ویرگول
ورودثبت نام
Deniz Behzadi
Deniz Behzadi
Deniz Behzadi
Deniz Behzadi
خواندن ۷ دقیقه·۵ ماه پیش

سوررئالیسم: هنرِ ناخودآگاه در آینه‌ی تصویر

مقاله حاضر، نگاهی تحلیلی به جنبش سوررئالیسم است که  تمرکز اصلی بر مفاهیم بنیادین این جنبش همچون ناخودآگاه، رؤیا، خودکارسازی ذهنی و نقد واقعیت است. با تحلیل چهار اثر شاخص از ماکس ارنست، سالوادور دالی، خوان میرو و رنه ماگریت، تلاش شده است تا زبان بصری سوررئالیسم در پیوند با روان‌کاوی و فلسفه بررسی شود.
سوررئالیسم، جنبشی فراتر از مرزهای زیبایی‌شناسی سنتی است تا ذهن را از قید و بند منطق و هنجار رها سازد.این جریان، که از بستر دادائیسم و بحران‌های پساجنگ جهانی اول سر درآورد، با تأثیر از نظریات فروید، رؤیا، تداعی آزاد و ناخودآگاه را به مرکز بیان هنری تبدیل کردکتاب  با ترکیبی از تصاویر و تحلیل‌ها، بستری بصری و نظری فراهم می‌آورد تا مسیر تاریخی و فکری سوررئالیسم را در قالب آثار هنرمندان برجسته‌اش روایت کند.

زمینه‌های تاریخی، فلسفی و روان‌کاوانه‌ی سوررئالیسم

این کتاب درابتدا بستر تاریخی ظهور سوررئالیسم را در دهه‌ی ۱۹۲۰ ترسیم می‌کند و تأکید دارد که سوررئالیسم برخلاف مکاتب تصویری پیشین، نه تنها محصول یک نوآوری در فرم، بلکه نتیجه‌ی شکافی معرفتی در ادراک واقعیت بود.
پس از جنگ جهانی اول، باور به عقلانیت مدرن، علم، سیاست و اخلاق غربی زیر سؤال رفت.جنبش دادائیسم به‌عنوان واکنشی نیهیلیستی به این بحران، راه را برای ورود به مرحله‌ای عمیق‌تر فراهم کرد. سوررئالیسم تلاشی بود برای بازیابی معنا، اما نه در جهان بیرونی بلکه در «درون ذهن».
زیگموند فروید، با نظریه‌ی ناخودآگاه و تفسیر رؤیا، پایه‌های روان‌شناختی این جنبش را فراهم کرد. و به‌وضوح به نقش تداعی آزاد،سرکوب‌های روانی، و تمایل به بیان غیرمنطقی در خلق اثر سوررئالیستی اشاره می‌کند. هنرمند سوررئالیست، نه نقاش یک صحنه‌ی بیرونی، بلکه کاوش‌گری درون ذهن خود است.
آندره برتون، پدر معنوی سوررئالیسم، در مانیفست سال ۱۹۲۴ سوررئالیسم را چنین تعریف می‌کند: بیان ناب عملکرد واقعی اندیشه، در غیاب هرگونه کنترل عقل، ورای دغدغه‌های زیبایی‌شناختی و اخلاقی. این تعریف، مبنای بسیاری از تکنیک‌های بصری، مانند خودکارسازی روانی، تداعی‌های آزاد، و حذف منطق فضایی و زمانی در آثار تصویری سوررئالیستی است.
سوررئالیست‌ها، نه به دنبال زیبایی ظاهری، بلکه به‌دنبال برانگیختن واکنش روانی در بیننده هستند. هدف، درگیر کردن لایه‌های پنهان ذهنی مخاطب و ایجاد شکاف در ادراک اوست.

از این منظر، سوررئالیسم به فلسفه‌ی تصویر، زبان و معنا ورود می‌کند. به‌عنوان نمونه، تحلیل‌هایی از آثار ماگریت، دالی و ارنست ارائه شده که در آن‌ها نشانه‌ها دیگر ثابت نیستند، معنا سیال است، و مرز میان واقعیت و خیال فرو می‌ریزد. این همان چیزی است که آن را انقلاب در زبان بصری قرن بیستم می‌نامد.

مروری بر بنیان‌های فکری سوررئالیسم

در دهه ۱۹۲۰، آندره برتون با انتشار مانیفست سوررئالیسم، این جنبش را تلاشی برای کشف حقیقت درون انسان از مسیر رؤیا و خودکارسازی ذهنی معرفی کرد. فروید، با نظریات خود درباره ساختار روان، الهام‌بخش اصلی سوررئالیست‌ها بود. هدف این جریان، نه بازنمایی جهان، بلکه آشکارسازی مکانیسم‌های پنهان ذهن بود؛ همان‌گونه که در آثار بسیاری از هنرمندان سوررئالیست، تداعی‌های آزاد، تصاویر متناقض، و حذف منطق زمانی و مکانی مشاهده می‌شود.

حال به تحلیل برخی از آثار این سبک میپردازیم:

رنه ماگریت – The Treachery of Images
رنه ماگریت – The Treachery of Images

ماگریت با نوشتن جمله :این یک پیپ نیست زیر تصویر دقیق یک پیپ، پرسشی بنیادین درباره رابطه میان تصویر، واژه و معنا مطرح می‌کند. این اثر، نه‌تنها بازتابی از نقد زبان در هنر است، بلکه نشانه‌ای از تعمق فلسفی سوررئالیسم در رابطه با بازنمایی نیز هست.رنه ماگریت، نقاش بلژیکی، با استفاده از زبان تصویر و کلام، یکی از رادیکال‌ترین نقدهای سوررئالیستی را نسبت به بازنمایی، معنا و واقعیت ارائه می‌دهد.. این اثرتجسمی از بحران نشانه‌ها در دوران مدرن است.اواز طریق ساده‌ترین ابزارها، یکی از پیچیده‌ترین مباحث معناشناسی را مطرح می‌کند: آیا تصویر، خود شیء است؟ آیا نشانه معادل معناست؟ این پرسش‌ها به‌طور مستقیم به مباحث ساختارگرایی، زبان‌شناسی سوسور و نشانه‌شناسی بارت مرتبط ‌اند.
برخلاف دیگر سوررئالیست‌ها که بر تداعی رؤیایی یا ناخودآگاه تمرکز دارند، ماگریت با خونسردی بصری، ذهن را مجبور به اندیشیدن در باب شکاف میان نشانه و مدلول می‌کند. این اثر گسستی بنیادین از رئالیسم بصری و آغاز نقد بصری مدرن محسوب می‌شود.

خوان میرو – Carnival of Harlequin
خوان میرو – Carnival of Harlequin

میرو با خلق دنیایی پر از اشکال رنگین، موجودات خیالی و فرم‌های سیال، تخیل کودکانه را به زبان بصری بدل می‌سازد. نقاشی او، نمایانگر آزادی ذهن و عبور از کنترل عقلانی است؛ جهانی که در آن، رؤیا به واقعیت تبدیل می‌شود.خوان میرو، برخلاف بسیاری از سوررئالیست‌ها، گرایشی شاعرانه و شاد در مواجهه با ناخودآگاه دارد. .
در این نقاشی، یک فضای اتاق‌مانند پر از موجودات خیالی، اشکال ارگانیک، فرم‌های هندسی و حرکات پرشور دیده می‌شود. موجودات نقاشی‌شده نه‌فقط غیرواقعی‌اند، بلکه به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که از ذهنی آزاد، کودکانه و غیرمنطقی نشأت گرفته باشند. رنگ‌های تند، فرم‌های آزاد، خطوط متحرک و بی‌مرز، نمایان‌گر جهانی تهی از منطق اما پر از حس و شورند.
میرو از روش خودکارسازی روانی استفاده می‌کرد، یعنی اجازه می‌داد دستش بدون کنترل آگاهانه خطوطی را ترسیم کند و سپس آن‌ها را در ترکیب کلی وارد کند. این روش، تداعی‌کننده‌ی تفکر آزادانه‌ی ذهن و عبور از سانسور عقل است.
شخصیت اصلی تابلو، هارلکین – که با الگویی از تئاتر کمدی دلا آرته شناخته می‌شود – نماد بازی، طنز و بی‌نظمی در مقابل نظم اجتماعی است. کتاب اشاره می‌کند که حضور سازهای موسیقی، اشیای معلق و حرکات نمایشی، یک فضای جشن ذهنی را ایجاد می‌کند؛ گویی ناخودآگاه، به‌جای صحنه‌ی اضطراب، به‌مکانی برای تخیل و آزادی بدل شده است.
میرو با این اثر، مفهومی از تخیل رهاشده را به نمایش می‌گذارد. او تلاش نمی‌کند معنای مشخصی ارائه دهد، بلکه هدف او تحریک احساسات، کنجکاوی و ورود مخاطب به بازی ذهنی است. نقاشی او به‌جای انتقال پیام، فضایی برای تجربه‌ی خیال و آزادی فراهم می‌کند.

سالوادور دالی – The Persistence of Memory
سالوادور دالی – The Persistence of Memory

دالی در این اثر، ساعت‌های نرم را به نماد فروپاشی زمان و منطق در رؤیا تبدیل می‌کند. فضایی ایستا و تهی، همراه با فرم‌های ارگانیک و موجودی در خواب، ذهن مخاطب را به سوی درک روان‌کاوانه از حافظه و زمان در ناخودآگاه سوق می‌دهد.
در این اثر، ما با منظره‌ای بی‌زمان و ایستا مواجهیم. ساعت‌هایی نرم و ذوب‌شده بر روی صخره‌ها، شاخه‌ها و سکوی سنگی افتاده‌اند. این اجسام، که در زندگی روزمره نماد دقت و نظم‌اند، در اینجا به‌کلی معنای خود را از دست داده‌اند؛ گویی زمان، در رؤیا، سیال و انعطاف‌پذیر می‌شود.
فضای خشک و آرام تصویر، نوعی سکون روانی را القا می‌کند. موجود بی‌شکلی که در مرکز تابلو افتاده، با چشمانی بسته، نه انسان است نه حیوان؛ گویی خود ذهن دالی است که در خواب فرو رفته، اما جهانی درونی از تصاویر را خلق می‌کند. این عنصر، نمادی از ناخودآگاه خلاق و رها شده است.کتاب تأکید دارد که دالی از تکنیک پارانویا-انتقادی بهره می‌گیرد – روشی که در آن هنرمند خود را در وضعیت آستانه‌ خواب و بیداری قرار می‌دهد و به‌جای عقل، تصاویر ناخودآگاه را هدایت می‌کند. این اثر ، بازتابی از اضطراب‌ وجودی، فروپاشی زمان در ذهن و تأثیر حافظه در ادراک است.

ماکس ارنست – The Elephant Celebes
ماکس ارنست – The Elephant Celebes

ارنست در این اثر، با تصویرسازی موجودی مکانیکی-حیوانی در فضای متروک، اضطراب مدرن و فروپاشی معنای انسانی را بازتاب می‌دهد. استفاده از تکنیک کولاژ ذهنی، و ترکیب عناصر صنعتی و اسطوره‌ای، نشان‌دهنده ذهنی است که در میان حافظه، کابوس و فرهنگ سردرگم شده است. ماکس ارنست از بنیان‌گذاران سوررئالیسم تصویری است که با بهره‌گیری از تکنیک‌هایی چون کولاژ، فروتاژ و دکوپاژ، زبان بصری منحصر به‌فردی خلق کرد. این نقاشی تصویری از یک موجود عظیم‌الجثه با تنه‌ای شبیه دیگ بخار و سر فیل دارد که در فضایی خالی و متروک ایستاده است. اطراف این موجود، اجزایی پراکنده از بدن انسان، ستون‌های باستانی و اشیای بی‌ربط به‌چشم می‌خورد. رنگ‌های خاکستری و آبی، فضایی صنعتی و یخ‌زده را بازنمایی می‌کنند.
ارنست در این اثر، نه تنها فرم را می‌شکند، بلکه معنا»را نیز متلاشی می‌کند.
همچنین تأکید شده که ارنست از ناخودآگاه، اسطوره‌شناسی و حافظه جمعی برای ساختن این فضا بهره می‌گیرد. فرم مکانیکی فیل، در تضاد با نمادهای بدن انسان یا ستون‌های باستانی، گویای تلاشی برای کنار هم گذاشتن کهن‌الگوها و فناوری مدرن است.

نتیجه‌گیری

سوررئالیسم، به‌عنوان حرکتی ریشه‌دار در ناخودآگاه انسان، تلاش دارد تا مرز میان خواب و بیداری، خیال و منطق، و تصویر و کلمه را محو کند.  این کتاب مورد بررسی، با ترکیب متن و تصویر، نگاهی جامع به تاریخ، سبک و فلسفه این جنبش ارائه می‌دهد. تحلیل آثار ارنست، دالی، میرو و ماگریت نشان می‌دهد که هر کدام از این هنرمندان، از مسیر خود، به سوی کشف دنیای درونی انسان و شکستن قراردادهای بازنمایی حرکت کرده‌اند..
تحلیل چهار اثر شاخص سوررئالیستی نشان داد که این جنبش، فراتر از یک جریان هنری، پروژه‌ای فلسفی، روان‌شناختی و زیبایی‌شناختی برای بازتعریف ادراک انسانی است. چه در بازنمایی ماشین‌وار ناخودآگاه در اثر ارنست، چه در فروپاشی زمان و منطق در اثر دالی، چه در جشن خیال‌انگیز میرو و چه در نقد زبان توسط ماگریت، همگی یک هدف بنیادین را دنبال می‌کنند: شکستن قراردادهای دیداری و باز کردن دریچه‌ای به سمت ناخودآگاه فردی و جمعی.سوررئالیسم، به‌ویژه در قالبی که در کتاب یادشده ارائه شده، نه تنها تصویر را می‌آفریند، بلکه ذهن را نیز به تأمل وامی‌دارد. این جنبش، با امتداد در ادبیات، سینما، گرافیک، تبلیغات و روان‌کاوی، همچنان یکی از تأثیرگذارترین جریان‌های فکری قرن بیستم و بیست‌و‌یکم باقی مانده است.

منابع

کتاب سوررئالیسم اثر ناتالیا برودسکایا

آندره برتون، مانیفست سوررئالیسم

زیگموند فروید، تفسیر رؤیاها

هنرسوررئالیسمسالوادور دالی
۲
۰
Deniz Behzadi
Deniz Behzadi
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید