
میشود کرد هجرت زِ این خاکِ کهن
شد جدا زِ دیار خویش در این وطن
پُرسی زِمَن چه سود ازین جدایی؟
گویی زِ دوری یاران چه صفایی؟
عاقبت باشد دکتری پسِ غربت
ای برادر خواهی گَر شوی خُرسند؟
برخیز و بکوش که علم است چراغ راه
عاقبت کامیابی و رستگاری است و صَفا
گَر نَدانی چراغِ مسیرِ هجرتِ تو کیست؟
گَر گُمراهی در این مسیرِ پر فراز و نشیب؟
پُر کن نامه ای که فرستنده اش مَنم
که یاری گرِ تو در این روزگارِ پُر زِ غَم مَنَم
بگو نام و شماره و مقصدِ هجرت را
تا گویم چه کُنی و کجا رَوی و بینی هدف را
گر مقصد تو باشد پزشکی بدان
همراهت خواهیم شد تا دکتری ای جان
پس بگو نام و شماره و مقصد هجرتَت
تا گویم چه کنی و کجا روی بِرسی به مقصَدَت
پس نغمه غم دیار در دلت نماند
چون فلورنس همراه تو در مسیر مانَد
"شرکت مهاجرتی فلورنس"