ویرگول
ورودثبت نام
مهرداد بخشی
مهرداد بخشی
خواندن ۱۷ دقیقه·۲ سال پیش

تحصیل، سفر، پول و سود

چطور میشه هم درس بخونی، هم بری سفر کنی و خوش بگذرونی و هم پول بهت داده بشه؟ آخ اگه بشه چی میشه؟ اونوقت کلی سود میکنی مگه نه؟

خوب توی این مقاله میخوام درمورد همین موضوع ها حرف بزنم. اما بزار قبلش بگم که اصلا این داستن درس و تحصیل از کجا سرو کله اش پیدا شد و چی شد که من اومدم چسبیدم به این مدل سفر کردن.

حقیقت اینه که من توی مقاله قدم در ر اه بگذار و سفر کن، انواع سفر ها رو اسم بردم که میشه هم سفر کرد و هم پول و سود به دست اورد. خوب. سفرهای تحصیلی هم یکی از اونها بود.

سفر تحصیلی یکی از سفرهایی هستش که همه مون اونو انجام دادیم. همه مون از همون بچگی سفرهای تحصیلی خودمون رو شروع کردیم.

یعنی تو دقیقا از اولین روزی که قرار شد بری مدرسه ی پیش دبستانی یا ابتدایی، سفر تحصیلی خودت رو شروع کردی چون برای تحصیل کردن از خونه به محل تحصیل یا همون مدرسه؛ رفتی. و این یعنی فاصله ی بین خونه تا مدرسه رو رفتی و اومدی. تو این کار رو چندین سال انجام دادی و توی هر سال هم 9 ماه هر هفته و هر ماه انجام دادی.

وقتی هم که دوران پیش دبستانبی وابتدایی رو تموم کردی برای رفتن به دوره راهنمایی آماده شدی و از دوره ی ابتدایی به دوره بالاتر قدم رنجه کردی و تشیف خودت رو به اونجا بردی. اونجا هم همین آش بود و همین کاسه. حتی تو یه حالا دیگه پخته تر از قبل شده بودی و حرکت جدیدی زده بودی و محل تحصیلت رو هم عوض کرده بودی و از یه مدرسه، به یه مدرسه دیگه رفته بودی. یا وقتی از دوره ی راهنمایی به دوره دبیرستان و میرفتی، مجبور بودی مدرسه خودت رو برای تحصیل عوض کنی حتی اگه مدرسه ات کنار همون مدرسه قبلی بود.

توی دوران دانشگاه هم این اتفاق برات افتاد. حتی اگه دانشگاهت هم توی همون شهر بوده بازهم تو دست به تغییر و تحول زدی و محل تحصیلت رو عوض کردی و از یه جای قدیمی به یه جای جدید سفر کردی. و توی دوران های دانشگاه هم این جابه جایی از یه دانشگاه به یه دانشگاه دیگه ادامه داشت.

همه ما همین دوران رو داشتیم. انگار زیر پامون میخ گذاشته بودن که نمی تونستیم مثل بچه آدم یه جا بشینیم و تحصل کنیم و درسمون رو بخونیم .

تازه این توی حالتهای عادی اش بود. افرادی هم بودن که هر چندسال یک بار چندین بار مدرسه و محل تحصیلشون رو هی فرت و فرت عوض کردن قبل از اینکه بزارن دوران ابتدایی یا دوران راهنمایی و یا دوران دبیرستان و دوران دانشگاهشون بیاد کامل بشه و تموم بشه و بره پی کارش.

سفرهای اونها فقط توی همون شهر خودشون هم نبود. اونها پاشون رو از گلیمشون؛ هم بیرون گذاشتن و از یه شهر به یه شهر دیگه و از یه استان به استان دیگه رفتن.

بعضی ها هم که دیگه زیادی دنبال تحصیل بودن و استان به استان شدن براشون کم بوده، حالا دیگه زیادی خاه شده بودن و از یه کشوری به کشور دیگه رفتن. نمیدونم مگه توی شهر خودشون دفتر و قلم و کتاب و کلاس و معلم قحطی بوده که می رفتن کشورهای دیگه آخه؟!!??

بگذریم. از قدیم الایام گفتن که:"صَلاح کار خیش، خوسروان دانند." به من چه اونا چرا این کارها رو میکردن یا نمی کردن. البته خودمونیم ها. خود من هم از همین کارا زیاد کردم.?

بماند. بزار برم سر ادامه بحثمون.?

خوب. کجا بودم؟ آهان. داشتم درمورد تحصیل و درس خوندن حرف میزدم و قرار بود بعدش هم بگم که درس و تحصیل به چه دردی میخوره. آخرش قراره به کجا ختم بشه انشاالله.?

خوب. معمولا تحصیل کردن و درس خوندن توی یه جای جدید؛ چند ماه یا بیشتر طول می کشه و تو می تونی هم مدرک تحصیلی خودت رو بالا ببری و هم یه سفری زدی به رگ .

این رو هم بگم که سفر کردن برای ادامه تحصیل و گرفتن مدرک دانشگاهی؛ از بهترین مدل سفر برای دانشجوها محسوب میشه. تو توی این مدل سفر کردن، علاوه بر اینکه فرصتی بهت داده میشه که ادامه تحصیل بدی، موقعیت و شرایطی هم بهت داده میشه که با افراد جدید و محیط های جدید و با فرهنگ جدید آشنا بشی و کلی چیزهای جدید ببینی و یاد بگیری که تا حالا ندیده بودی و نمی شناختی و نمی دنستی.

مثلا همین خود من. خود من دانشگاهم رو توی یه استان دیگه رفتم اونجا درس خوندم. توی شهر طبس.


خوب. من برای رفتن به اون شهر(شهر طبس) از شهر خودمون؛ بیشتر از 12 ساعت توی سفر بودم. یعنی برای تحصیل کردن از شهرستان خودمون شهرستان فیروزآباد فارس تا طبس سفر کردم و تا 2 سال (4 ترم) اونجا درس خوندم.

توی این 12 ساعت که از خونه تا دانشگاه می رفتم، توی اوتوبوس کنار پنجره ی اتوبوس می نشتم تا بتونم مسیری که میرم رو خوب ببینم و تابلو های شهرهای توی راه رو بخونم و اون شهر ها رو بشناسم. خلاصه کلی جاها رو از پنجره اتوبوس می دیدم.

توی طبس هم هر وقت وقت میکردم میرفتم و همه جای طبس رو می چرخیدم و میدیدم و لذت می بردم.

البته توی جاهای دور یا باید توی خوابگاه باشی و یا خونه ای اجاره کرده باشی یا خونه ای خریده باشی تا بتونی شبها اونجا بخوابی و صبح ها هم بری دنبال تحصیل علم و دانش. خود من توی دانشگاه امام علی طبس که بودم ، توی خوابگاه دانشگاه بودم.

توی این مدل سفر ، تو میتونی توی اون شهر و کشوری که رفتی، توی زمانهایی که وقت داری و بیکاری و کلاس نداری، به شهر یا کشور های دیگه هم که بهت نزدیکه بری و اونجا رو هم ببینی و چیزهای جدید رو تجربه کنی. خود منهم دوسه بار با اتوبوس بهروستاهای نزدیک رفتم. البته از طرف دانشگاه و با اردوی دانشجویی.??


حالا بریم سر بحث اصلی مون یعنی پول دراوردن با درس و مدرک تحصیلی و بدون اون.

اول از پول دراوردن بدون مدرک تحصیلی بگم چون تو هنوز مدرکت تحصیلی نداری که با کمکش بری برای پول در اوردن، پس باید بدون مدرک بری سر کار و بعدا که مدرک تحصیلی گرفتی با اون بری برای پول دراوردن:

البته این مدل کار کردن بیشتر برای بچه های دوران دبیرستان و دانشجو هست چون خرجی اکثر بچه های راهنمایی و ابتدایی رو خونواده ها و سر پرستاشون میدن و خودشون زیاد کار نمی کنن.


اگه الان یه دانشجویی، میتونی توی ساعات مشخصی از هفته که کلاس و درس و مشق نداری، بری و مشغول یه فعالیت هایی بشی و پول به دست بیاری. مثلا بری سر کار و کار کنی تا بهت پول داده بشه. یعنی تو میتونی هم اون جا درس بخونی و هم گشت و گذار کنی و هم کنار اینها کار کنی و پول بهت داده بشه. با این حرکت تو با یه تیر سه تا نشون میزنی.

