ویرگول
ورودثبت نام
Hamed Shirdel
Hamed Shirdel
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

گردان دژ


مرز ایران و عراق از زمان حکومت محمدرضا شاه و بعد از عهدنامه ۱۹۷۵ الجزایر بین دو کشور، دارای یک دژ (نوعی خاکریز و استحکامات مرزی) بود، که در حد فاصل نیروهای ایران و عراق کشیده شده بود. این دژ به یک دژ مرکزی و دژهای فرعی تقسیم شده بود و مسئولیت دفاع از این دژها، برعهده گردان ۱۵۱ بود، که نیروهای آن در پادگانی به نام پادگان دژ مستقر شده بودند
ارتش عراق که در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ حمله خود را برای اشغال خرمشهر آغاز کرد، با دفاع شدید نیروهای گردان ۱۵۱ روبه‌رو شد. این دفاع یک ماه تمام و تا ۳۰ مهرماه ۱۳۵۸ ادامه یافت. گردان دژ که با حمله لشکر ۳ زرهی و تیپ ۳۳ نیروی مخصوص عراق روبه‌رو شده بود و همزمان با توپخانه و نیروی هوایی عراق، گلوله‌باران و بمباران می‌شد، ۳۰ شبانه روز در برابر نیروهای عراقی جنگید و از محدوده گسترده نوار مرزی و از جمله جاده ۱۷ کیلومتری شلمچه به خرمشهر دفاع کرد، تا مانع ورود نیروهای عراقی به خرمشهر شود.
شدت درگیری گردان دژ با نیروهای عراقی در این ۳۰ روز چنان بود، که فقط در هفته اول جنگ، پنج بار فرماندهی این گردان به دلیل کشته یا مجروح شدن فرماندهان، تغییر کرد. نام آن پنج فرمانده که یکی پس از دیگری کشته یا مجروح شدند؛ سرهنگ جاموسی، سرگرد چهارمحالی، سرگرد شاهان، سروان کبریایی و ستوان گیوتاج بود، که این آخرین فرمانده در واقع پزشک گردان و افسر وظیفه بود، که در نبود فرماندهان بالاترش مجبور شد فرماندهی گردان را برعهده بگیرد. در این دفاع ۳۰ روزه از ۱۹ افسر گردان ۱۵۱ دژ، فقط یک افسر زنده ماند.

سرهنگ علی قمری
همچنین وی دارای افتخاراتی همچون سال‌ها خدمت صادقانه در ارتش، ۹۸ ماه خدمت در جبهه، حضور در عملیات‌های مختلف و مجروحیت و جانبازی بود.
سرهنگ علی قمری، قهرمان خرمشهر، قهرمان ایران زمین و اسوه ارتش شب ۲۰ تیرماه به علت بیماری دارفانی را وداع گفت و به دیدار هم‌رزمان شهید خود شتافت.

سخنی از سرهنگ علی قمری
درگیری در کشتارگاه به شدت ادامه داشت. مجبور شدیم بازهم تقاضای کمک کنیم. در آن ساعات که همه رزمنده‌ها و مدافعان در نقاط مختلف درگیر بودند، تعدادی از تکاوران نیروی دریایی و ژاندارمری و شهربانی به کمک ما آمدند. با این حال نتوانستیم عراقی‌ها را پس بزنیم و مجبور شدیم ساعات ۳:۳۰نصف شب به مسجد جامع برگردیم. به این ترتیب ما هم ناخواسته به جمع نیروهای مسجد جامع اضافه شدیم. در مسجد جامع آب و غذایی به ما دادند و توانستیم حدود ۲ ساعت بخوابیم. دو ساعت خواب برای افرادی که چند روز است نخوابیده‌اند، درمان بود.
با اینکه گردان دژ تقریباً جدیدالتأسیس بود اما حماسه به یاد مانده از دلاور مردی‌های این گردان برگ زرینی بر تاریخ نظامی کشور افزود و مقاومت و پایداری همه رزمندگان در خرمشهر درسی فراموش‌نشدنی به عراق و دنیا داد و به همه جهان فهماند که می‌شود در برابر زورگویان و جهان خواران زمان ایستادگی کرد و اجازه نداد که به اهداف خود برسند، جنگ در خرمشهر جنگ دو نیرو نبود بلکه جنگ دو عقیده دو آرمان و جنگ بودن و نبود بود. خرمشهر دروازه خلیج‌فارس برای عراق بود و این دروازه را دژی ها با کمک سایر رزمندگان بسته نگاه داشتند و ۳۴ روز دشمن را پشت غیرت و تهور خود زمین‌گیر نمودند تا سایر یگان‌ها از راه برسند بر دشمن یورش بردند. خرمشهر گورستان نیروها و اراده مقامات عراقی شد و برابر اعلام ارتش عراق فقط ۸۰۰۰ نفر در خرمشهر کشته شدند و ۲۵۰۰۰ نفر مجروح بر جای گذاشت و صدها تانک و نفربر عراقی منهدم گردید و تصمیم و خواسته مقامات عراقی مضمحل شد و درسی جدید در رابطه با چگونگی مبارزه خلق‌ها با نیروهای استکباری ایجاد گردید. شاید کسانی که در اواخر سال ۱۳۴۷ به ‌فکر تشکیل این گردان برآمدند، هیچ‌گاه فکر نمی‌کردند اینچنین اقتدار و نقشی از خود نشان دهد و تا این حد مثمر ثمر و کارآمد باشد.



رشته مدیریت مالی

دانشگاه آزاد تهران مرکز

دانشجو : حامد شیردل (کلاس یکشنبه تایم ۹:۱۰ تا ۱۰:۴۰)

استاد : آقای علی اکبر حسنود

گردان دژاستاد علی اکبر حسنونددفاع مقدسجنگ
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید