سلام و عرض ادب ؛ بنده قصد دارم که در این مقاله طولانی حماسه ها و جنگ های علی بن ابی طالب یکی از شجاعترین جنگجویان تاریخ بشریت را مورد بررسی قرار بدهم.
معرفی اجمالی علی
علی ابن ابیطالب(ح. ۲۳ پیش از هجرت – ۴۰ قمری)امام اول تمامی شاخههای مذهب شیعه، خلیفهٔ چهارم از خلفای راشدین اهل سنت، و نیز پسرعمو و داماد محمد بود. او فرزند ابوطالب و فاطمه بنت اسد، همسر فاطمهٔ زهرا و پدر حسن، حسین، محمد حنفیّه، زینب و ام کلثوم است. وی از سال ۳۵ تا ۴۰ هجری، کمتر از پنج سال بهعنوان خلیفه بر خلافت اسلامی، حکومت کرد. او در میان طیف وسیعی از مسلمانان از جایگاه برجستهای برخوردار است.
1_شجاعت علی بن ابی طالب
علی از آنجایی برادر زاده حمزة بن عبدالمطلب (جنگجوی شجاع عرب ) بود ، شجاعت او را به ارث برده بود . از نمونه شجاعت های او می شود به تموم جنگهای او اشاره نمود که چگونه با سنی کم با نامداران عرب در جوانی مبارزه می کرد . به عنوان مثال حنظله بن ابی سفیان فردی را استخدام کرد تا شبانگاه به حمله کند و او را بکشد ولی آن فرد در همان شب بدست علی کشته شد و این اولین نمونه شجاعت علی در زندگی اش بود .
2_ قدرت بدنی علی
صادق می گوید : فاطمه بنت اسد، مادر علی میگوید: هنگامی که علی مقداری رشد کرد، من او را با پارچه پهنی محکم بستم و در گهواره قرار دادم، ولی او با دستان و دندانهای خود آن را شکافت. سپس او را در دو پارچه پیچیدم، آن دو پارچه را نیز شکافت. به تعداد قطعات میافزودم و او همه آنها را پاره میکرد، تا جایی که وی را در هفت قطعه که یکی از آنها از جنس چرم و یکی نیز از جنس ابریشم بود پیچیدم، ولی او همه آنها را شکافت….[۱]
۲. عمر خطّاب میگوید: زمانی که علی در گهواره بود، ماری را دید که قصد نیش زدن آن حضرت را دارد. دستان علی بسته بود، ولی او تلاش نموده و دست خود را خارج نموده و با آن گردن مار را گرفت و چنان فشرد که انگشتانش به داخل بدن مار فرو رفته و مار در چنگ آن جان سپرد. وقتی مادرش سررسید و مار را در دست فرزند دید، فریاد زده و از مردم کمک خواست. مردم نیز جمع شدند. آنگاه مادر علی ، خطاب به وی گفت: «کَاَنَّکَ حَیْدَرَهٌ[۲] ؛ گویا تو یک شیر خشمگین هستی!»[۳]
۳. جابر جعفی میگوید: دایه علی زنی بود از بنیهلال که خود نیز کودکی داشت که یک سال از علی بزرگتر بود. روزی دایه، این دو طفل را در خیمه گذاشته و به دنبال کار خود رفت. فرزند دایه از خیمه خارج شده و خود را به سر چاهی که در نزدیک خیمه بود رسانید. علی نیز با او همراه بود. دراین موقع پسرک به چاه نزدیک شده و با سر به داخل چاه واژگون شد. در همین لحظه، علی که از او کوچکتر بود، او را گرفته و همانطور آویزان نگاه داشت. علی با دندانش یک دست و با دستش یک پای آن کودک را گرفته بود و آنقدر نگاه داشت، تا این که مادرش سررسید و کودکش را گرفت و با صدای بلند فریاد زد: ای مردم! بیایید و ببینید که این چه کودک مبارکی است که جان کودک مرا نجات داد. مردم جمع شدند در حالی که از قدرت و هوش علی شگفتزده شده بودند. [۴]
۴. علی در سنین نوجوانی بود که با مردان نیرومند و پهلوان، کشتی میگرفت و همه آنها را به زمین میزد. مردان قدبلند و قویهیکل را به روی دست بلند میکرد و در هوا نگه داشته و آنگاه به سوی خود کشیده، به زمین میزد و گاه با یک دست از قسمت نرم شکم آنها گرفته و آنها را به هوا بلند میکرد و بعضی اوقات خود را به اسبی که در حال دویدن بود رسانده و وقتی با آن برخورد میکرد، آن را به عقب میراند.[۵]
۵. بسیار اتفاق میافتاد که آن حضرت سنگ بزرگی را از قلّه کوه برداشته و با یک دست آن را گرفته به پایین میآورد. آنگاه آن را پیش روی مردم میگذاشت، ولی حتی سه مرد نیرومند نمیتوانستند آن را ازجای خود تکان بدهند. و همچنین هرگاه علی ساق دست کسی مثل (خالد بن ولید)را میفشرد، از شدت درد نمیتوانست نفس بکشد.
۶. او در جنگ خیبر درب قلعه خیبر را که چندین هزار جنگجو یا چهل مرد نیرومند نتوانستند از جا بلند کنند او خود به تنهایی با دو انگشت دست خود از جا کند و او را به چهل وراع آنورتر در هوا پرت نمود.
۷. او در جنگ صفین در حالی که ۵۷ سال داشت سنگی بزرگ و عظیم را از جا برداشت تا اینکه از زیر آن برای لشکریانش آب جاری شد .
3 _ مهارت رزم آوری و جنگاوری و شمشیرزنی
به نوشتهٔ سید محمدحسین طباطبایی در تفسیر المیزان به نقل از کتاب الارشاد شیخ مفید، شیعه و سنی متفقند که سیوپنج نفر از سپاه مکه به دست علی کشته شدهاند. علاوه بر این افراد دیگری نیز هستند که در خصوص مشارکت علی در کشتن آنها اختلاف وجود دارد.[۱۲]همچون ولید بن عتبه که وى مردى دلاور، پر جرأت، قوى دل و چابك بود.
در جنگ احد در صحنهای در نبرد تن به تن علی بن ابیطالب بر طلحة بن ابیطلحة پیروز شدند. محمد از هر طرف مورد هجوم دستههایی از لشکر قریش قرار گرفت. هر دستهای که به او حمله میآوردند علی به فرمان پیامبر به آنها حمله میبرد و با کشتن بعضی از آنها باعث پراکندگی آنها میشد. در روایتی دستهای که برای کشتن محمد هجوم میآوردند پنجاه نفر بودند و علی در حالی که پیاده بود آنها را متفرق میساخت. ابن ابی الحدید مینویسد: هنگامی که غالب یاران محمد پا به فرار نهادند فشار حمله دشمن به سوی او بالا گرفت. دستهای از قبیله بنی کنانه و گروهی از قبیله بنی عبد مناف که در میان آنان چهار قهرمان نامور بود به سوی پیامبر هجوم آوردند. در این هنگام علی پروانه وار گرد وجود پیامبر میگشت و از نزدیک شدن دشمن به او جلوگیری میکرد. گروهی که تعداد آنان از پنجاه نفر تجاوز میکرد قصد جان پیامبر کردند و تنها حملات علی بود که آنان را متفرق میکرد. اما آنان باز در نقطهای گرد میآمدند وحمله خود را از سر میگرفتند نخستین کسی که مسئولیت پرچمداری قریش را به عهده داشت طلحة بن طلیحه بود. وی نخستین کسی بود که با ضربات علی از پای درآمد. پس از قتل او پرچم قریش را افراد زیر به نوبت به دست گرفتند و همگی با ضربات علی از پای درآمدند. با کشته شدن این افراد، سپاه قریش فرار کردند و از این راه نخستین پیروزی مسلمانان با فداکاری علی به دست آمد.[۱۳]
مفید در ارشاد از صادق نقل میکند که پرچمداران قریش نه نفر بودند وهمگی، یکی پس از دیگری، به دست علی از پای درآمدند.
ابن هشام در سیره خود علاوه بر این افراد از افراد دیگری نام میبرد که در حمله نخست با ضربات علی از پای درآمدند.[۱۴]
در این جنگ، پنج تن از سپاه مکه به نامهای عمرو بن عبدود، عکرمة بن ابوجهل، هبیرة بن وهب، نوفل بن عبدالله و ضرار بن خطاب موفق شدند از خندق بگذرند. در نبردهای تن به تن، عمرو بن عبدود که بعد از کشته شدن حمزه در احد فی الحال او به قهرمان و پهلوان قریش تبدیل شده بود به دست علی بن ابیطالب کشته شد. نوفل بن عبدالله پس از گذشت از خندق، سقوط کرد و سنگباران شد که طلب مبارز کرد که در آن میان علی وارد خندق گشت و او را در آن میان کشت.
جنگ خیبر
علی در جنگ ابتدا به جنگ حارث الیهودی سردار شجاع خیبر رفت و او را بکشت و بعد برادر حارث یعنی مرحب بن ابی زینب قویترین جنگجو و پهلوان قلعه خیبر که ملقب به غول خیبر بود که به پاس انتقام خون برادرش از قلعه بیرون و به سمت علی شتافت ، ولی او هم همانند برادر خود توسط علی کشته شد.
جنگ جمل
جنگ جمل دوران خلافت علی بن ابی طالب روی داد. این جنگ میان عایشه و پیروانش با علی درگرفت. جنگ با پیروزی علی پایان گرفت.
در جنگ جمل علی با این که فرمانده قشون کوفه بود در جنگ حضوراً شرکت میکرد و ابراز شجاعت مینمود. در مدت ۳ روزی که آن جنگ به درازا کشید چند بار دیده شد که سراپای علی خون آلود است و از شمشیرش خون میچکد. افسران و مبارزان طرفدار لشکر عایشه (قشون بصره) از علی میترسیدند و در هر نقطه که خلیفه حملهور میشد از او دور میشدند تا کشته نشوند. پس از این که جنگ جمل با پیروزی خلیفه به پایان رسید، علی چند روز در میدان جنگ ماند و آنگاه وارد بصره شد.[۱۵]
جنگ صفین
جنگ صفین دوران خلافت علی بن ابی طالب روی داد. این جنگ میان سپاه معاویه با علی درگرفت. جنگ به حکمیت کشید.
علی در صفین ۱۳ نفر از پهلوانان سپاه معاویه را کشت .
در لیلةالهریر سربازان معاویه زوزه میکشیدند به همین دلیل نام این شب لیلةالهریر گردید. هریر در عربی به معنای زوزه است.[۴][۵]
ابن ابى الحدید گوید: على هر رزمجوى دلاورى را که میکشت تکبیر میگفت و در لیلة الهریر شماره تکبیراتش به ۵۲۳ رسید و معلوم گردید که ۵۲۳ نفر از ابطال نامى را در آن شب کشته است . (کشف الغمه ص ۷۳)
جنگ نهروان
جنگ نهروان در دوران خلافت علی بن ابی طالب روی داد. این جنگ میان خوارج با علی درگرفت. جنگ با پیروزی علی پایان گرفت. علی در این جنگ فرمانده شجاع و دلیر خوارج به نام عبدالله بن وهب راسبی را کشت.(بحارالانوار)
جنگ حنین
از بینظیرترین صحنههای جنگ، دلاوری علی بن ابیطالب بود که با شمشیر خود (ذوالفقار) پهلوان نیرومند هوازن یعنی ابوجرول و تعداد زیادی از رزم آوران کفار را کشت.
4_ استقامت و مقاومت علی
علی بسیار استقامت و مقاومت بالایی داشت به طور مثال او در جنگ احد ۹۰ زخم برداشت و در صفین کف پای او تیر خورد . گفته شده در بدن او قسمتی نبود که زخم نداشته باشد .
5_ هیبت و شهرت وهوش علی جوانمردی و صدای رسا و فصاحت علی
علی از آنجایی که فصاحت و بلاغت بسیار زیادی داشت همواره با رجزهایش در دل دشمنانش ترس میافکند و در منابع آمده که او صدایی و فریادی به مانند شیر داشت به طوری که در زمان فتح مکه او با فریادش یکی از پهلوانان پر آوازه زمان جاهلیت را از جنگ با خود فراری داد . روزی در صفین علی در میان جنگ به دنبال عمرو عاص افتاد و عمروعاص میدانست که راه فراری وجود ندارد تصمیم گرفت خود را عریان کند و علی از شرم و حیا از کشتن او صرف نظر کرد و نزدیک به او نشد و او رها نمود . در جنگ خندق پس از آنکه سخنی بین او عمرو عبدود رد و بدل شد و بعد وقتی که عمر به پشت سرش نگاه نمود همان موقع علی ضربتی به پای چپ عمر زد و همان موقع درگیری سخت و طوفانی بین آنها رخ داد و علی پیروز میدان شد و زمانی که به او گفتند که تو تقلب کردی ، علی در پاسخ آنها گفت من اسم این کار را میگذارم سیاست و هوش و نبوغ در جنگ . گفته شده علی در جنگهایی مثل صفین دست دشمنانش را میشکست و آنها را نمیکشت تا دوباره آنها نتوانند بر علیه علی شمشیر بکشند .
ممنون که تا آخر این مقاله همراه ما بودید ❤️🙏🌹.