مهرداد بخشی
مهرداد بخشی
خواندن ۲۶ دقیقه·۲ سال پیش

معایب و مزایای سفرهای کاری اجباری 2 :

خوب. توی پست «سفر برای کار در شهر، استان و کشورهای دیگه» و همین طور توی پست «انواع سفرهای کاری 1» درمورد سفرهای کاری حرف زدم و گفتم که توی سفرهای کاری باید به یه ماموریت کاری بری و اونجا فقط همون کارهایی رو بکنی که کارفرما یا رئیس، ازت میخواد و نمی تونی اونجا هر کاری که دلت خواست انجام بدی. و گفتم که حتما باید کارهایی که بهت واگذار شده رو انجام بدی و یه گذارش برای جناب آقای مدیر و یا رئیس محترم آماده کنی و تحویل بدی تا ثابت کنی که اونجا که بودی، واقعا داشتی کار می کردی و نرفته بودی دنبال الافی و ولگردی و اَللی و تَللی.

باید مدرک بیاری. آره عزیز. باید مدرک بیاری که دنبال ولگردی نبودی وگرنه تنبیه میشی. یه تنبیه آب دار.اینجا ما دنبال مزایای سفرهای کاری. می خواییم بدونیم سفرهای کاری چه مزایایی داره.

خوب. متاسفانه باید بگم که سفرهای کاری مزیت های زیادی نداره. مخصوصا اگه اون سفر اجباری باشه.

اما من چند تا از مزیت های خیلی مهم تر رو در مورد سفرهای کاری میگم که میتونی ازشون توی سفرهات استفاد کنی.

اما نکته ای که اینجا باید بدونی اینه که هرچقدر سفرهای کاری ات اجباری تر باشه این مزیت ها هم کمتر و کمرنگ تر میشه و به عکس هرچقدر که سفرهای کاری ات اختیاری تر باشه این مزیت ها هم بیشتر و پر رنگ تر میشه.

حالا بریم سراغ مزیت های سفر کاری مورد اول یعنی مزیت های سفرهای کاری اجباری خشک و کسل کننده(بدون تفریح)


مزیت های سفرهای کاری اجباری خشک و کسل کننده(بدون تفریح)

اولین و مهمترین مزیت سفرهای کاری یعنی به دست اوردن پول و سود بیشتر. بیشتر اوقات اون سفرهای کاری پول وسود بیشتری نسبت به زمانی که داری توی محل کارت کار میکنی بهت سود داده میشه. بیشتر از وقتی که تو توی کارگاه یا شرکت یا سازمان کار میکنی.

البته این بیشتر برای اون دسته از افراد و اون کارمند ها یا کارگرهایی هست که توی شغل و کسب و کارهایی هستن که توی یک محل ثابت کار میکنن و سفر و جابه جایی زیادی ندارند اما اون شغل و کسب و کارهایی که توشون سفر و جابه جایی زیادی دارند اینجوری نیست.

چون اونها سیستم کاریشون و مدل کارشون جوریه که باید مدام جا به جا بشن پس این رسم و رسوم و نوع کار اونهاست و یه روال عادی و معمولیه و برای همین هم ممکنه تغییر زیادی توی دستمزدشون پیش نیاد مگر اینکه اونها به سفرهای کاری برن که یا خیلی سخت تر و جای دور تر و خارج از حومه و حوزه ای که بطور عادی دارن توش جابه جا میشن باشه.

پس اولین و مهمترین مزیت سفرهای اجباری اینه که پول بهت داده میشه. بله. پول. و این اصلی تربن مزیت سفرهای کاریه. و پول بیشتری نسبت به کارهای که توی شرکت و یا کارهاه و سازمان میکنی بهت داده خواهد شد. چون اکثر سفرهای کاری ویژگی های خاوص خودش رو داره که افراد باید بتونن اونهارو انجام بدن. بخاطر اون ویژگی هاب خاص؛ هرکسی نمیتونه سفرهای کاری رو انجام بده و همونطور که قبلا گفتم، سفرهای کاری سختی های خاص خودش رو داره که با سفرهای تفریحی فرق میکنه.

بخاطر همون سختی های سفرهای کاری هست که هرکسی نمیتونه انجامش بده. این میتونه یه فرصت عالی باشه برای تو که بتونی خودی نشون بدی و اون سفر کاری رو انجام بری.

پس سفرهای کاری رو فقط افراد خاصی میتونن انجام بدن. افرادی که بتونن با تمام سختی های سفر کنار بیان و بتونن موفق بشن اون کار رو به موقع و با کیفیت بالا انجام بدن.

و اما با رفتن به سفرهای کاری بجز به دست اوردن فرصتی برای کار کردن و پول به دست اوردن ، چیزهای دیگه ای هم بهت داده خواهد شد. چیزهایی مثل : اعتبار و امتیاز و تجربه، درجه و حتی شهرت، اما توی بیشتر مواقع این فرصت رو نداری که گوشه و کنار دنیا رو ببینی و ازشون لذت ببری و از لذت های سفر بی بهره میمونی.

سفر های کاری اهمیت زیادی توی خیلی از شغلها و کسب و کارها داره، سفر کاری یک سفر تجاری هستش. سفرهای کاری سهم‌ قابل‌توجهی در اقتصاد جهانی داره و همین امر باعث شده که سفرهای تجاری اهمیت زیادی داشته باشه. مخصوصا روی صنعت گردشگری تاثیر زیادی گذاشته.

یکی دیگه از مزایاش اینه که توی سفرهای کاری فرصت خوبی که کاری کنی که دل کارفرما و رئیست رو به دست به دست بیاری. کاری کنی که اونها بهت امتیازهای بالایی بدن

خوب. این امتیازها هرچیزی ممکنه باشه. مثلا شاید که به حقوقت اضافه کنن یا درجه های بالاتری بهت میدن و هزار و یک مدل تشویق و امتیاز ممکنه برات در نظر بگیرند.

البته اینها زیاد شیرین و لذت بخش نیستن. بلکه شیرین و لذت بخش ترین تشویق ها اینه که هنوز همونجا کار کنی و رئیست تصمیمی بگیره که بازهم بارها بارها بفرستت سفرهای کاری دیگه و حتی جذاب تر اینکه بخواد مرخصی هات رو بیشتر کنه و یا کارهات رو کمتر کنه و تو از شر کارهایی زیاد خلاص کنه. تا بتونی هر ازگاهی بری استراحتی به رگ بزنی.

خلاصه پس وقتی رفتی سفرکاری فقط روی کار و کسب خودت تمرکز کن و دنبال تفریح و خوشگذرونی و وقت بگذرونی نرو اصلا بهش فکر هم نکن.

اینجوری هم وقت خودت و هم وقت بقیه رو تلف نکن!! چون رشد و پیشرفت شرکت و سازمان، به کارهایی که قرار بود توی سفر انجام بدی و موفقیت های تو توی سفرکاری بستگی داره.

پس اگه بری و دست از پا دراز تر برگردی شرکت و سازمان؛ دیگه نباید توقع داشته باشی با دسته؛ دسته گُل و شیرینی بیان استقبالت و از سو کله ات بوس کنن و حلقه ی گُل بندازن گردنت و تاج گُل بزارن سرت. نه عزیزم. اینجا از این خبرها نیست. اینجا باید خودی نشون بدی و نشون بدی چقدر کار کردی و چی به دست اوردی. نشون بدی که شیری یا روباه. باید نشون بدی چند مرده حلاجی؛ آره حاجی.

آره عزیز. به این سفر میگن: سفر کاری نه سفر گشت و گذار و بی بند و باری. پس چمدونها و کوله بارت رو ببند و شال و کلاه کن و برو سفر؛ ولی بدون که هست این سفر، یه سر اجباری برای انجام دادن کاری نه یه سفر اختیاری و برای انجام دادن کارهای غیرکاری.

پس با دست پر برگرت تا ازت با گرمی استقبال کنن. تا محبوب دلهاشون بشی و امتیازهای بششتری گیرت بیاد.

مورد بعد اینه که باید ماهیت سفر خودت رو بدونی. یعنی بدونی که سفری که داری میری چیه. آیا از عهده اش برمیای یا نه.

پس، خوب بشین و فکرا تو بکن و دودوتا چارتا بکن و ببین که توی توانت هست که انجامش بدی یا نه. اگه می بینی نمی تونی به بالایی ها گذارش بده که نمی تونی وگرنه میری و دست از پا درازتر برمی گردی و اونوقت آبرو حیسیتت بِکُل ؛ میره . پس قیبل از قبول کردن هر سفرکاری ؛ خوووووووووب فکرات رو بکن.

قبلش کاملا برسی کن و ببین که توی این سفرکاریِ اجباری، وظیفه ات چیه؟ قراره چکار کنی و چکار نکنی. برسی کن و اگه میبینی میتونی اونوقت برو سفر. حالا اینجا نکته ای رو بهت میگم که میتونه کمکت کنه تا بتونی توی سفرکاری ات موفق بشی و شیر برگردی.

البته یه نکته ی مهم بگم که خیلی ها بهت نمی گن و یا اگه بگن ، اشتباه هستش. حتی شاید همین الان هم از این جمله رو که میخوام بگم خیلی تعجب کنی و بگی که: مگه اینجوری میشه؟!! مگه امکان داره اینجوی باشه؟!!!

یعنی ممکنه که باور کردنش برات سخت باشه اما باید بگم که بهترین تکنیک موفق شدن توی کارهات؛ همین تکنیکه. چه باور کنی و چه نه. این تکنیک همون چیزیه که اگه انجامش بدی، تو رو توی تمام کارهات موفق میکنه . دلیلش رو اینجا نمی تونم بگم چون توضیحش مُفَصله. اما توی مقلات بعدی شاید درموردش توضیح بدم. اما چیزی که باید بدونی اینه که اگه واقعاً واقعآً واقعاً میخوایی توی سفرهای کاریت و هر کار دیگه موفق بشی، این بهترین تکنیکه.

پس این تکنیک رو انجام بده تا موفق بشی.

اون تکنیک اینه که: ببینی که آیا بطور دقیق و مو به مو میدونی «چطور»و «چگونه»اون کار رو انجام بدی و به نتیجه برسی یا نه. خوب اگه واقعا مو به مو و دقیقا میدونی پس اون کار رو انجام بده تا به نتیجه برسی و به هر صورت میدونی، خوب اولویت اولت اینه که همون کار رو انجام بدی. اما اگه اصلا نمی دونی و یا شک داری که «چطور» و «چگونه» باید اون کارها رو انجام بدی، پس از تکنیک بعدی که میخوام بگم استفاده کن چون این بهترین تکنیکه.

این، تکنیکیه که افراد موفق همیشه ازش استفاده میکنن و برای همینه که توی کارهاشون همیشه موفق میشن.

حالا تکنیک بعدی چیه؟

تکنیک بعد اینه که به هیچ وجه من الوجوه؛ قبل از سفر و حتی توی مسیر به این فکر نکن که «چطور» و یا «چگونه» باید اون کار رو انجام بدی. چون تو اون لحظه نمیدونی که «چطور» و یا «چگونه» باید توی اون کار موفق بشی پس اینکه بشینی به چیزی که نمیدونی فکر کنی ، یه کار الکی و احمقانه است. چون هم وقت و هم انرژی و هم پول و سرمایه ات رو به باد خواهی داد.

بجای اینکار تو باید چند تا کارهای دیگه بکنی. یا باید بری اون کسی رو که کاملا میدونه «چطور» و «چگونه» این کار رو یاید انجام داد رو پیدا کنی و طبق راهنمایی هاش اون کار رو انجام بدی. یا اینکه بری و خودت توی سفر تجربه اش کنی.

خوب این که چه تجربه ای رو باید تجربه کنی رو نمی تونم بگم چون اصلا نمی دونم تو قراره دنبال چه کاری بری و چه ابزار و امکاناتی رو با خودت ببری و چه برنامه ای برای سفر داری. پس نمی تونم بگم باید چکار کنی. فقط میتونم اینو به عنوان یه راهنمایی بگم که تو باید قدم در راه بگذاری و بری سفر.

پس قرارمون این شد که قدم در راه بگذاری و بری سفر. و توی اون سفر فقط باید به این فکر کنی که اون کار رو انجام بدی و نتیجه ای که ازت خواسته شده رو برای مدیر و رئیست ببری. فقط همین . فقط دنبال نتیجه ای باش با همون کیفیتی که ازت خواسته اند.

توی راه هم هرکی ازت پرسید چطور و چگونه این کار رو میخوایی انجام بدی، یا هیچی نگو و بحث رو عوض کن و یا اگه نتونستی بحث رو عوض کنی فقط بگو:"

«نمیدونم»؛ فقط میدونم که باید اون نتیجه ای که ازم خواستن رو به دست بیارم و ببرم برای مدیر و رئیسم . فقط همین. فقط همین رو میدونم. این که چطور و چگونه این کار رو خواهم کرد ، خودش توی سفر و زمانی که دارم کارهایی که قراره انجام بدم، مشخص میشه. چگونه و چطورها اونجا و توی سفر هستن و من اونها رو اونجا خواهم دید و تجربه اش خواهم کرد."

خوب. تکنیک همینه. همین تکنیک رو انجام بده و باقی کار رو دیگه کاری نداشته باش.

برای همین، از من میشنوی؛ حتی اجازه نده کسی مدام ازت بپرسه: " چگونه می تونی این کار رو به بهترین شکل انجام بدی و چطور از پسش بر می آیی؟!"

خوب بریم سراغ بحث های بعد.

توی سفر کاری تمام یا بیشتر مراحل اون توسط کارفرما برات از پیش برنامه‌ریزی شده و تو فقط باید دستورات و وظایفی که بهت داده شده رو انجام بدی و تمام صفر تا صد سفر رو افراد مسول برات برنامه ریزی میکنن. و این میتونه مزیتی باشه برات تا از برنامه ریزی کردن برای سفرهات راحت باشی.

خوب. حتی احتمالش هست که اون مسول برنامه ریزی این ور هم برات کاملا توضیح داده باشه که اونجایی که رسیدی باید چجوری کارهات رو انجام بدی و چه کارهایی رو بکنی و چه کارهایی رو نکنی تا نتیجه ی خوبی بگیری.

حالا اگه اینجوری باشه اونوقت اون بحث که چطور و چگونه باید اون کار رو انجام بدی و تموم کنی، تا حدود زیادی حل میشه. اما اکثر اوقات ما اون چیزی که از قبل براش برنامه ریزی می کنیم ممکنه دقیقا اونجوری پیش نره و بین راه یه اتفاق هایی بیافته که برنامه ما تغییراتی بکنه.

حالا اگه همچین اتفاق هایی بیافته چی؟

خوب جوابش رو قبلا برات توضیح دادم . باید از همون تکنیکی که گفتم استفاده کنی. اینکه نباید به چطور، و چجوری و چگونه و امسال اینها فکر کنی و فقط باید بری سفر چون اونها خودشون توی سفر منتظر اومدنت هستن. همون چطور، و چجوری و چگونه ها. بله همون چطور، و چجوری و چگونه هاهمونجایی که لازمه ازشون استفاده کنی نشستن و چشم در راه دارن تا تو بیایی.

میدونم . میدونم که یه کمی تخیلی و عجیب به نظر میاد اما این ظاهر قضیه است. و یادت باشه که گاهی وقت ها نباید گول ظاهر قضیه رو بخوری و نباید فقط از روی ظاهر قضیه ای درموردش قضاوت کنی. و بدون این هم جزو همون مواردیه که نباید از روی ظاهرش درموردش قضاوت کنی.

باید بری انجام بدی تا ببینی که واقعیت داره و جواب میده.

مزیت بعدی اش اینه که توی سفرهای کاری تجربه های زیادی به دست میاری که بعدا خیلی به دردت خواهد خورد و این تجربیات ممکنه از هر کس و یا هرچیزی و یا هر اتفاقی که توی مسیرت هست بهت داده بشه(به دست بیاری).

یکی از این تجربیات رو میتونی اینجوری به دست بیاری. مثلا ممکنه رئیس تصمیم گرفته باشه به بعضی از کارمندهای که موقعیت و جایگاه شغلی خاصی توی شرکتش دارند آموزشهایی خاصی برنامه ریزی کنه که با این کار، اون کارمندهاش بتونن افراد حرفه ای تر و موثرتری برای شرکتش باشن. این کار اون کارفرما و رئیس به احتمال زیاد باعث پیشرفت بیشتر شرکت یا سازمانش میشن و این همون هدفیه که اون کارفرما دنبالشه.

پس برای همینه که اون کارفرما مجبوره بعضی از کارمندها رو برای آموزش دادن به سفر های کاری بفرسته. اون کارفرما و رئیس، کارمندهاش رو مجبور میکنه که برای دوره ای آموزشی بروند به یه سفرکاری و اگه شما از اون دست کارمندهای انتخاب شده باشی، اونوقت فرصتهای زیادی برای ایجاد ارتباط های مفید کاری خواهی داشت.

این فرصتها فقط توی اون کلاس ها و یا اون جلسات کاری و نمایشگاها ایجاد نمیشه بلکه ممکنه به صورت اتفاقی توی هواپیما، قطار و یا توی هتلی که توی اون اقامت کردی و یا حتی توی گردش ها و گشت و گذارهای کاری که رفتی اتفاق بیافته.

یا مکنه تو رو برای آموزش دیدن نه بلکه برای این به سفر کاری ای بفرسته که میزبان رویدادی توی مکانی دیگه باشی و یا قرار باشه توی یه نمایشگاهی کاری شرکت کنی.

اینجا هم باز توی مسیر و یا توی اون مکانی که رفتی ممکنه دوستان زیادی رو پیدا کنی .دوست هایی که ممکنه بعدا توی کسب و کار الانت و یا توی کسب و کارهای دیگه ات و یا حتی توی زندگی شخصی ات به دردت بخوره.

خوب یکی دیگه از مزیت های سفر کاری اینه که از شر بعضی از نگرانی توی سفر خلاص میشی. مثلا نمی خواد به خودت زحمت بدی و برای سفرکردنت برنامه ریزی کنی چون این کار رو افراد دیگه ای هستن که مسول هستن تا برای تو برنامه ریزی کنن. یا اینکه نمی خواد نگران هزینه های سفر باشی. یا نمی خواد نگران رزرو کردن بلیت باشی و از شر نگرانی بابت رزرو بلیط، رزرو هتل و اقامتگاه، وسیله رفت و آمد و… خلاص میشی.

خالصه اینکه تو فقط باید واجب ترین و ضروری ترین لوازم شخصی خودت رو بردار و راه بیافتی. باقی کارها رو شرکت برات فراهم میکنه.

بجز پول و سود مالی و محبوبیت توی شرکت و شهرت و اعتبار و هزینه های سفر که کم میشه، مزیت های دیگه ای هم داره.

از طرف دیگه یکی دیگه از مزیت های سفر کردن اینه که به شما این فرصت را میده تا زندگی جدیدی رو توی یه موقعیت و شرایط جغرافیایی و اجتماعی جدیدی تجربه کنی. جاهایی باشی و تجربه هایی رو تجربه کنی که توی شهر و یا استان و یا توی کشور خودت هرگز تجربه نکرده بودی. فرقی نمیکنه که محصل باشی یا مدرس. کار مند باشی یا کارفرما و ... . یا اینکه کاملا آزاد باشی. در هر صورت هروقت که وقت کنی میتونی برای کار کردن بری سفر.

اما دلیل اینکه این مدل سفرهای کاری انجام میشن چیه؟

دلیل اول: عشق به پول یا اعتبار و یا شهرت و مهبوبیتی هست که توی این سفرها ممکنه بهت داده بشه.

تو برای به دست اوردن این موارد ممکنه از سفر لذت ببری چون که میدونی اگه بتونه اون سفر رو با موفقیت تموم کنی در آخر بهت پول و سود خوبی میرسه پس نتیجه اون سفر برات خیلی مهمه و همین برات هیجان و لذت زیادی خواد داشت.

مورد بعد که ممکنه برات لذت بخش باشه اینه که تجربه هایی به دست میاد که باعث میشه شرایط شغلی ات ارتقاء پیدا کنه. یعنی مهارت های خودت را افزایش بدی و بتونی موفقیتت رو هربار بیشتر و بهتر کنی و برای این کار هم لازمه که از منطقه راحتی خودت خارج بشی. موفقیت هم بیرون از منطقه راحتی، اتفاق می افته.



مزایای سفرهای کاری اجباری همراه با تفریح و سرگرمی


این مزایای تفریحی کمی بیشتر از مزایای سفرهای کاری بدون تفریح هستش. درمورد مزایای سفرهای کاری اجباری همراه با تفریح و سرگرمی در ادامه بیشتر بحث می کنیم.

اولین و مهمترین مزیت سفرهای کاری اجباری همراه با تفریح و سرگرمی هم مثل درست مثل سفرهای کاری اجباری خشک و کسل کننده بدون تفریح؛ به دست اوردن پول و سود بیشتره.

یعنی توی این مدل از سفرهای کاری هم بیشتر اوقات اون پول وسود بیشتری نسبت به زمانی که داری توی محل کارت کار میکنی بهت سود داده میشه.

پس اولین و مهمترین مزیت سفرهای کاری اجباری همراه با تفریح اینه که پول بیشتری بهت داده میشه. و همونطور که قبلا هم گفتم، این اصلی تربن مزیت سفرهای کاریه.

پول بیشتری نسبت به کارهای که توی شرکت و یا کارهاه و سازمان میکنی بهت داده خواهد شد. چون اکثر سفرهای کاری ویژگی های خاوص خودش رو داره که افراد باید بتونن اونهارو انجام بدن. بخاطر اون ویژگی های خاص؛ هرکسی نمیتونه سفرهای کاری رو انجام بده و همونطور که قبلا گفتم، سفرهای کاری سختی های خاص خودش رو داره که با سفرهای تفریحی فرق میکنه.

بخاطر همون سختی های سفرهای کاری هست که هرکسی نمیتونه انجامش بده. این میتونه یه فرصت عالی باشه برای تو که بتونی خودی نشون بدی و اون سفر کاری رو انجام بری. مخصوصا که اگه اون سفرهای کاری اجباری همراه با تفریح و سرگرمی، گشت و گذار و خوشگذرونی باشه.

پس سفرهای کاری رو فقط افراد خاصی میتونن انجام بدن. افرادی که بتونن با تمام سختی های سفر کنار بیان و بتونن موفق بشن اون کار رو به موقع و با کیفیت بالا انجام بدن.

و با رفتن به سفرهای کاری بجز به دست اوردن فرصتی برای کار کردن و پول به دست اوردن ، چیزهای دیگه ای هم بهت داده خواهد شد. چیزهایی مثل : اعتبار و امتیاز و تجربه، درجه و حتی شهرت، اما توی بیشتر مواقع این فرصت رو نداری که گوشه و کنار دنیا رو ببینی و ازشون لذت ببری و از لذت های سفر بی بهره میمونی.

همونطور که قبلا هم گفتم، سفر های کاری اهمیت زیادی توی خیلی از شغلها و کسب و کارها داره، سفر کاری یک سفر تجاری هستش. سفرهای کاری سهم‌ قابل‌توجهی در اقتصاد جهانی داره و همین امر باعث شده که سفرهای تجاری اهمیت زیادی داشته باشه. مخصوصا روی صنعت گردشگری تاثیر زیادی گذاشته.

یکی دیگه از مزایاش اینه که توی سفرهای کاری فرصت خوبی که کاری کنی که دل کارفرما و رئیست رو به دست به دست بیاری. کاری کنی که اونها بهت امتیازهای بالایی بدن و کلی هم تفریح کنی و لذت ببری.

خوب. این امتیازها هرچیزی ممکنه باشه. مثلا شاید که به حقوقت اضافه کنن یا درجه های بالاتری بهت میدن و هزار و یک مدل تشویق و امتیاز ممکنه برات در نظر بگیرند.

البته اینها زیاد شیرین و لذت بخش نیستن. بلکه شیرین و لذت بخش ترین تشویق ها اینه که هنوز همونجا کار کنی و رئیست تصمیمی بگیره که بازهم بارها بارها بفرستت سفرهای کاری دیگه و حتی جذاب تر اینکه بخواد مرخصی هات رو بیشتر کنه و یا کارهات رو کمتر کنه و تو از شر کارهایی زیاد خلاص کنه. تا بتونی هر ازگاهی بری استراحتی به رگ بزنی.

خلاصه پس وقتی رفتی سفرکاری حواست باشه که پاتو از گلیمت درازتر نکنی. و عی کن هر کاری رو به موقع انجام بدی. یعنی ضرب المثل «هر نکته جاییی و هر نقطه مکانی دارد» رو همیشه آویره ی گوشت کن و موقع تفریخ فقط روی تفریح و رگرمیهات تمرکز کن و موقع کار کردن هم فقط و فقط و فقط روی کار و کسب خودت تمرکز کن و دنبال تفریح و خوشگذرونی و وقت بگذرونی نرو اصلا توی اون لحظه بهش فکر هم نکن.

اینجوری هم وقت خودت و هم وقت بقیه رو تلف نکن!! چون رشد و پیشرفت شرکت و سازمان، به کارهایی که قرار بود توی سفر انجام بدی و موفقیت های تو توی سفرکاری بستگی داره.

مورد بعد اینه که باید توی این سفرهای کاری هم ماهیت سفر خودت رو بدونی. یعنی بدونی که سفری که داری میری چیه. آیا از عهده اش برمیای یا نه.

پس، خوب بشین و فکرا تو بکن و دودوتا چارتا بکن و ببین که توی توانت هست که انجامش بدی یا نه. اگه می بینی نمی تونی به بالایی ها گذارش بده که نمی تونی وگرنه میری و دست از پا درازتر برمی گردی و اونوقت آبرو حیسیتت بِکُل ؛ میره . پس قیبل از قبول کردن هر سفرکاری ؛ خوووووووووب فکرات رو بکن.

قبلش کاملا برسی کن و ببین که توی این سفرکاریِ اجباری، وظیفه ات چیه؟ قراره چکار کنی و چکار نکنی. برسی کن و اگه میبینی میتونی اونوقت برو سفر. حالا اینجا نکته ای رو بهت میگم که میتونه کمکت کنه تا بتونی توی سفرکاری ات موفق بشی و شیر برگردی.

البته این نکته ی مهم رو که قبلا توی بحث سفرهای کاری اجباری خشک و کسل کننده و بدون تفریح گفتم، اینجا هم باز تکرارش میکنم. اونم اینه که برای موفق شدن توی کارهات یه تکنیک قدرتمندی هست که کسی بهت نمیگه چون افراد خیلی کمی ازش خبر دارن و اونهایی هم که ازش خبر دارن درموردش زیاد حرف نمیزنن.

اون تکنیک اینه که: ببینی که آیا بطور دقیق و مو به مو میدونی «چطور»و «چگونه»اون کار رو انجام بدی و به نتیجه برسی یا نه. خوب اگه واقعا مو به مو و دقیقا میدونی پس اون کار رو انجام بده تا به نتیجه برسی و به هر صورت میدونی، خوب اولویت اولت اینه که همون کار رو انجام بدی. اما اگه اصلا نمی دونی و یا شک داری که «چطور» و «چگونه» باید اون کارها رو انجام بدی، پس از تکنیک بعدی که میخوام بگم استفاده کن چون این بهترین تکنیکه.

این، تکنیکیه که افراد موفق همیشه ازش استفاده میکنن و برای همینه که توی کارهاشون همیشه موفق میشن.

حالا تکنیک بعدی چیه؟

تکنیک بعد اینه که به هیچ وجه من الوجوه؛ قبل از سفر و حتی توی مسیر به این فکر نکن که «چطور» و یا «چگونه» باید اون کار رو انجام بدی. چون تو اون لحظه نمیدونی که «چطور» و یا «چگونه» باید توی اون کار موفق بشی پس اینکه بشینی به چیزی که نمیدونی فکر کنی ، یه کار الکی و احمقانه است. چون هم وقت و هم انرژی و هم پول و سرمایه ات رو به باد خواهی داد.

