در دنیای معاصر، ذهن انسان با حجم بیسابقهای از اطلاعات مواجه است.
شبکههای اجتماعی، رسانههای دیجیتال و فناوریهای نوین، سیلابی از دادهها را به سوی ما روانه میکنند.
این حجم عظیم از اطلاعات، ذهن را در معرض فرسودگی و بیحسی قرار داده است؛ بهگونهای که توانایی تمایز بین اطلاعات مهم و بیاهمیت کاهش یافته و احساس شگفتی و لذت از پدیدههای ساده زندگی کمرنگ شده است.
توماس لروی، هنرمند بلژیکی، در مجسمهی «مغز ناکافی برای بقا» (Not Enough Brains to Survive)، این وضعیت را بهخوبی به تصویر کشیده است.
در این اثر، سر بزرگ و سنگین مجسمه نمادی از ذهنی است که زیر بار اطلاعات فرو ریخته و دیگر توانایی پردازش و درک عمیق را ندارد.
این مجسمه، هشداردهندهی خطری است که ذهن انسان را در عصر اطلاعات تهدید میکند.
این فشار اطلاعاتی تنها یک پدیدهی فردی نیست، بلکه تأثیرات اجتماعی نیز دارد.
روابط روزمرهی ما دچار اختلال شدهاند؛ مردم کمحوصلهتر، زودرنُجتر و واکنشیتر شدهاند، زیرا ذهنشان لبریز است.
توانایی گوش دادن، همدلی و گفتوگوی عمیق بهشکل محسوسی کاهش یافته.
در نتیجه، کیفیت ارتباطات انسانی نیز افت کرده و جای خود را به واکنشهای سطحی و گذرا داده است.
برای مقابله با این وضعیت، لازم است که افراد بهصورت آگاهانه اطلاعات ورودی به ذهن خود را مدیریت و فیلتر کنند.
انتخاب آگاهانهی منابع اطلاعاتی، تعیین زمانهای مشخص برای استفاده از رسانهها و ایجاد فضاهایی برای تفکر و تأمل، از جمله راهکارهایی هستند که میتوانند به حفظ سلامت ذهنی و بهبود کیفیت ارتباطات انسانی در عصر اطلاعات کمک کنند.