ام...خب راستش من هیچ معرفی از خودم نگذاشتم و خیلی هم قصد گذاشتنش رو نداشتم.
اما اگر کمی از خودم بگویم. جالب باشد.
حقیقت این است که من یک کرمِ کتاب هستم.
من هر روز از این صفحه ی کتاب به آن صفحه کتاب می روم. گاهی هم پرواز می کنم به دنیای خیال و در آنجا چند ساعتی می مانم.
در گفته های قدیمی، عینک نشانه ی باهوش بودن افراد بود. اما من کرمی متوسط هوش هستم که معمولا از این هوش در داستان نویسی استفاده می کنم. البته فکر نکنید در روزمره از هوشم استفاده نمی کنم. اما خب ....ادامه این جمله را به ذهن خلاقتان می سپارم.
نمی دانم چقدر داستان هایی که می گذارم خوانده می شوند اما من از نوشتن داستان دست برنمی دارم.
راستش دیگر چیزی به ذهتم نمی رسد....اوه راستی من از شکلات متنفرم!.....به هرکسی این را می گویم تعجب می کند.
امیدوارم شما تعجب نکنید. ...
به امید دیدار......
