
ش
بسم الله الرحمن الرحیم
امام حسن مجتبی(ع) از آنجایی که فرزند رسول اکرم(ص) و امیرالمؤمنین علی(ع) بودند بسیار شجاع و دلیر بودند و مانند امیرمؤمنان قدرت بدنی و رزم آوری بسیار زیادی داشتند ، یکی از مهمترین داستان های شجاعت ایشان در جنگ جمل هستش .
اول : شجاعت های فردی امام حسن مجتبی
1. ارشاد شیخ مفید:
> «حسن بن علی علیهالسلام در روز جمل در رکاب پدرش جنگید و با شمشیر خود به دشمن حمله برد... از پیشاپیش صفوف عبور میکرد و چون شیر خروشان ضربه میزد.»
📖 ارشاد مفید، جلد 1، صفحه 309
---
2. الفتوح، ابن اعثم کوفی:
> «حسن بن علی در سپاه پدرش بود، و او در حملهی اول، بر سواران طلحه و زبیر تاخت... بسیاری از ایشان را زمینگیر کرد.»
📖 الفتوح، ج 3، ص 102
3. شرح نهجالبلاغه، ابن ابیالحدید (از علمای اهلسنت):
> «در جنگ جمل، علی بن ابیطالب فرزندش حسن را در خط مقدم گماشت، و او در جنگی سنگین با سربازان زبیر روبهرو شد و دلاوری بسیار نشان داد.»
4. تاریخ طبری:
> طبری اشاره میکند که امام حسن (ع) یکی از حاملان پرچم بود و در اوایل درگیری، رزم فعّال داشت
5. تاریخ یعقوبی:
> «حسن بن علی در جنگ جمل همچون یک جنگجوی ماهر میجنگید...»
📖 تاریخ یعقوبی، جلد 2
🟢 ۱. اهمیت شتر عایشه در نبرد جمل
در جنگ جمل (سال 36 هجری، 656 میلادی)، عایشه همسر پیامبر (ص) در میدان جنگ حضور داشت و بر شتری قدرتمند سوار بود که زخامت ویژهای داشت. این شتر به عنوان نقطه کانونی و سعادتآور سپاه دشمنان علی (ع) در نظر گرفته شده بود .
شیخ مفید هم نقل میکند سپاه دشمن اطراف شتر را گرفته بودند و هرگز نمیخواستند اجازه دهند که شتر سقوط کند .
🟡 ۲. دستور علی (ع) و نقش یاران امام
امام علی (ع) فهمید تا این شتر ایستادهاست، معرکه پایان نمیگیرد. ایشان به یاران خود فرمودند به سراغ شتر روند و او را از پای دربیاورند و خیلی ها رفتند و با محافظان شتر درگیر شدند و کشته شدند و حتی مالک اشتر نخعی سپه سالار سپاه امام به سراغ شتر رفت ولی بعد از جنگی تن به تن با عبدالله بن زبیر که جنگجوی بی باک سپاه عایشه بود و خود او هم مجروح شد زخم هایی برداشت و مجبور شد به اردوگاه برگردد . امام با مشاهده این وضع ، لذا او به محمد بن حنفیه (پسرش) گفت که نیزهاش را بردارد و شتر را هدف قرار دهد. محمد نیزه را ب داشت و حملات هجومی بسیاری کرد اما نتوانست، زیرا کمانداران بسیار و شجاع ترین افراد داخل سپاه عایشه به محافظت از عایشه پرداخته بودند و به مبارزه با جناب محمد می پرداختند و نمی گداشتند ایشان بیشتر به سمت شتر پیش بروند .
🔴 ۳. ورود امام حسن (ع) و افتخار دلاوری
وقتی محمد موفق نشد، امام علی (ع) نیزه را از او گرفت و به امام حسن (ع) داد. حسن (ع) با دلیری بیمانند به میان دشمن زد، نیزه را فرود آورد و موفق شد شتر را از پای درآورد. بر نیزهاش اثر خون شتر باقی ماند .
این کار موجب فرو ریختن روحیه سپاه دشمن شد؛ برخی گفتهاند پس از آن، جنگ بسرعت به پایان رسید .
مقام شامخ محمد حنفیه حفظ شد؛ علی (ع) بلافاصله او را دلداری داد و گفت:
> «تو پسر منی، او پسر پیامبر است»

این بود از کسی یک لشگر بسیارقوی را شکست داد و کاری را که مالک اشتر نخعی و محمد حنفیه که دو تن از جنگجویان نامور و پهلوانان تنومند عرب بودند و نتوانستند انجام دهند را انجام داد و این داستان نشان داد حسنین (ع) به غیر از صفات اخلاقی و معنوی جنگاوران به نامی مثل پدر خود بودند.