ویرگول
ورودثبت نام
م.ا
م.ا
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

راه حل های زندگی

زندگي راه حل هاشو مثه يه معما برات مطرح ميكنه.....

خيلي پيچيده و درهم.....

اشاره هاي نامحسوس و پراكنده.....

مثلا كسي بهت ميگه " مرضي بايد يه متر بخري اما اونو نبايد براي خياطي استفاده كني"......

بعدا مي فهمي بايد يه متر برا خياطي مي خريدي!!!

يا توي يه اتاق پرو پوشيدن يه لباسو برات سخت مي كنه، اونقدري كه درش مياريو به درزو دكمه هاش نگاه مي كنيو يهو ميري به دنيايي كه اون لباس توش خلق شده، يهو نام يه آدم به عنوان يه برند و يا طراح لباس نقش مي بنده توي ذهنت...

از كنار طاقه هاي پارچه رد ميشي و احساس مي كني بايد يه متر پارچه بخري، فكر مي كني خيلي كارا ميشه باهاش كرد، اما نميدوني برا چي مي خريش،

بي اختيار سوزن ته گرداي مرواريدي رنگيو كه از مزون خياطي روي لباست جا مونده رو مثه جواهر يه جا نگه مي داري،

٥ متر ٥ متر نواراي توري و گيپوري مي خري و انبارج مي كني يه جا چون فكر مي كني بعدا لازم ميشن،

بعده كوك زدن درهم برهم جوراباي كهنه ات ميايو توو دفترت مي نويسي "دوختن به من آرامش ميده"

و اين اشارات به يه حد معيني كه مي رسه، زنگ به صدا درمياد

و تو مي ري و خودتو با لذت، در دنياي رنگ وارنگ و پرماجراي جديد و ناشناخته ي كه درش رو به روت باز كرده، غرق مي كني

خودشناسياستعدادزندگي
شكر كه نمي دانستيم در تاريكي و خفقان زندگي مي كنيم و لذت برديم از تمام آنچه كه بود و امكان داشت چون تنها يك ذهن پرشور و خوشحال مي تواند تغيير ايجاد كند
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید