
عادت تاریخی و زخم کهنه: چرا همیشه فاسدان را به رهبری برمیگزینیم؟
علی بن حسین مسعودی، تاریخنگار برجسته قرن چهارم هجری، در شاهکار خود «مروج الذهب و معادن الجوهر» سخن تکاندهندهای را به نسلهای پس از خود به امانت گذاشته است: «از عادت عامه مسلمین این است که همیشه افراد فاسدی را به عنوان پیشوا انتخاب میکنند.»
این جمله، فراتر از یک مشاهده تاریخی ساده، به مثابه آینهای است که جامعه مسلمانان را در طول قرنها به تماشای خود فرامیخواند. اما ریشه این «عادت» دردناک در کجا نهفته است؟ پاسخ را باید در نخستین حلقه جدایی مسیر رهبری از آرمانهای اصیل جستجو کرد: سقیفه بنی ساعده.
سقیفه، که با شعار «از میان ما شما و از میان شما ما» شکل گرفت، نقطه عطفی بود که معیار «صلاحیت» را تحتالشعاع «مصلحت» قرار داد. در آنجا، نه فضیلت اخلاقی، نه علم بیکران و نه وصایت الهی، که معیارهایی چون سن، قبیله و دوراندیشی سیاسی ملاک انتخاب شد. این رویداد، سنتی را بنیان نهاد که در آن «زمینهچینی» و «دستبهدستکردن قدرت» بر «شایستهسالاری» و «نصب الهی» پیشی گرفت.
این عادت ناپسند، محدود به یک برهه خاص نشد. در دوران امویان، خلافت به پادشاهی موروثی تبدیل شد و خلفایی چون یزید بن معاویه، که به فساد اخلاقی و سیاسی او اشارات تاریخی فراوان است، بر مسند قدرت تکیه زدند. عباسیان نیز اگرچه در آغاز با شعار عدالت خواهی آمدند، ولی به سرعت در گرداب فساد اداری و اخلاقی غوطهور شدند.
در دوران معاصر نیز این چرخه معیوب ادامه یافته است. در بسیاری از کشورهای اسلامی، حاکمانی بر سر کار آمدهاند که اولویت آنان نه خدمت به مردم، که تثبیت قدرت و پر کردن جیبهای خود و اطرافیانشان بوده است. آنها با ایجاد دیوانسالاریهای فاسد، سرکوب منتقدان و توزیع رانت، توانستهاند این «عادت عامه» را به شکلی نوین زنده نگه دارند.
اما چرا این چرخه تکرار میشود؟ به نظر میرسد ترکیبی از عوامل این وضعیت را دامن زده است:
1. عوامل سیاسی: ایجاد رعب و وحشت، از بین بردن نخبگان منتقد و جایگزینی آنان با چاپلوسان.
2. عوامل فرهنگی: ترویج جهل و خرافه در میان تودهها و دور نگه داشتن آنان از آگاهی سیاسی.
3. عوامل اقتصادی: ایجاد فقر و وابستگی معیشتی مردم به حاکمان، تا آنجا که انتخاب «نان» بر انتخاب «وجدان» ارجحیت مییابد.
در نهایت، سخن مسعودی یک حکم قطعی تاریخی نیست، بلکه هشداری است برای همه نسلها. این عادت شوم، یک جبر تاریخی نیست، بلکه نتیجه مجموعهای از انتخابها و سکوتهاست. شکستن این چرخه نیازمند «بیداری عامه» است؛ بیداری که در آن مردم به جای تن دادن به «شرایط موجود»، «شرایط مطلوب» را طلب کنند و به یاد آورند که سرنوشت آنان در گرو انتخابهایی است که انجام میدهند یا انجام نمیدهند. تنها با نقد گذشته و مسئولیتپذیری در حال میتوان امید داشت که این عادت تلخ، به تاریخ بپیوندد.
---
موفق باشید .