اگه توی یه کشور دیگه هم رفته باشی یا قراره بری، باید بدونی که توی بعضی از کشور ها هم میتونی کار کنی. یعنی بعضی کشورها هستن که به دانشجوها اجازه میدن که بدون داشتن ویزای کاری؛ توی ساعات مشخصی از هفته کار کنن. پس تو میتونی اون جا هم درس بخونی و هم گشت و گذار کنی و هم کار کنی و پول به دست بیاری. و بازهم با یه تیر سه تا نشون رو میزنی.

حتی میتونی یه کار دیگه بکنی. یعنی بری و با یه کم پول و سرمایه برای خودت یه کار و فعالیتی شخصی راه بیاندازی و برای خودت کار کنی.

اینجوری بهتره چون که تو مدیر کار خودتی و هروقت دلت بخواد میتونی کار کنی و هروقت هم دلت بخواد میتونی کار نکنی.

به این دو مدل کار کردن، کارهای پاره وقت میگن. یعنی قرار نیست که تمام وقتت رو بزاری برای کار و فعالیت کردن و فقط دنبال پول دراوردن باشی چون الان تو فقط یه دانشجو و یه محصلیی نه یه کارگر یا کار مند و نه یه مدیر و یا یه بازاری که فقط به دنبال پول دراوردنه..

یادت باشه که تو برای درس و مشق و تحصیل کردن اومدی نه برای کار کردن و پول دراوردن . نباید یادت بره که برای چی دانشگاه رفتی. پس یادت باشه که مهم ترین و اصلی ترین هدف تو گشت و گذار و یا کار و کردن نیست بلکه اینه که اطلاعات و دانش و معلوماتی به دست بیاری که بعدا بتونی ازش برای به دست ارودن پول استفاده کنی. تو با کسب کردن اون اطلاعات توی کلاس، درواقع زمینه داده شدن پول و سرمایه و سود های مادی رو فراهم میکنی.

این کاری بود که من توی دانشگاه میکردم. یعنی تمام تمرکزم رو گذاشته بودم روی درس خوندن تا هرچی سریع تر؛ چهار ترم دوره کاردانی رو تموم کنم و سریع تر وارد بازار کار بشم چون اگه دنبال گشت و گذار و خوشگذانی میرفتم از درس و مشق و تحصیل عقب می موندم و در نتیجه نمی تونستم زود درسم رو تموم کنم.

البته من هم مثل خیلی های دیگه، به کار کردن و پول به دست اوردن توی دوران دانشگاه فکر می کردم اما سعی نمی کردم توی دوران دانشگاه کار کنم حتی با اینکه خیلی به پول نیاز داشتم.

من پول لازم داشتم تا کتابها و جزوات لازم و اماکانات و وسایل تحصیل رو بخرم اما باز هم دنبال کار کردن و پول به دست اوردن توی دوران دانشگاه نمی رفتم.

خوب اینجوری شد که من تونستم هر ترم رو با نمره ی قبولی پاس کنم و به ترم های بعدی برم چون روی تحصیل و درس خوندنم تمرکز کرده بودم. حالا هم که دانشگاه رو تموم کردم اون اطلاعات و تجربه هایی که داشتم به دردم خورد و خودم شخصا وارد کار و کسب اینترنتی شدم.

من توی دوران دانشگاه سختی بی پولی رو تحمل کردم تا به این جایی که الان هستم برسم. اما شاید تو مثل من نتونی سختی های بی پولی توی دوران دانشگاه رو تحمل کنی چون از قدیم گفتن که: « انگشتان یک دست شبیه هم نیست.»

اما من برات چند تا پیشنهاد دارم که چطور توی دانشگاه هم درس بخونی و هم کار کنی تا کمترین آسیب رو ببینی. بیشتر این تجربه ها، تجربه هایی هست که خودم داشتم.

مورد اول:

سراغ کار و فعالیت و راه های درآمدی ای برو که تاجایی که ممکنه مربوط به رشته ی تحصیلی خودت باشه. یعنی یه جورهایی کمک کنه تا اون اطلاعاتی که توی کلاس ها میخونی و یاد میگیری رو، اونجا بصورت تجربی و عملی تجربه کنی. یه جورهایی کار و فعالیت عملی و تجربی مرتبط با رشته ی خودت باشه.

این بهترین مدل کسب و کاره توی دوران تحصیلاتته . البته اگه اون کارت مشغولگی کمی داشته باشه بهتره. چون این جوری کنار کارت وقت می کنی یه نگاهی به کتاب و درس و مشقت هم بکنی و خودت رو برای امتحان ها آماده کنی. چون توی محل کار چیز زیادی یاد نمیگیری بجز همون چیزهایی که کارفرما ازت میخواد مگر اینکه اختیار بیشتری داشته باشی که کارهایی بیشتر از چیزی که کارفرما بهت میکه رو توی کار و کسبت انجام بدی اما همچین اتفاقی خیلی کم پیش میاد. پس بهتره که فعلا؛ بیشترین تمرکزت رو بزاری روی درس و کلاست تا دانش و اطلاعاتت رو بالا ببری.

خوب. من شخصا همچین تجربه نداشتم چون نمی خواستم تمرکزم زیاد به هم بخوره ولی بعضی از هم اتاقی های خوابگاهم که توی رشته های دیگه درس میخوندن این مدلی کار می کردن و البته بهشون هم پول و دست مزدشون هم داده میشد.

البته من خودم شخصا این تجربه رو توی دانشگاه داشتم. توی ترم اول که بودم یه دانشجوی ترم آخری توی خوابگاه بود که هم رشته خودم بود. باهاش آشنا شدم و بعد هم کلی باهم دوست شدیم و بعد فهمیدم که برای کسب درامد توی کتابخونه ی دانشگاه، «کتابدار» هست و دانشگاه بابت کارهاش پولی بهش میده. زیاد نبود اما بهتر از هیچی بود. این همون چیزی بود که من دنبالش بودم. هم جایی آرام ساکت برای درس خوندن باشه،و هم تجربه ای برای رشته ی تحصیلی ام یعنی فناوری اطلاعات(IT) باشه و هم در کنارش پولی بهم داده بشه.

پس ترم دوم که بودم اون درسش تموم شد و رفت و من از این فرصت استفاده کردم و به دانشگاه درخواست دادم که میخوام «کتابدار» دانشگاه باشم. بعد اینجور شد که به جای اون دوستم، کتابدار کتابخونه دانشگاه شدم.

اونجا ، زمانهای زیادی برای درس خوندن داشتم و کتابهای زیادی برای مطالعه کردن در اختیارم بود. حتی یه کامپوتر با اینترنت رایگان که می تونستم به هر اطلاعاتی که دوست داشتم برسم.

خلاصه همه چیز بهم داده شده بود ولی من گاهی وقتها مشغول خوندن کتابهای غیر درسی می شدم و یکهو میدیدی که سر از ناکجا آباد در میارم و کلی هم زمان گذشته بود. من اونجا اطلاعات زیادی به دست می اوردم اما اون اطلاعات به درس و مشقم هیچ ربطی نداشت. پس همین باعث میشد که از درسهای اصلی ام دور بشم و ضربه به نمراتم و معدلم بخره.

ترم سه هم مسولیت کتابخونه رو به عهده گرفتم اما ترم چهار دیگه قبول نکردم چون درسهام سنگین بودن و من می خواستم هیچ کار اضافی ای نکنم و هواسم هم به اطلاعات و کتابهای غیر درسی پرت نشه و جز خوندن کتابهای دانشگاهم هیچ کار دیگه ای نکنم.

مورد دوم:

اما اگه تصمیم گرفتی که کنار تحصیل کردن هم کار کنی ولی کسب و کاری پیدا نکردی که مربوط به رشته ی تحصیلی خودت باشه، اونوقت مجبوری راه های دیگه رو امتحان کنی.

یکی دیگه از راه ها اینه که بری دنبال هر فعالیت ها و کسب و کار و شغل و فعالیت هایی که دم دستت بود اما به شرطی که مشغولگی کمی داشته باشه و بتونی اونجا وقت برای درس خوندن داشته باشی.

اما من این مدل کار کردن رو اصلا توسیه نمی کنم چون خیلی به درس و نمره هات لطمه خواهد زد. مخصوصا اگه هیچ ربطی به درس و تحصیل نداشته باشه و خیلی از وقق رو هم بگیره و آزادی ای برای نگاه کردن به کتاب و درس نداشته باشی .

مورد سوم:

خوب . راه سوم به این ضرب المثل برمیگرده که میگه :

«هر نکته جایی و هر نقطه مکانی دارد.»

یعنی درس جای خودش و کار کردن جای خودش. از این ضرب المثل من این نکته رو یاد گرفته بودم که باید زمان درس خوندن فقط درس بخونم و زمان هایی که درس ندارم برم سراغ کارهای دیگه . برای همین هم برنامه ریخته بودم که وقتی توی دانشگاه هستم ، تمام ترم هار فقط و فقط درس بخونم و آخر ترم با نمرات بالا قبول بشم و ترم که تموم شد و قرار شد برای استراحت بین دو ترم به شهر خودمون برگردم ، اونوقت اونجا و توی شهر خودمون کار کنم. البته می شد اون موقع ها هم باز درس و مشق های ترم بعد رو خوند و آمادی ترم بعد شد.

اما من برای ترم های بعدی دانشگاه پول لازم بودم پس باید کار می کردم. برای همین هم توی روزهای طعطیلی عید ها و توی دوران سه ماه تعطیلی تابستان که به خونه میرفتم، توی تالار عروسی که توی شهرمون بود کار می کردم و پولهام رو پس انداز می کردم تا توی دوران دانشگاه پول کافی همراه خودم داشته باشم و خرجی دانشگاهم رو اینجوری درمیاوردم.

خوب . تو هم میتونی این کار رو بکنی. یعنی توی تعطیلاتی که به خونه میری توی شهر خودت مشغول به کاری بشی و یا حتی میتونی توی همون شهری که دانشگاهت بود؛ بری سر کاری و یا حتی توی یه شهر دیگه کاری پیدا کنی . خلاصه اون موقع ها دیگه درس و مشق نداری و می تونی با خیال راحت کار کنی و پول در بیاری.

مورد چهارم:

وام دانشجویی.

بیشتر دانشگاه ها وام دانشجویی میدن . میتونی به دانشگاه وام درخواست بدی تا بهت بدن و ازش استفاده کنی. تو هر ترم میتونی به دانشگاه درخواست وام بدی و اینجوری هر ترم هم یه پول تو جیبی داری. خوب. میدونم خیلی زیاد نیست اما تا حدودی کارت رو راه می اندازه.

وام دانشجویی بگیر چون درصد کمی داره و برای پرداختش هم وقت زیاد داری. وام بگیر و اونو بزار توی حساب بانکی ات بزار یا سرمایه گذاری کن توی بورس و یا توی ارزهای دیجیتالی یا توی طلا و دلار و ... . بعدش هم به روش راه حل بعدی که بهت میگم از سودش و یا اصل پولت استفاده کن.

من خودم هم این تجربه رو داشتم و دو ترم از دانشگاه وام گرفتم.

مورد پنجم:

این راه حل بر خلاف راه حل های قبلیه. یعنی این راه حل پول دراوردن نیست بلکه پول خرج نکردنه. یعنی صرفه جویی کردن و مدیرت کردن درآمد و خرجی هات.

یعنی باید توی دوران دانشگاه تا جایی که میتونی سعی کنی پول خرج نکنی و یا کمترین خرجی رو داشته باشی. البته بهتره بگم که : « سعی کن بهینه خرج کنی.»

این کاری بود که من خودم توی دوران دانشگاه انجام دادم. اولین قدمم این بود که اونقدر درس بخونم تا بتونم توی دانشگاه دولتی قبول بشم چون دانشگاه دولتی رایگان بود. می خواستم پول دانشگاه و پول خوابگاهم رایگان باشه و پول خرد و خراکم تا حد امگان پایین باشه. پس اینجوری عملا لازم نبود زیاد دغدغه ی پول دادن به دانشگاه رو داشته باشم. همیشه می گفتم یا دانشگاه دولتی باید قبول بشم و یا مستقیم با مدرک دیپلم برم سر کار و پول جمع کنم و بعدش هم یه کار و کاسبی برای خودم راه بیاندازم.

