ویرگول
ورودثبت نام
حسین زارعی
حسین زارعی
حسین زارعی
حسین زارعی
خواندن ۵ دقیقه·۲ ماه پیش

موضوع انشا: «مزاحمت طویله‌ای یعنی چه؟»

روزی از روزها، در مکتب‌خانه‌ی خران، ملا خره ریشش را جنباند و متفکرانه به کره‌خران نگاه کرد و گفت:

«کره‌خرای عزیز! شما کم‌کم از کره‌خری عبور کرده و به مقام خریت می‌رسید.

بنابراین می‌خواهم موضوع انشای فردای شما درباره‌ی مزاحمت طویله‌ای باشد!

بنویسید و فردا سر کلاس بخوانید تا من نمره‌ی ادبیات خرانه‌ی شما را بدهم.»

کره‌خرها با شنیدن این جمله، عرعر شادی سر دادند و خوشحال، دم‌جنبانان و شلاق‌پرانان به طویله‌های خود رفتند.

کره‌خر جوانی که تازه از مرحلهٔ کره‌خری به خریتِ کامل رسیده بود، سرش داخل آخور بود و با اشتها یونجه می‌خورد و فکر می کرد. در همان حال، با خودش گفت:

«این هم شد موضوع انشا؟!»

وجدانش با صدایی نرم و خندان در ذهنش گفت:

«اتفاقاً موضوع خوبی است! حداقل درس عبرتی می‌شود برای کره‌خرانی مثل تو که در طویلهٔ خران، کاری جز عرعر کردن و مزاحمت درست کردن برای بانوخران از دستشان کاری برنمی‌آید!»

کره‌خر با نارضایتی گفت:

«اه! اینم شد زندگی؟ اجازه نمی‌دهند کمی هم زندگی خرکی کنیم! آخه این چه وضعیه؟

از یک طرف مطابق قانون شورای نعل گذاری ، بانو خران موظفند یال و دمشان را بپوشاند تا نظم طویله حفظ شود ، از طرفی عده‌ای بانوخر در راه یونجه زار یا کنار آخور یال افشانده و دم نشان می دهند. بعد وقتی نره خران عرعر می کنند ، تقصیر را می‌اندازند گردن ما کره‌خران!»

بعد کمی فکر کرد و گفت:

«حالا چطور بنویسم؟؟؟»

وجدانش نیشخندی زد و گفت:

«کاری نداره، از پدر و مادر خرت بپرس. از وقتی که خران کرنا گرفتند و برای مکتب‌خانهٔ خران "برنامه‌شاد" را درست کردند، انشای همهٔ خران را والدین خرشان می‌نویسند!»

کره‌خر گفت:

«عجب فکری! دمت گرم! چرا خودم به فکرم نرسید؟!»

کره‌خر با خوشحالی رفت پیش پدر خرش و گفت:

«می‌خوام بدونم این "مزاحمت طویله‌ای" که این روزا خرا ازش حرف می‌زنن یعنی چی؟!»

خر پدر با تعجب گوش‌هایش را تکان داد، چشمانش که از نعل داخل آتش سرخ‌تر شده بود برق زد و گفت:

«پسرهٔ کره‌خر! مگه تو از خودت مادر خر و خواهر خر نداری؟ می‌خوای بری مزاحم ماده‌خرای مردم بشی؟!»

و قبل از آن‌که کره‌خر بتواند توضیحی بدهد، چنان لگدی نثارش کرد که تا سه روز آب سطل را با نیِ ساقه‌ی گندم می‌خورد.

کره‌خر بینوا که هنوز گوش‌هایش سوت می‌کشید و چانه‌اش تیر می‌کشید، رفت سراغ مادر خرش که داشت برای شام، یونجه را با کاه مخلوط می‌کرد.

با احتیاط گفت:

«مامی‌خر، یه سؤال خرکی دارم... مزاحمت طویله‌ای یعنی چی؟»

مادر خره چنان جفت‌پا زد پس کله‌اش که پنج تا مگس بالای سرش وزوزکنان شروع کردند به چرخیدن.

بعد گفت:

«الهی عرعرت ببره! این سؤالا چیه می‌پرسی؟!

مزاحمت طویله‌ای یعنی وقتی یه نره‌خر بی‌ادب به یه ماده‌خر متلک می‌ندازه، یا موقع رد شدن از کنارش تنه می‌زنه، یا می‌گه:

"عه! چه یال سیاه و نرمی داری، خانم خر!"

کره‌خر که از پدر و مادر خرش هیچ نتیجه‌ای نگرفته بود، رفت سراغ خواهر خره.

او گوشه‌ی طویله، روی یونجه‌ها لم داده بود، هدفون در گوش، سرش با ریتم خاصی تکان می‌خورد و با خریت تمام، بی‌خبر در دنیای خودش غرق بود.

کره‌خر با احتیاط گفت:

«آبجی خر، میشه بگی مزاحمت طویله‌ای یعنی چی؟»

خواهر خره، بدون اینکه حتی سرش را بلند کند، گفت:

«کره‌خر! مزاحمت که فقط توی یونجه‌زار نیست... توی طویله‌ی دیجیتال هم پره از نره‌خرایی که دایرکت می‌دن و با عرعر، پیام می‌فرستن!»

کره‌خر با تعجب پرسید:

«پس چرا هنوز باهاشون حرف می‌زنی؟»

خواهر خره، آدامسش را تف کرد کف طویله ، بعد گفت:

«حوصله ندارم... زر نزن!»

کره‌خر بینوا که هم پس‌کله‌اش می‌سوخت و هم هنوز جواب درستی نگرفته بود،با سرگیجه دیجیتالی رفت سراغ برادر بزرگ‌ترش؛ خرِ کتاب‌خوانِ طویله، فارغ‌التحصیل آکادمی خران، که همیشه بیکار بود!

او از بس علوفه نمی‌خورد و آگهی روزنامه‌ها را می‌خواند، از لاغری شبیه مجله‌ی هفته‌نامه‌ی خران شده بود.

کره‌خر پرسید:

«داداش خر، تو که خیلی خر باسوادی، مزاحمت طویله‌ای یعنی چی؟»

برادر با وقار به او زل زد، لب‌هایش را بالا و پایین داد، نیشخند زد، سپس با سُمش گوش‌هایش را خاراند و گفت:

«ببین کره‌خر، مزاحمت طویله‌ای نوعی بیماری اجتماعی بین خراست که ریشه در بحران شخصیتی و کمبود انسانیت... نه، ببخشید، خریت دارد!

طبق قانون نعل‌نامهٔ ۶۱۹ طویله‌العُرف، هر نره‌خری که در اماکن عمومیِ چراگاه یا راه یونجه‌زار، برای ماده‌خری ایجاد اضطراب، نگاه سنگین یا عرعر مشکوک کند، به مدت سه روز از آب و علف محروم خواهد شد!»

کره‌خر گفت:

«داداش، حالا این شماره که گفتی درست عمل نکرده . در عمل فشار نعل بر بانوخران بیشتر شده نه چراگاه امنتر شده نه نره خران عاقلتر! بعدش یعنی اگه من فقط نگاش کنم هم جرمه؟»

برادر جواب داد:

« اونو ولش کن ...بستگی داره با چه نیتی نگاه کنی. نیت خرانه باشه، بله مجرمی!»

کره‌خر گفت:

«آهااااا!»

بعد، در حالی‌که هم سرش درد می‌کرد، هم گوشش، هم مغزش، رفت گوشهٔ طویله نشست تا انشایش را بنویسد.

نوشت:

«مزاحمت خیابانی... نه، مزاحمت طویله‌ای یعنی نره‌خری عرعرکنان... عجیجم شماره بدم؟ اوه! نه نه ...»

اما هرچه فکر خرش را به کار انداخت، نتوانست بیشتر از آن بنویسد.

سرش را خاراند ، سمش را به پیشانیش زد و گفت:

«عجب مخ خری دارم من! یه سؤال ساده پرسیدم، با اون‌همه کتک خرکی، تازه هنوز نفهمیدم مزاحمت طویله‌ای یعنی چی! ای لعنت به این بی صاحاب اینستا !»

وجدانش خندید و گفت:

«برو اون‌ور، تو خر باسواد نمی‌شی!»

سپس مداد را برداشت، به زبانش زد، ژست خرِ دانشمند به خودش گرفت و نوشت:

«مزاحمت طویله‌ای یعنی وقتی یه خر یادش می‌ره که خریت یعنی نجابت، نه جسارت.

خر واقعی اونیه که بارش سنگینه، نه نگاهش!»

کره‌خر گفت:

«لایک به وجدان خودم!

پس یعنی منی که خرم، ولی نباید خر بشم و در طویله خران ، خریت کنم؟»

وجدان گفت:

«آفرین، دقیقاً! وقتی تو یه جمله ادبی چهار خر به کار بردی پس تو خر عاقل‌تری.

ولی مواظب باش، خر عاقل هم اگه بیش از حد به عرعر خرانه فکر کنه، ممکنه خرِ دوبل بشه!»

کره‌خر از اینکه وجدان خرانه‌ی عاقلی داشت، به خریت خودش افتخار کرد.

به وجدانش گفت:

«پس نتیجه می‌گیریم که مزاحمت طویله‌ای نه تنها نشانه‌ی انسانیت... نه، ببخشید، خریت نیست، بلکه نشانه‌ی نداشتن وجدان خرانه است!»

داستان طنز
۵
۱
حسین زارعی
حسین زارعی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید