خیلیا میگن بنویس.
اما نه هرچیزیو..
مثلا استاد میگه راجع به خودتون بنویسید.
اما من فقط میتونم راجع به اتفاقات مربوط به خودم که در طول روز برام پیش میاد بنویسم.
هرچند ساعت یکبار عصبی و کم حوصله میشم.
الان که این متن رو مینویسم، در تاریک ترین و سرد ترین حالت ممکن بسر میبرم(آره مثل همیشه).
ی سری اتفاقات برام افتاده که فعلا نمیتونم راجع بهشون صحبت کنم.
این متن روهم برای خودم مینویسم تا آینده نچندان دور بهش سر بزنم و مقایسه کنم.
دلیل تمام دلتنگیا و مشکلاتم رو کارما میدونم.
روزای زیادی رو در تاریکی بسر بردم.
اما چیز دیگه ای نمونده ازش.
اگر عمری باقی بود و حالم بهتر شد، شاید راجع به عالم ماورا کمی بنویسم.
مدتی رو در این مسیر گذروندم.
فقط اینو بدونید که طبیعت خیلی داناست/کارماهم آدرس رو گم نمیکنه.
بعدا راجع به عنوان این تکست هم خواهم گفت..