بجای اینکار تو باید چند تا کارهای دیگه بکنی. یا باید بری اون کسی رو که کاملا میدونه «چطور» و «چگونه» این کار رو یاید انجام داد رو پیدا کنی و طبق راهنمایی هاش اون کار رو انجام بدی. یا اینکه بری و خودت توی سفر تجربه اش کنی.

خوب این که چه تجربه ای رو باید تجربه کنی رو نمی تونم بگم چون اصلا نمی دونم تو قراره دنبال چه کاری بری و چه ابزار و امکاناتی رو با خودت ببری و چه برنامه ای برای سفر داری. پس نمی تونم بگم باید چکار کنی. فقط میتونم اینو به عنوان یه راهنمایی بگم که تو باید قدم در راه بگذاری و بری سفر.

پس قرارمون این شد که قدم در راه بگذاری و بری سفر. و توی اون سفر فقط باید به این فکر کنی که اون کار رو انجام بدی و نتیجه ای که ازت خواسته شده رو برای مدیر و رئیست ببری. فقط همین . فقط دنبال نتیجه ای باش با همون کیفیتی که ازت خواسته اند.

توی راه هم هرکی ازت پرسید چطور و چگونه این کار رو میخوایی انجام بدی، یا هیچی نگو و بحث رو عوض کن و یا اگه نتونستی بحث رو عوض کنی فقط بگو:"

«نمیدونم»؛ فقط میدونم که باید اون نتیجه ای که ازم خواستن رو به دست بیارم و ببرم برای مدیر و رئیسم . فقط همین. فقط همین رو میدونم. این که چطور و چگونه این کار رو خواهم کرد ، خودش توی سفر و زمانی که دارم کارهایی که قراره انجام بدم، مشخص میشه. چگونه و چطورها اونجا و توی سفر هستن و من اونها رو اونجا خواهم دید و تجربه اش خواهم کرد."

خوب. تکنیک همینه. همین تکنیک رو انجام بده و باقی کار رو دیگه کاری نداشته باش.

حتی اجازه نده کسی مدام ازت بپرسه: " چگونه می تونی این کار رو به بهترین شکل انجام بدی و چطور از پسش بر می آیی؟!"

خوب بریم سراغ بحث های بعد.

توی سفر کاری اجباری همراه با تفریح و سرگرمی، تمام یا بیشتر مراحل اون توسط کارفرما برات از پیش برنامه‌ریزی شده و تو فقط باید دستورات و وظایفی که بهت داده شده رو انجام بدی و تمام صفر تا صد سفر رو افراد مسول برات برنامه ریزی میکنن. و این میتونه مزیتی باشه برات تا از برنامه ریزی کردن برای سفرهات راحت باشی.

خوب. حتی احتمالش هست که اون مسول برنامه ریزی این ور هم برات کاملا توضیح داده باشه که اونجایی که رسیدی باید چجوری کارهات رو انجام بدی و چه کارهایی رو بکنی و چه کارهایی رو نکنی تا نتیجه ی خوبی بگیری.

البته درمورد تفریحاتت و اندازه ی و نوع تفریحاتی که باید بکنی هم اونها تصمیم می گیرند و نمیتونی خودت هرجوری که خواتی تفریح کنی. اونها برات برنامه میدن که چه اندازه تفریح کنی و چه اندازه تفریح نکنی. حتی ممکنه به دلایلی نوع تفریح هات و سرگرمی ها و جاهایی که میتونی بری هم اونها برات تصمیم بگیرند.

یعنی توی یه چهار چوب خاصی میتونی تفریح کنی و نه بیشتر. خوب. چه میشه کرد. باید باهاش کنار بیایی چون هرجی باشه تو کارمند اون شرکت یا سازمانی و برای اونها کار میکنی و اونها قراره هزینه ها و کارهای سفرت رو برات انجام بدن نه خودت . پس اونها این اخیار ر درمورد تفریح و سرگرمی و گشت و گذار تو دارند. برای همین بهتره که همین رو هم غنیمت بدونی و ازش نهایت استفاده رو ببری.

مزیت بعدی اش اینه که توی سفرهای کاری ات تجربه های زیادی به دست میاری که بعدا خیلی به دردت خواهد خورد و این تجربیات ممکنه از هر کس و یا هرچیزی و یا هر اتفاقی که توی مسیرت هست بهت داده بشه(به دست بیاری).

یکی از این تجربیات رو میتونی اینجوری به دست بیاری. مثلا ممکنه رئیس تصمیم گرفته باشه به بعضی از کارمندهای که موقعیت و جایگاه شغلی خاصی توی شرکتش دارند آموزشهایی خاصی برنامه ریزی کنه که با این کار، اون کارمندهاش بتونن افراد حرفه ای تر و موثرتری برای شرکتش باشن. این کار اون کارفرما و رئیس به احتمال زیاد باعث پیشرفت بیشتر شرکت یا سازمانش میشن و این همون هدفیه که اون کارفرما دنبالشه.

پس برای همینه که اون کارفرما مجبوره بعضی از کارمندها رو برای آموزش دادن به سفر های کاری بفرسته. اون کارفرما و رئیس، کارمندهاش رو مجبور میکنه که برای دوره ای آموزشی بروند به یه سفرکاری و اگه شما از اون دست کارمندهای انتخاب شده باشی، اونوقت فرصتهای زیادی برای ایجاد ارتباط های مفید کاری خواهی داشت.

این فرصتها فقط توی اون کلاس ها و یا اون جلسات کاری و نمایشگاها ایجاد نمیشه بلکه ممکنه به صورت اتفاقی توی هواپیما، قطار و یا توی هتلی که توی اون اقامت کردی و یا حتی توی گردش ها و گشت و گذارهای کاری که رفتی اتفاق بیافته.

یا مکنه تو رو برای آموزش دیدن نه بلکه برای این به سفر کاری ای بفرسته که میزبان رویدادی توی مکانی دیگه باشی و یا قرار باشه توی یه نمایشگاهی کاری شرکت کنی.

اینجا هم باز توی مسیر و یا توی اون مکانی که رفتی ممکنه دوستان زیادی رو پیدا کنی .دوست هایی که ممکنه بعدا توی کسب و کار الانت و یا توی کسب و کارهای دیگه ات و یا حتی توی زندگی شخصی ات به دردت بخوره.

خوب یکی دیگه از مزیت های سفر کاری اینه که از شر بعضی از نگرانی توی سفر خلاص میشی. مثلا نمی خواد به خودت زحمت بدی و برای سفرکردنت برنامه ریزی کنی چون این کار رو افراد دیگه ای هستن که مسول هستن تا برای تو برنامه ریزی کنن. یا اینکه نمی خواد نگران هزینه های سفر باشی. یا نمی خواد نگران رزرو کردن بلیت باشی و از شر نگرانی بابت رزرو بلیط، رزرو هتل و اقامتگاه، وسیله رفت و آمد و… خلاص میشی.

خالصه اینکه تو فقط باید واجب ترین و ضروری ترین لوازم شخصی خودت رو بردار و راه بیافتی. باقی کارها رو شرکت برات فراهم میکنه.

بجز پول و سود مالی و محبوبیت توی شرکت و شهرت و اعتبار و هزینه های سفر که کم میشه، مزیت های دیگه ای هم داره.

از طرف دیگه یکی دیگه از مزیت های سفر کردن اینه که به شما این فرصت را میده تا زندگی جدیدی رو توی یه موقعیت و شرایط جغرافیایی و اجتماعی جدیدی تجربه کنی. جاهایی باشی و تجربه هایی رو تجربه کنی که توی شهر و یا استان و یا توی کشور خودت هرگز تجربه نکرده بودی. فرقی نمیکنه که محصل باشی یا مدرس. کار مند باشی یا کارفرما و ... . یا اینکه کاملا آزاد باشی. در هر صورت هروقت که وقت کنی میتونی برای کار کردن بری سفر.

اما دلیل اینکه این مدل سفرهای کاری انجام میشن چیه؟

دلیل اول: عشق به پول یا اعتبار و یا شهرت و مهبوبیتی هست که توی این سفرها ممکنه بهت داده بشه.

تو برای به دست اوردن این موارد ممکنه از سفر لذت ببری چون که میدونی اگه بتونه اون سفر رو با موفقیت تموم کنی در آخر بهت پول و سود خوبی میرسه پس نتیجه اون سفر برات خیلی مهمه و همین برات هیجان و لذت زیادی خواد داشت.

مورد بعد که ممکنه برات لذت بخش باشه اینه که تجربه هایی به دست میاد که باعث میشه شرایط شغلی ات ارتقاء پیدا کنه. یعنی مهارت های خودت را افزایش بدی و بتونی موفقیتت رو هربار بیشتر و بهتر کنی و برای این کار هم لازمه که از منطقه راحتی خودت خارج بشی. موفقیت هم بیرون از منطقه راحتی، اتفاق می افته.


مزایای کسب و کارکسب و کارپول و سودمزایای سفرهایِ کاریِ اجباریِمعایب و مزایای سفرهای کاری اجباری
عجیب اما واقعی: " من می خوام و بهم داده میشه. تو هم بخواه تا بهت داده بشه."
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید