
علی بن ابیطالب، پسرعمو و داماد پیامبر اسلام، از برجستهترین شخصیتهای تاریخ اسلام و از نخستین ایمانآورندگان به پیامبر بود. او نخستین امام در تشیع و چهارمین خلیفه در سنت اهلسنت به شمار میرود. علی علاوه بر جایگاه دینی، در عرصههای اندیشه، عدالت، و شجاعت نیز شخصیتی برجسته است. شاید بتوان گفت علی یکی از مرموزترین افراد در تاریخ بشریت است؛ شخصیتی که در عین حضور پررنگ در تاریخ، همچنان لایههایی ناشناخته از زندگی، تفکر و عملکردش باقی مانده است. همین پیچیدگی، او را همواره موضوعی جذاب برای پژوهشهای تاریخی، دینی و فلسفی ساخته است.
ما نیز قصد داریم در این مقاله طولانی به معرفی اجمالی علی بپردازیم .
زندگینامه و معرفی علی
علی بن ابیطالب در سال ۶۰۰ میلادی در مکه و در خاندان بنیهاشم، یکی از شریفترین قبایل قریش، دیده به جهان گشود. پدرش ابوطالب، از بزرگان قریش و حامی سرسخت پیامبر اسلام بود، و مادرش فاطمه بنت اسد از زنان مؤمن و محترم مکه به شمار میرفت. علی دوران کودکی خود را در خانه محمد گذراند و از همان سالهای نخست با تعالیم اخلاقی و توحیدی اسلام آشنا شد. نوجوانی او در سایهی فضای پرتنش مکه و ظهور اسلام شکل گرفت، و همین امر او را به یکی از نخستین و جوانترین پیروان محمد تبدیل کرد.
در یکی از حساسترین لحظات آغاز دعوت اسلام، علی با فداکاریای بی سابقه، در بستر محمد خوابید تا نقشه ترور قریش را ناکام گذارد، اقدامی که نشانهای از ایمان و وفاداری عمیق او بود. او در سال ۶۲۲ میلادی، همزمان با هجرت محمد به مدینه، خود نیز به آن شهر مهاجرت کرد. اندکی پس از استقرار در مدینه، علی با فاطمه، دختر محمد، ازدواج کرد؛ پیوندی که یکی از مهمترین و نمادینترین ازدواجهای تاریخ اسلام به شمار میآید. حاصل این ازدواج فرزندانی چون حسن، حسین، زینب و امکلثوم بودند که هر یک در تاریخ اسلام نقشی برجسته ایفا کردند.
پس از هجرت به مدینه در سال ۱ هجری قمری، علی که همواره در کنار محمد بود و نقش مهمی در تحکیم پایههای نخستین جامعه اسلامی ایفا می کرد و او در جنگ بدر (۲ هجری)، احد (۳ هجری) و خندق (۵ هجری) از فرماندهان اصلی سپاه مسلمانان بود و شجاعتش زبانزد یاران شد. علی در بدر با نبرد تنبهتن با بزرگان قریش، جایگاه نظامی و قدرت خود را تثبیت کرد. در جنگ خندق نیز با کشتن عمرو بن عبدود، روحیه سپاه اسلام را تقویت کرد. این حضور مداوم در میدانهای نبرد نشانگر جایگاه ویژه علی در میان یاران محمد و تعهد بیقید و شرطش به آرمانهای نوپای اسلام بود.
علی از نخستین حافظان و قاریان قرآن بود و بسیاری از معارف قرآنی و علوم دینی را مستقیماً از محمد آموخته بود. او نهتنها آگاهترین یاران محمد به آموزههای اسلام شمرده میشد، بلکه بسیاری علی را حافظ رازهای باطنی قرآن میدانستند. علی بیش از هر فردی به سنت محمد پایبند بود و در زندگی فردی و سیاسیاش تلاش میکرد کوچکترین انحرافی از اصول اسلام رخ ندهد. در قضاوت، به شدت سختگیر و بیتعارف بود و عدالت را حتی در برابر خویشان خود بیملاحظه اجرا میکرد. همین ویژگیها، او را به نماد عدالت در تاریخ اسلام و الگوی بیبدیلِ زمامداری بر اساس حق و انصاف بدل ساخت.
در سال ۱۰ هجری قمری، در بازگشت از حجةالوداع، محمد در منطقهای به نام غدیر خم توقف کرد و در میان جمعیت بزرگی از مسلمانان، دست علی را بالا برد و گفت: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه». این واقعه از نگاه بسیاری به عنوان اعلام جانشینی علی تلقی شد، هرچند برداشتها و روایتها درباره آن متفاوت است. با مرگ محمد در سال ۱۱ هجری قمری، جامعه مسلمانان با چالشی جدی روبرو شد: مسئله خلافت و جانشینی. در سقیفه بنیساعده، جمعی از انصار و مهاجرین ابوبکر را به عنوان خلیفه برگزیدند، بیآنکه علی و بنیهاشم حضور فعال در آن جلسه داشته باشند. همین مسئله، زمینهساز یکی از مهمترین و طولانیترین اختلافات در تاریخ اسلام شد. علی با وجود مخالفت اولیه، در نهایت برای حفظ وحدت مسلمانان از درگیری مستقیم خودداری کرد، اما مسئله جانشینی همچنان محور اختلاف میان شیعه و سنی باقی ماند.
پس از رحلت محمد و آغاز خلافت ابوبکر، علی از فعالیتهای سیاسی کنارهگیری کرد و بیشتر به عبادت، تعلیم و کشاورزی در مدینه پرداخت. او در هیچیک از فتوحات نظامی دوران خلفای سهگانه حضور نداشت و برخلاف بسیاری از صحابه، نقشی در گسترش نظامی خلافت نداشت. اگرچه در برخی منابع به حضور حسن و حسین در فتح طبرستان اشاره شده، اما با توجه به سن آنان که در آن زمان کمتر از ده سال بود، این گزارشها بیشتر جنبه نمادین یا سیاسی دارد. علی در این دوران ترجیح داد سکوت و کنارهگیری را با حفظ کرامت و اصول خود همراه کند. این رفتار، بازتابی از اختلاف او با خلفا و از وفاداری او به عدالت، و پرهیز از مشارکت در اقداماتی بود که با معیارهای سختگیرانهاش از اسلام هماهنگ نبودند.
پس از کشته شدن عثمان در سال ۳۵ هجری قمری و در پی فشار مردم مدینه، علی با اکراه خلافت را پذیرفت، در حالیکه شرایط سیاسی و اجتماعی بسیار آشفته بود. او با شعار بازگشت به سنت محمد و عدالت اسلامی، دست به اصلاحاتی گسترده زد، از جمله برکناری والیان متهم به فساد که در زمان عثمان منصوب شده بودند. علی در مسائل مالی بسیار سختگیر و عدالتخواه بود؛ بیتالمال را بهطور مساوی بین مسلمانان تقسیم میکرد و هیچ امتیازی برای قریش یا نزدیکانش قائل نبود. در قضاوت نیز با قاطعیت و بیتعارف عمل میکرد، حتی اگر طرف مقابل از بستگانش بود. این رفتار بیتساهل و پاکدستانه، هرچند در اصول اسلامی ریشه داشت، اما با منافع بسیاری از اشراف و اصحاب قدرتمند در تضاد بود. همین امر باعث شد برخی گروهها از جمله اشراف قریش، نسبت به او بیزار شوند و علیه او موضع بگیرند. علی در دورهی خلافتش با سه جنگ داخلی بزرگ (جمل، صفین و نهروان) مواجه شد که بنیان حکومت او را به لرزه انداخت. با اینحال، او تا پایان عمر از اصول خود کوتاه نیامد، هرچند بهای سنگینی برای آن پرداخت.
در زمان خلافت علی (۳۵–۴۰ هجری قمری)، بسیاری از مناطق امپراتوری اسلامی دچار آشوب، ناامنی و شورش شدند، از جمله فارس، کرمان، و دیگر نواحی شرق ایران. این شورشها اغلب ناشی از:
نارضایتی مردم محلی از فرمانداران عرب و مالیاتهای سنگین،
ضعف مرکز بهدلیل جنگهای داخلی (جمل، صفین، نهروان)،
تحریک برخی قبایل یا باقیماندهی نفوذ ساسانیان یا مخالفان خلافت علی.
واکنش علی به شورشها:
علی سعی کرد سیاست کشتار گسترده یا سرکوب خونینِ کورکورانه را در پیش نگیرد.
او نمایندگانی کاردان و اهل عدالت و خطیب را برای رسیدگی به این مناطق میفرستاد، مانند کمیل بن زیاد، زیاد بن ابیه، و دیگران.
در نامههایی که در نهجالبلاغه نیز آمده، علی به کارگزارانش توصیه میکند:
> «مبادا به بهانهی شورش، خون بیگناهی ریخته شود. عدالت را بر شمشیر مقدم بدارید.»
(گرچه به اشتباه در فضای رسانه بی سند محکم تاریخی رواج پیدا کرده است که کمیل بن زیاد مردم فارس و کرمان رو غرق در خون کرده و آرامگاه کوروش را خراب کرده است)
شرح جنگ جمل :
جنگ جمل در جمادیالثانی سال ۳۶ هجری قمری در نزدیکی بصره رخ داد و نخستین جنگ داخلی میان مسلمانان بود که پس از کشته شدن عثمان و آغاز خلافت علی به وقوع پیوست. این جنگ میان علی و گروهی به رهبری عایشه، طلحه و زبیر شکل گرفت؛ بهبهانه خونخواهی عثمان، اما در واقع با انگیزههای سیاسی و اعتراض به سیاستهای عزل و نصب علی. بهگزارش منابعی چون تاریخ طبری و الکامل فی التاریخ ابن اثیر، علی پیش از آغاز جنگ بارها تلاش کرد با گفتوگو از درگیری جلوگیری کند، اما درگیری در نهایت آغاز شد. در این نبرد، سپاه علی پیروز شد، طلحه و زبیر کشته شدند و عایشه محترمانه به مدینه بازگردانده شد. شهر بصره، که پیشتر بهدست مخالفان علی افتاده بود، دوباره به سلطه حکومت مرکزی او بازگشت و فرمانروایی آن به کارگزاران علی سپرده شد. با وجود پیروزی نظامی، جنگ جمل شکافی عمیق در جامعه اسلامی ایجاد کرد و اولین جنگ داخلی مسلمین و برادرکشی در اسلام بود و اتحاد مسلمانان را برای همیشه تضعیف نمود. همچنین این جنگ زمینهساز نارضایتیهای بیشتر و گام بلندی بهسوی جنگ بزرگتر صفین با معاویه بود.
شرح جنگ صفین و حکمیت :
جنگ صفین در سال ۳۷ هجری قمری میان علی بن ابیطالب، خلیفه وقت، و معاویه بن ابیسفیان، والی شام و از بستگان عثمان، در منطقهای به نام صفین در نزدیکی رود فرات رخ داد. این جنگ، که منابع معتبری چون تاریخ طبری، الکامل ابن اثیر و شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید آن را با جزئیات ثبت کردهاند، نتیجه نپذیرفتن بیعت از سوی معاویه و درخواست او برای قصاص قاتلان عثمان بود. درگیری شدید و طولانی میان دو سپاه روی داد و هنگامی که سپاه معاویه در آستانه شکست قرار گرفت، با حیله عمرو بن عاص قرآنها را بر سر نیزهها کردند تا جنگ متوقف شود و موضوع به داوری گذاشته شود. علی با وجود مخالفت، بهدلیل فشار گروهی از یارانش، به حکمیت تن داد. نمایندگان دو طرف، عمرو بن عاص برای معاویه و ابوموسی اشعری برای علی، تعیین شدند، اما حکمیت نتیجهای روشن به نفع علی نداشت و بر ابهام سیاسی افزود. این رخداد باعث تضعیف موقعیت علی در میان هوادارانش شد و گروهی از سپاهیانش که از حکمیت ناراضی بودند، منشعب شده و خوارج را تشکیل دادند. از نظر سیاسی، صفین نهتنها پیروزیای برای هیچیک از طرفین نبود، بلکه مشروعیت خلافت علی را نزد برخی ضعیف کرد و فرصت را برای معاویه فراهم ساخت تا ادعای خلافت را تقویت کند. حکمیت، که قرار بود راهحل باشد، خود به یکی از عمیقترین شکافهای سیاسی در تاریخ صدر اسلام انجامید.
شرح جنگ نهروان :
جنگ نهروان در سال ۳۸ هجری قمری میان علی بن ابیطالب و گروهی از یاران پیشینش موسوم به خوارج رخ داد که پس از ماجرای حکمیت در جنگ صفین از او جدا شده بودند. این گروه، که پیشتر از حامیان علی بودند، پس از پذیرش حکمیت او را متهم به «کفر» دانسته و شعار معروف «لا حکم إلا لله» (حکم از آنِ خداست) را سر دادند. منابع معتبر تاریخی مانند تاریخ طبری، الکامل فی التاریخ و نهجالبلاغه گزارش دادهاند که علی پیش از درگیری، با آنان گفتوگو و نصیحت کرد و تنها پس از آنکه آنان به کشتار مردم بیگناه در مسیرها و شورشهای مسلحانه دست زدند، فرمان مقابله نظامی داد. در نبرد نهروان، سپاه علی با قدرت وارد عمل شد و اکثریت خوارج کشته شدند، تنها شمار اندکی گریختند که بعدها دست به ترور زدند. نتیجه این جنگ، پایان تهدید خوارج در سطح نظامی بود، اما اندیشه و جریان آنان تا سالها در گوشه و کنار باقی ماند. یکی از پیامدهای مستقیم این جنگ، افزایش فشار روانی و سیاسی بر علی بود، چرا که بخشی از جامعه اسلامی، جنگ با خوارج را جنگ با «مؤمنان اهل عبادت» میدانستند. مهمتر از همه، یکی از بازماندگان این نبرد به نام عبدالرحمن بن ملجم، اندکی بعد، علی را در محراب کوفه ترور کرد. نهروان، اگرچه از نظر نظامی پیروزی برای علی بود، اما از نظر سیاسی نشانهی عمیقتر شدن تفرقه در امت اسلامی بود.
...
در سالهای پایانی خلافت علی، حکومت او به شدت دچار آشوب و نافرمانی شد؛ برخی مناطق چون مصر و بخشهایی از خراسان عملاً از کنترل او خارج شده بودند و تهدید معاویه از شام روزبهروز جدیتر میشد. پس از جنگ نهروان، بازماندگان خوارج همچنان در خفا فعالیت میکردند و علی را «خارجشده از حکم خدا» میدانستند. در شب نوزدهم رمضان سال ۴۰ هجری قمری، یکی از آنان به نام عبدالرحمن بن ملجم، در مسجد کوفه هنگام نماز صبح با ضربه شمشیر زهرآلود به سر علی، او را بهشدت مجروح کرد. علی دو روز بعد، در ۲۱ رمضان، درگذشت و پیکرش در نجف دفن شد. مرگ او پایان دورهای از خلافت بود که با عدالتطلبی و پایبندی بیسابقه به اصول همراه بود، اما درگیر آشفتگیهای شدید سیاسی و داخلی شد.
پایان زندگینامه علی
علی در عرفان و تصوف :
علی بن ابیطالب در میان عارفان و صوفیان، جایگاهی یگانه دارد و بهعنوان سرسلسله معنوی تقریباً تمام طریقتهای صوفیه شناخته میشود. اکثر سلسلههای صوفی، نسبت خود را از نظر سلوک و معرفت به علی میرسانند و او را سرچشمه حقیقت باطنی اسلام میدانند. عارفان بزرگ و شاعران اهل ادب مانند عطار نیشابوری، سنایی غزنوی، کسایی مرزوی ، ابن یمین ، نظامی گنجوی، سعدی، حافظ، ناصرخسرو، شاه نعمتالله ولی، مولوی و حتی فردوسی در آثار و دیدگاههای خود، بیش از هر شخصیت دیگری به ستایش علی پرداختهاند. آنان علی را نماد علم، عدل، شجاعت و عرفان دانستهاند و او را الگویی برای سلوک معنوی و انسان کامل معرفی کردهاند. در نگاه عرفا، علی نهفقط یک رهبر سیاسی یا دینی، بلکه مظهر اسرار و اسماءالهی و باطن حقیقت محمدی است.
همچنین دانشمندان و فیلسوفانی همچون شیخ بهایی و میرداماد و خواجه نصیرالدین طوسی و ابن سینا به ستایش علی در آثارشان پرداخته اند .
به عنوان مثال ابن سینا :
علی در میان اصحاب محمد (هم دوران خود ) به مانند باطن در مقابل و در میان ظواهر بود.
جایگاه علمی علی :
علی بن ابیطالب از منظر تاریخی و روایی، یکی از آگاهترین چهرههای صدر اسلام در علوم مختلف دینی و عقلی به شمار میرود. او در علم کلام، نطق، فصاحت، بلاغت، تفسیر قرآن و فن قضاوت چنان تسلطی داشت که بسیاری از بزرگان آن زمان در برابر دانش او اظهار شگفتی میکردند. خطبههای او، بهویژه آنچه در نهجالبلاغه گرد آمده، گواه روشن بر عمق اندیشه، قدرت بیان و بلاغت بینظیر اوست. در قضاوت نیز، پیامبر اسلام بارها از دقت و عدالت او تمجید کرده و او را «داناترین در میان شما در قضاوت» خوانده بود. همچنین در منابع تاریخی و روایی، از علم پیشگویی علی بسیار یاد شده؛ او بارها از حوادث آینده خبر داده بود، از جمله ظهور خوارج، شهادت خود، و حتی وضعیت حکومتهای بعدی. بسیاری از معاصرانش، از جمله دشمنانش، به تحقق این پیشبینیها اذعان میکردند و آن را نشانهای از دانش فراتر از عادی او میدانستند. برخی متون روایی، این علم را «علم لدنی» یا «علمی الهامشده» توصیف کردهاند که علی از طریق نزدیکی به محمد به آن دست یافته بود.
جایگاه نظامی علی :
با مطالعه تاریخ عرب و حتی سراسر تاریخ جهان، بهروشنی میتوان دریافت که علی بن ابیطالب در فنون نظامی، جنگهای تنبهتن، شجاعت و قدرت بدنی بیهمتا بود. او در نبردهای سرنوشتسازی چون بدر، احد، خندق، خیبر، جمل، صفین و نهروان نقشی تعیینکننده داشت و همواره در خط مقدم میجنگید. بسیاری از منابع تاریخی، او را قهرمان بیرقیب میدانها و نماد شجاعت اسلامی معرفی کردهاند. رشادتهای او نهتنها باعث پیروزی سپاه اسلام میشد، بلکه الهامبخش نسلهای بعد بود.
جنگ بدر :
علی در جنگ بدر در یک دوئل مبارزه تن به تن ولید بن عتبه که جنگجوی شجاع و دلاور قریش بود را کشت
به نوشتهٔ سید محمدحسین طباطبایی در تفسیر المیزان به نقل از کتاب الارشاد شیخ مفید، شیعه و سنی متفقند که سیوپنج نفر از سپاه مکه به دست علی کشته شدهاند. علاوه بر این افراد دیگری نیز هستند که در خصوص مشارکت علی در کشتن آنها اختلاف وجود دارد.
در جنگ احد :
در جنگ احد در صحنهای در نبرد تن به تن علی بن ابیطالب بر طلحة بن ابیطلحة پهلوان و پرچمدار قریش پیروز شد . محمد از هر طرف مورد هجوم دستههایی از لشکر قریش قرار گرفت. هر دستهای که به او حمله میآوردند علی به فرمان محمد به آنها حمله میبرد و با کشتن بعضی از آنها باعث پراکندگی آنها میشد. در روایتی دستهای که برای کشتن محمد هجوم میآوردند پنجاه نفر بودند و علی در حالی که پیاده بود آنها را متفرق میساخت. ابن ابی الحدید مینویسد: هنگامی که غالب یاران محمد پا به فرار نهادند فشار حمله دشمن به سوی او بالا گرفت. دستهای از قبیله بنی کنانه و گروهی از قبیله بنی عبد مناف که در میان آنان چهار قهرمان نامور بود به سوی پیامبر هجوم آوردند. در این هنگام علی پروانه وار گرد وجود پیامبر میگشت و از نزدیک شدن دشمن به او جلوگیری میکرد. وی در این جنگ در حالی که بسیاری از مسلمانان از جنگ با کفار گریخته بودند در کنار و برای محافظت از محمد جنگید تا اینکه تا اخرین لحظه جنگ بیش از ۹۰ زخم برداشت .
در جنگ خندق (احزاب)
در این جنگ، پنج تن از سپاه مکه به نامهای عمرو بن عبدود، عکرمة بن ابوجهل، هبیرة بن وهب، نوفل بن عبدالله و ضرار بن خطاب موفق شدند از خندق بگذرند. در نبردهای تن به تن، عمرو بن عبدود به دست علی بن ابیطالب کشته شد. نوفل بن عبدالله پس از گذشت از خندق، سقوط کرد و سنگباران شد که در آن میان علی وارد خندق گشت و او را در آن میان کشت .
در جنگ خیبر :
در جنگ خیبر علی حارث بن ابی زینب و برادر بزرگتر او مرحب بن ابی زینب یهودی را که قوی ترین جنگجویان و پهلوانان یهود بودند را کشت ، سرانجام پس از کشته شدن تعدادی از مسلمین به دست تیراندازان، علی بن ابیطالب به درب قلعه خیبر هجوم برد و در قلعه را با دو بازوی خود از جای درآورد و مسلمانان وارد قلعه شدند و آنجا را به تسخیر خود درآوردند.
در جنگ حنین :
در این جنگ همانند جنگ احد بسیاری از مسلمانان بجز افراد اندک و خود علی پا به فرار گذاشتند ، علی که از جان محمد مراقبت میکرد در ابتدا پهلوان تنومند هوازن که ابوجرول نام داشت را کشت و بعد ۴۰ نفر از رزم آوران هوازن را کشت و بعد جنگجویی از قبیله خثعم که بسیار هماوردجویی می کرد ولی هیچ مسلمانی جرعت پاسخ گویی به او را نداشت را در مبارزه ای کشت و کمی بعد در اطراف دژ طائف نافع بن غیلان را کشت که باعث شد همراهان نافع پا به فرار بگذارند و برخی هم اسلام بياورند
در جنگ جمل :
در جنگ جمل علی با این که فرمانده قشون کوفه بود در جنگ حضوراً شرکت میکرد و ابراز شجاعت مینمود. در مدت ۳ روزی که آن جنگ به درازا کشید چند بار دیده شد که سراپای علی خون آلود است و از شمشیرش خون میچکد. افسران و مبارزان طرفدار لشکر عایشه (قشون بصره) از علی میترسیدند و در هر نقطه که خلیفه حملهور میشد از او دور میشدند تا کشته نشوند. پس از این که جنگ جمل با پیروزی خلیفه به پایان رسید، علی چند روز در میدان جنگ ماند و آنگاه وارد بصره شد.
در جنگ صفین :
علی فرمانده ای نظامی در صفین بود و سپاهیان را چیدمان می کرد ولی با اینکه نزدیک به شصت سال سن داشت و محاسن او سفید شده بود ولی همچون جوانی های خود مبارزه می نمود .
ابن ابى الحدید گوید: على هر رزمجوى دلاورى را که میکشت تکبیر میگفت و در لیلة الهریر شماره تکبیراتش به ۵۲۳ رسید و معلوم گردید که ۵۲۳ نفر از ابطال نامى را در آن روز و شب کشته است . (کشف الغمه ص ۷۳)
در جنگ نهروان :
جنگ خوارج آخرین جنگی بود که علی در آن حضور داشت و آخرین جنگ عمر او و حکومت او بود . در بحارالانوار گفته شده که علی خود فرمانده خوارج را که عبدالله بن وهب راسبی نام داشت رو کشت .
.......................................................................
علی همچنان فردی عجیب و مبهم و مرموز در تاریخ هست و بحث و مناقشه درباره اون هنوز زیاد هست .
پیروز موفق باشید ✌️👋.
منابع :
لالانی، ارزینا آر. (۱۳۸۱). نخستین اندیشههای شیعی: تعالیم امام محمدباقر. ترجمهٔ فریدون بدره ای. تهران: نشر و پژوهش فرزان روز. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۲۱-۴۱۱-۱.
تقیزاده داوری، محمود (۱۳۸۵). تصویر امامان شیعه در دائرةالمعارف اسلام «ترجمه و نقد». ج. ۱. قم: مؤسسه شیعهشناسی. بایگانیشده از اصلی در ۲۴ دسامبر ۲۰۱۳. دریافتشده در ۶ ژوئن ۲۰۱۴.
حسنزاده آملی، حسن (۱۳۶۵). هزار و یک نکته. قم: مرکز نشر فرهنگی رجاء. شابک ۹۶۴-۶۲۸۶-۴۰-۲.
رضوی، سید محمد (۱۳۸۳). «نگاهی به کتاب غررالحکم و جواهرالکلم». سفینه (۴): ۸۹–۷۸.
کتانی، عبد الحی. نظام الحکومة النبویة. بیروت: دارالارقم بن ابی الارقم.
لباف، علی (۱۳۸۵). مظلومی گمشده در سقیفه.
منتظری مقدم، حامد (۱۳۸۷). «بررسی کاربردهای لقب «امیرالمؤمنین» در بستر تاریخ اسلام». تاریخ در آیینه پژوهش (۱۷): ۵۲–۱۲۷.
قرشی، باقر شریف (۱۳۹۳). دانشنامه امام امیرالمؤمنین علی علیه السلام. ترجمهٔ صالحی، محمد. قم: دارالتهذیب.
مرتضی عاملی، جعفر (۱۳۸۸). الصحیح من سیرة الامام علی علیه السلام. بیروت: مرکز الاسلامیه للدراسات.
محمد باقر مجلسی ؛ مجموعه کتاب های بحارالانوار
همچنین کتاب هایی مانند : نهجالبلاغه، صحیفه علویه ، الکامل فی التاریخ، تاریخ طبری ، سیره ابن هشام هستند .