خوب بالاخره تلاشهام جواب داد و دانشگاه دولتی قبول شدم. ثبت نام کردم و تحصیل توی دانشگاه هم رایگان شد. پول خوابگاه و هزینه تحصیل و چندین روز در طول هر هفته خرد و خراک رایگان بود.

اما می موند پول خرد و خوراک های روزهای پنجشنبه و جمعه و خراک های بیرون خوابگاه و پول کرایه های گشت و گذار و ....

برای صرفه جویی توی پول کرایه ها، سعی می کردم پیاده برم جاهایی که باید می رفتم. برای پول کرایه ماشین از دانشگاه تا خونه و برعکس هم سعی می کردم زیاد به خونه و شهرمون رفت و آمد نکنم و دو ترم مهر ماه و بهمن ماه رو توی خابگاه می موندم و خونه نمی رفتم .

یعنی از اول مهر که به دانشگاه میرفتم، تا 25 اسفند ماه توی دانشگاه بودم و فقط درس می خوندم. یعنی 6 ماه دور از خونواده و توی این 6 ماه فقط با گوشی با خونواده ام حرف میزدم.

درسته که اینجوری خیلی سخت بود دور بودن از خونواده و ندیدنشون تا 6 ماه؛ اما در عوض کلی پول صرفه جویی می کردم برای همین هم همیشه پول کافی توی جیب و توی حسابم داشتم. حتی سعی می کردم که فقط هفته ای یک یا دوبار به خونه زنگ بزنم نه بیشتر.

خلاصه اینها راه حل هایی هستن که میتونی ازشون استفاده کنی تا دوران دانشگاهت رو با دغدغه ی کمتری سپری کنی. کلی پول به دست بیاری و همیشه پول کافی توی دست و بالت و توی حساب بانکی ات باشه.

اما موضوع بعدی اینه که این همه درس و تحصیل برای چی؟ چرا این همه خودمون رو می کشیم تا مدرک دانشگاهی مون رو بالا ببریم ؟ به چه دردی می خوره این همه درس و مشق و تحصیل؟

جواب اینه که برای پیدا کردن کارهای بهتر و با ارزشتر و موفق تر شدن توی همون کارها و توی زندگی ما لازم داریم درس بخونیم و مطالعه کنیم.

البته نکته خیلی خیلی خیلی مهمی که خیلی ها یا به شما نگفته اند و یا به اشتباه بهتون گفتن اینه که ما دانشگاه میریم که با مدرکمون کار پیدا کنیم و پولدار و ثروتمند بشیم. اما من اصلا با این جمله موافق نیستم.

یعنی این مدرک نیست که ما رو ثروتمند بکنه و قرار هم نیست هیچ وقت هیچ کسی رو ثروتمند کنه بلکه اون اطلاعات و اون دانشی که ما توی مدرسه و توی دانشگاه یاد می گیریم قراره ما رو ثروتمند کنه. البته نکته ی بعدی اینه که باید اونها رو توی دنیای واقعی هم به کار بگیری و عملا انجامش بدی تا به نتیجه ای برسه.

یه نکته ی خیلی خیلی خیلی مهم دیگه که باید همینجا برات بگم اینه که : اگه بخوایی پولدار و ثروتمند بشی و و اگه دنبال پول و دارایی هستی ، متاسفانه توی دانشگاه زیاد در این مورد چیزی یادت نمیدن. برای پولدار و ثروتمند شدن باید بری دنبال اطلاعاتی که مربوط به پول و ثروته نه چیزی دیگه و خوب این وسط اون توانایی و مهارت هات هم کمکت میکنن تا سریع تر به پول و ثروت برسی.

پس ما درس میخونیم تا بعدا با اطلاعاتی که به دست میاریم پول در بیاریم نه با نمره و مدرک تحصیلی.

درمورد این که چطور باید با تحصیلات پول دربیاریم، بعدا توی مقالات دیگه بیشتر توضیح خواهم داد.

مدرک تحصیلیپول و سودسفر و مسافرتدانشگاه دولتیتحصیل
عجیب اما واقعی: " من می خوام و بهم داده میشه. تو هم بخواه تا بهت داده بشه."
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید