شعر 1
ردیف ام قرمز است و قافیه ام سفید
چگونه به کال های غزل خواهم رسید!
گویند که به واژه ها آزادی دهید
جز واژه ی سیاه که می شود سپید!؟
شعر 2
وقتی که روز شب و شب روز می شود
سال با کُهنه گی هایش نوروز می شود
باید آغاز کرد و آخرش فهمید
شکست با شکستِ خویش پیروز می شود!
شعر3
چیزی نگو؟ که حالِ خیابان مجنون است!
از این گذشته و دستخوش جنون است
به داستانِ کلمات تکیه کردیم اما
رمانِ زندگی ما سه قطره خون است؟!