردمی که نازی‌ها آن‌ها را «پایین‌تر» می‌دانستند، قربانی قتل‌عام‌های سازمان‌یافته شدند. این واقعیت، نشان می‌دهد که شوونیسم، حتی در شدیدترین شکلش، می‌تواند جان میلیون‌ها انسان را تحت تأثیر قرار دهد.

در نهایت، می‌توان گفت:

شوونیسم مانند سوخت روانی و فکری جنگ جهانی دوم بود.

باور به برتری خود و نفی دیگران، باعث شد ایدئولوژی‌های فاشیستی و نازیستی بتوانند مردم را به سمت خشونت، تجاوز و جنگ‌های گسترده هدایت کنند.

بدون شوونیسم، شاید جنگ جهانی دوم شکل و شدت خود را پیدا نمی‌کرد، یا حداقل به این گستردگی و خشونت نمی‌رسید. این درس تاریخی، به ما یادآوری می‌کند که حتی عشق به ملت و هویت ملی، وقتی کورکورانه و بدون درک دیگران باشد، می‌تواند به فجایع عظیم انسانی منجر شود.

شوونیسم در جهان امروز چگونه است

امروزه شوونیسم نرم‌تر و غیررسمی است، اما همچنان وجود دارد:

در سیاست، شعارهایی مانند “America First” یا تمرکز بر برتری ملی، نمونه‌هایی از آن هستند.

در رسانه‌ها و فیلم‌ها، تصویر قهرمانان ملی و «کشور برتر» بازتولید می‌شود.

در زندگی روزمره مردم، از ورزش گرفته تا تبلیغات و مصرف محصولات، وقتی خود را برتر می‌بینند، می‌توان ردپای شوونیسم را مشاهده کرد.

حتی اگر دیگران را تحقیر نکنیم، تنها باور به اینکه ملت یا گروه ما همیشه حق دارد، بخشی از همان روحیه است.

در پایان

شوونیسم به ما یادآوری می‌کند که حتی عشق به هویت و وطن، اگر کور و بی‌منطق باشد، می‌تواند به تعصب، نفرت و سلطه تبدیل شود.

تفاوت آن با ملی‌گرایی یا علاقه سالم به کشور، در افراط و تحقیر دیگران است.

این ایسم، از فرانسه قرن نوزدهم شروع شد، مسیر طولانی تا قرن بیستم طی کرد، در فاشیسم و نازیسم نقش داشت و امروز هم به شکل نرم‌تر در سیاست و فرهنگ حضور دارد.

شاید بد نباشه از خود بپرسیم:

آیا ما هم گاهی بدون آنکه بفهمیم، در رفتارهای خود شوونیست هستیم؟

ممنون از حمایت های شما امیدوارم در راستای آگاهی بخشی به تمام فارسی زبانان مخصوصا ایرانیان پاک بنده مهدی اصغری نژاد بتونم ذره ای کوچک گام بردارم امیدوارم که هرکجا که هستید لذت و آگاهی لازم رو از نوشته داشته باشید.

طبق معمول تا ایسم بعدی بدورد

اگه بخوای، می‌تونم یک نسخه ن الان می‌نجام بدم؟

جنگ جهانیفاشیستهیتلرآلمان
۱
۰
ذهن معنا
ذهن معنا
«اینجا ذهن و معناست؛ جایی برای فکر کردن به ایسم‌ها و ایده‌هایی که جهان رو شکل دادن. قضاوت نمی‌کنیم، نسخه نمی‌پیچیم—فقط دقیق می‌شیم، سؤال می‌پرسیم، هر ماه با یه نوشته‌ی تازه برمی‌گردیم.»
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید