خستم هر روز و سعی می کنم کارهای عقب موندمو جبران کنم هر روز با خودم حرف می زنم و می گم عیبی نداره اگر حس تنهایی می کنی عیبی نداره اگر خسته ای عیب نداره اگر دوستی نداری چون تو خودتو داری
اما خودم خودمو تنبیه می کنم خودمو سرزنش می کنم ولی بعضی روز ها هم به خودم آفرین می گم و سعی می کنم شاد باشم
هرکاری کردم برای ارتباط بر قرار کردن با بقیه اما نتونستم انگار هر طوری هم باشم مردم علاقه بهم ندارن اگر به فکر باشم و دیگران اولویت قرار بدم بقیه کسایی و ترجیح می دن که بی پروا عمل کنن حالا اگر بی پروا عمل کنم می گن چه قدر پرویی و خودتو به ما می چسبدنی
من آخرش هم نفهمیدم این آدما چی می خوان چرا نمی تونن قبولت کنن چرا با این که می دونن رفتارشون آزار دهنده است اونو ادامه می دن
من دلم می خواد بخوابم برای روز های طولانی و وقتی بیدار شدم همه دردام محو شده باشه