مهرداد بخشی
مهرداد بخشی
خواندن ۱۲ دقیقه·۲ سال پیش

معایب و مزایای سفرهای کاری اجباری 1 :

خوب. توی پست «سفر برای کار در شهر، استان و کشورهای دیگه» و همین طور توی پست «انواع سفرهای کاری 1» درمورد سفرهای کاری حرف زدم و گفتم که توی سفرهای کاری باید به یه ماموریت کاری بری و اونجا فقط همون کارهایی رو بکنی که کارفرما یا رئیس، ازت میخواد و نمی تونی اونجا هر کاری که دلت خواست انجام بدی. و گفتم که حتما باید کارهایی که بهت واگذار شده رو انجام بدی و یه گذارش برای جناب آقای مدیر و یا رئیس محترم آماده کنی و تحویل بدی تا ثابت کنی که اونجا که بودی، واقعا داشتی کار می کردی و نرفته بودی دنبال الافی و ولگردی و اَللی و تَللی.

باید مدرک بیاری. آره عزیز. باید مدرک بیاری که دنبال ولگردی نبودی وگرنه تنبیه میشی. یه تنبیه آب دار.

معایبِ سفرهای کاری اجباری

اینجا ما دنبال معایب سفرهای کاری هستیم. می خواییم بدونیم سفرهای کاری چه عیب هایی داره.

خوب. متاسفانه باید بگم که سفرهای کاری عیب های زیادی نداره. مخصوصا اگه اون سفر اجباری باشه.

اما من چند تا از عیب های های خیلی مهم تر رو در مورد سفرهای کاری میگم که باهاش آشنا بشی و بعد راه حل هایی بهت میگم که بتونی از دست اون عیب ها خلاص بشی.

اما نکته ای که اینجا باید بدونی اینه که هرچقدر سفرهای کاری ات اجباری تر باشه این عیب ها هم بیشتر و پرنگ تر میشه و به عکس هرچقدر که سفرهای کاری ات اختیاری تر باشه این عیب ها کمتر و کم رنگ تر میشه.

حالا بریم سراغ عیب های سفر کاری مورد اول یعنی عیب های سفرهای کاری اجباری خشک و کسل کننده(بدون تفریح)


معایب سفرهای کاری اجباری خشک و کسل کننده (بدون تفریح ) :

خوب. تنبیه ات هرچیزی ممکنه باشه. مثلا شاید که از حقوقت کم کنن یا به درجه های پایین تر برمی گردننت یا حتی ممکنه خلع درجه بشی و کلا اخراجت کنن و هزار و یک مدل تنبیه که ممکنه برات در نظر بگیرند.

البته اینها زیاد سخت نیستن. بلکه سخت ترین تنبیه ها اینه که هنوز همونجا کار کنی اما رئیست دیگه هیچوقت نزاره بری سفرهای کاری و حتی بدتر از اون اینکه بخواد مرخصی هات رو کم کنه و یا کارهای بیشتری سرت بریزه که نتونی از جات جُم بخوری.

خلاصه خیال نکن که وقتی رفتی سفرکاری باید بری تفریح و خوشگذرونی و وقت بگذرونی. اینجوری هم وقت خودت و هم وقت بقیه رو تلف کردی!! چون رشد و پیشرفت شرکت و سازمان، به کارهایی که قرار بود توی سفر انجام بدی و موفقیت های تو توی سفرکاری بستگی داره.

پس اگه بری و دست از پا دراز تر برگردی شرکت و سازمان؛ دیگه نباید توقع داشته باشی با دسته؛ دسته گُل و شیرینی بیان استقبالت و از سو کله ات بوس کنن و حلقه ی گُل بندازن گردنت و تاج گُل بزارن سرت. نه عزیزم. اینجا از این خبرها نیست. اینجا باید خودی نشون بدی و نشون بدی چقدر کار کردی و چی به دست اوردی. نشون بدی که شیری یا روباه. باید نشون بدی چند مرده حلاجی؛ آره حاجی.

آره عزیز. به این سفر میگن: سفر کاری نه سفر گشت و گذار و بی بند و باری. پس چمدونها و کوله بارت رو ببند و شال و کلاه کن و برو سفر؛ ولی بدون که هست این سفر، یه سر اجباری برای انجام دادن کاری نه یه سفر اختیاری و برای انجام دادن کارهای غیرکاری.

مورد بعد اینه که باید ماهیت سفر خودت رو بدونی. یعنی بدونی که سفری که داری میری چیه. آیا از عهده اش برمیای یا نه.

پس، خوب بشین و فکرا تو بکن و دودوتا چارتا بکن و ببین که توی توانت هست که انجامش بدی یا نه. اگه می بینی نمی تونی به بالایی ها گذارش بده که نمی تونی وگرنه میری و دست از پا درازتر برمی گردی و اونوقت آبرو حیسیتت بِکُل ؛ میره . پس قیبل از قبول کردن هر سفرکاری ؛ خوووووووووب فکرات رو بکن.

قبلش کاملا برسی کن و ببین که توی این سفرکاریِ اجباری، وظیفه ات چیه؟ قراره چکار کنی و چکار نکنی. البته یه نکته ی مهم بگم که خیلی ها بهت نمی گن و یا اگه بگن ، اشتباه هستش.حتی شاید همین الان هم از این جمله رو که میخوام بگم خیلی تعجب کنی و بگی که: مگه اینجوری میشه؟!! مگه امکان داره اینجوی باشه؟!!!

یعنی ممکنه که باور کردنش برات سخت باشه اما باید بگم که بهترین تکنیک موفق شدن توی کارهات؛ همین تکنیکه. چه باور کنی و چه نه. این تکنیک همون چیزیه که اگه انجامش بدی، تو رو توی تمام کارهات موفق میکنه . دلیلش رو اینجا نمی تونم بگم چون توضیحش مُفَصله. اما توی مقلات بعدی شاید درموردش توضیح بدم. اما چیزی که باید بدونی اینه که اگه واقعاً واقعآً واقعاً میخوایی توی سفرهای کاریت و هر کار دیگه موفق بشی، این بهترین تکنیکه.

پس این تکنیک رو انجام بده تا موفق بشی.

اون تکنیک اینه که: ببینی که آیا بطور دقیق و مو به مو میدونی «چطور»و «چگونه»اون کار رو انجام بدی و به نتیجه برسی یا نه. خوب اگه واقعا مو به مو و دقیقا میدونی پس اون کار رو انجام بده تا به نتیجه برسی و به هر صورت میدونی، خوب اولویت اولت اینه که همون کار رو انجام بدی. اما اگه اصلا نمی دونی و یا شک داری که «چطور» و «چگونه» باید اون کارها رو انجام بدی، پس از تکنیک بعدی که میخوام بگم استفاده کن چون این بهترین تکنیکه.

این، تکنیکیه که افراد موفق همیشه ازش استفاده میکنن و برای همینه که توی کارهاشون همیشه موفق میشن.

حالا تکنیک بعدی چیه؟

تکنیک بعد اینه که به هیچ وجه من الوجوه؛ قبل از سفر و حتی توی مسیر به این فکر نکن که «چطور» و یا «چگونه» باید اون کار رو انجام بدی. چون تو اون لحظه نمیدونی که «چطور» و یا «چگونه» باید توی اون کار موفق بشی پس اینکه بشینی به چیزی که نمیدونی فکر کنی ، یه کار الکی و احمقانه است. چون هم وقت و هم انرژی و هم پول و سرمایه ات رو به باد خواهی داد.

بجای اینکار تو باید چند تا کارهای دیگه بکنی. یا باید بری اون کسی رو که کاملا میدونه «چطور» و «چگونه» این کار رو یاید انجام داد رو پیدا کنی و طبق راهنمایی هاش اون کار رو انجام بدی. یا اینکه بری و خودت توی سفر تجربه اش کنی.

خوب این که چه تجربه ای رو باید تجربه کنی رو نمی تونم بگم چون اصلا نمی دونم تو قراره دنبال چه کاری بری و چه ابزار و امکاناتی رو با خودت ببری و چه برنامه ای برای سفر داری. پس نمی تونم بگم باید چکار کنی. فقط میتونم اینو به عنوان یه راهنمایی بگم که تو باید قدم در راه بگذاری و بری سفر.

پس قرارمون این شد که قدم در راه بگذاری و بری سفر. و توی اون سفر فقط باید به این فکر کنی که اون کار رو انجام بدی و نتیجه ای که ازت خواسته شده رو برای مدیر و رئیست ببری. فقط همین . فقط دنبال نتیجه ای باش با همون کیفیتی که ازت خواسته اند.

توی راه هم هرکی ازت پرسید چطور و چگونه این کار رو میخوایی انجام بدی، یا هیچی نگو و بحث رو عوض کن و یا اگه نتونستی بحث رو عوض کنی فقط بگو:"

«نمیدونم»؛ فقط میدونم که باید اون نتیجه ای که ازم خواستن رو به دست بیارم و ببرم برای مدیر و رئیسم . فقط همین. فقط همین رو میدونم. این که چطور و چگونه این کار رو خواهم کرد ، خودش توی سفر و زمانی که دارم کارهایی که قراره انجام بدم، مشخص میشه. چگونه و چطورها اونجا و توی سفر هستن و من اونها رو اونجا خواهم دید و تجربه اش خواهم کرد."

خوب. تکنیک همینه. همین تکنیک رو انجام بده و باقی کار رو دیگه کاری نداشته باش.

برای همین، از من میشنوی؛ حتی اجازه نده کسی مدام ازت بپرسه: " چگونه می تونی این کار رو به بهترین شکل انجام بدی و چطور از پسش بر می آیی؟!"

خوب بریم سراغ بحث های بعد.

توی سفر کاری تمام یا بیشتر مراحل اون توسط کارفرما برات از پیش برنامه‌ریزی شده و تو فقط باید دستورات و وظایفی که بهت داده شده رو انجام بدی. درست مثل یه ربات. مثل یه ماشین که برنامه ریزی میشه که فلان کار رو انجام بده و فلان کار رو انجام نده.

این یعنی اینکه تو هیچ اختیاری از خودت نداری. نمی تونی اونجوری که دوست داری بری سفر و اون اندازه که دوست داشته باشی توی سفر بمونی. بلکه تمام صفر تا صد سفر رو افراد مسول برات برنامه ریزی میکنن.

خوب. بر این اساس احتمالش هست که اون مسول ، این ور هم برات کاملا توضیح داده باشه که اونجایی که رسیدی باید چجوری کارهات رو انجام بدی و چه کارهایی رو بکنی و چه کارهایی رو نکنی تا نتیجه ی خوبی بگیری.

حالا اگه اینجوری باشه اونوقت اون بحث که چطور و چگونه باید اون کار رو انجام بدی و تموم کنی، تا حدود زیادی حل میشه. اما اکثر اوقات ما اون چیزی که از قبل براش برنامه ریزی می کنیم ممکنه دقیقا اونجوری پیش نره و بین راه یه اتفاق هایی بیافته که برنامه ما تغییراتی بکنه.

حالا اگه همچین اتفاق هایی بیافته چی؟

خوب جوابش رو قبلا برات توضیح دادم . باید از همون تکنیکی که گفتم استفاده کنی. اینکه نباید به چطور، و چجوری و چگونه و امسال اینها فکر کنی و فقط باید بری سفر چون اونها خودشون توی سفر منتظر اومدنت هستن. همون چطور، و چجوری و چگونه ها. بله همون چطور، و چجوری و چگونه هاهمونجایی که لازمه ازشون استفاده کنی نشستن و چشم در راه دارن تا تو بیایی.

میدونم . میدونم که یه کمی تخیلی و عجیب به نظر میاد اما این ظاهر قضیه است. و یادت باشه که گاهی وقت ها نباید گول ظاهر قضیه رو بخوری و نباید فقط از روی ظاهر قضیه ای درموردش قضاوت کنی. و بدون این هم جزو همون مواردیه که نباید از روی ظاهرش درموردش قضاوت کنی.

باید بری انجام بدی تا ببینی که واقعیت داره و جواب میده.

· مورد بعد اینه که این سفرهای کاری با میل و اراده تو نیست و ممکنه توی یه شرایط و موقعیت هایی اتفاق بیافته که تو برای خودت و برای وقتهای آزاد بعد از کار که داری – مثلا عصرها و یا شبها- برنامه ای ریختی اما از شانس بدت یک دفعه سر وکله ی یه سفر کاری توی شرکت پیدا میشه و قرعه به نام تو می افته که بری و اون سفر کاری. و بعد ممکنه تا چند روز یا حتی چند هفته و یا بیشتر؛ درگیرش بشی و اونوقت مجبوری بخاطر اون سفر های کاری، برنامه های خودت رو عقب بیاندازی.

درواقع سفرهای کاری یه جور مأموریت کاریه. بعنی تو از طرف کارفرما و یا ارباب رجوع خودت ماموری که برای انجام دادن یه کار و فعالیتی بری یه جای دیگه دور از محل کارت . بری به یه سفر و راه دور. جایی دور و بیرون از محل کارت بری و کار و فعالیتی رو به دستور کارفرما ها انجام بدی و نتیجه اش رو هم تحویل بدی.

· مورد بعد آماده شدن برای سفرهای کاریه.

خوب از اونجایی که سفر‌های کاری اغلب بطور ناگهانی و اتفاقی، اتفاق می افته پس احتمالا برای آماده شدن‌ ممکنه زمان زیادی نداشته باشی. به همین دلیله که آماده شدن برای سفر‌های کاری می‌تونه کمی پیچیده باشه. و از طرف دیگه سفر‌های کاری معمولا 3-4 روزه یا کمتر و گاهی فقط یک روز باشه اون هم بدون اینکه شب اونجا بمونی، هست.

· مورد بعد اینه که اگه سفرهای کاری دائم و تکرار شونده، می تونه خیلی آزارد هنده باشه چون که تو مثل یه ربات باید مدام کارهایی رو بصورت تکراری انجام بدی و اگه از سفر کردن خوشت نیاد و یا دوست داشته باشی که با دوستان و بدون خانواده ات باشی تا لذت بیشتری ببری اما مجبور باشی بصورت تنهایی و یا همراه با افرادی از همکارانت باشی که زیاد باهاشون حال نمی کنی، اونوقت این سفر برات ذهر میشه. چون اغلب اوقات ما سفر کردن رو برای لذت بردن انجام میدیم نه برای زجر کشیدن.

یا اینکه انجام دادن کارها توی سفر ممکنه برات سخت باشه. بخاطر اینکه ممکنه ابزار و امکاناتی که توی شرکت هستن رو توی سفر نداشته باشی و نتونی کارها رو با اون سرعت و یا اون کیفیتی که دوست داری انجام بدی.

یا ... هزار دلیل دیگه که ممکنه توی سفرهای کاری دوستشون نداشته باشی.

مورد بعد توبیخ و تنبیه شدن بخاطر نرسیدن به موقه سر قرارها هستش. یعنی اگه به هر دلیلی نتونی به موقع سر کار یا سر قرار برسی و کار یا اون قرارداد و اون ملاقات رو از دست بدی اونوقت تو مقصری و باید تنبیه بشی. حتی اگه مقصر خودت نباشی و مقصر افراد دیگه باشن.

مثل راننده های وسایل وسایل نقله [تاکسی، اتوبوس، قطار، هواپیما و ....] برای حرکت کردن تاخیر داشته باشه و یا اتفاق هایی بین راه بیافته که توی رسیدنت به سر قرار تاخیر کنی. و... بازهم ممکنه همه ی تقصیر ها و کاسه کوزه ها سر تو بشکنه. حتی ممکنه بگن تقصیر خودت بوده و حالا برای اینکه خودت رو تبرئه کنی داری تقصیر رو گردن اون افراد و اون اتفاق ها میندازی.

پس جاموندن از قرار کاری هم میتونه به ضرر تو و شرکت تکموم بشه و اون رو گردن تو بیاندازن و از چشم تو ببینن. این هم یکی دیگه از عیب های سفرهای اجباری هستش

البته شاید زندگی کردن توی سفر کار آسونی نباشه، اما اون دسته افرادی که به خاطر کارشاون مجبورند سفرهای زیادی برن، به صورت تجربی نکاتی رو یاد گرفته اند که اون سفرها رو به مراتب آسان‌تر و لذت‌ بخش‌ تر می‌کنه براشون.

گرچه سفر کردن برای انجام کار، برگزاری جلسه یا بستن قرارداد و انجام پروژه های مختلف دردسرهای خاص و خستگی های خودش را دارد، اما انجام یک سری از کارها باعث می گردد تا حد امکان از این خستگی ها کم نموده و از سفر کاری هم لذت برد

درباره کارهایی که می تونی بکنی تا سفرهای کاری ات برات راحت تر و لذت بخش تر بشه ، توی مقالات بعدی بیشتر درموردش حرف میزنم. اما مقاله ی بعدی ما درمورد مزایای سفرهای کاری هستش.



عیب های سفرهای کاری اجباری همراه با تفریح


خوب. فرق زیادی بین سفرهای کاری اجباری خشک و کسل کننده و سفرهای کاری اجباری همراه با تفریح نیست. یعنی اطلاعاتش تقریبا یه جورهایی تکراری هتش.

اما پس دیگه درمورد عیبهای و سفرهای کاری اجباری همراه با تفریح زیاد بحث نمی کنم.

خوب اما در عوض مزایای و سفرهای کاری اجباری همراه با تفریح نسبت به سفرهای کاری اجباری خشک و کسل کننده کمی بیشتره .

مخصوصا توی پول دراوردن . درمورد مزایای سفرهای کاری اجباری همراه با تفریح توی پست بعدی بیشتر توضیح میدم.

یا اینجا اون پست رو ببین.

معایب و مزایای سفرهای کاری اجباریسفرپول و سودکار کارمندیکسب و کار
عجیب اما واقعی: " من می خوام و بهم داده میشه. تو هم بخواه تا بهت داده بشه."
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید