عابدین پاپی
عابدین پاپی
خواندن ۴ دقیقه·۲ سال پیش

کارکردِ لحن(tone)درادبیات

عابدین پاپی (آرام)
عابدین پاپی (آرام)


به قلم: عابدین پاپی(آرام)

لحن درادبیات، به معنی طرز وشیوه­ی تلقی­گوینده یا نویسنده ازموضوع،خوانندگان،ویا ازخودش­است. لحن می­تواند رنگ یاصبغه ومعنی ِاحساسیِ اثرِادبی باشد­که بخش عمده­ای ازمعنای­کامل این اثر را تشکیل می­دهد.لحن درزبانِ­گفتاربا زبانِ نوشتارفرق می­کند.در زبانِ­گفتارتغییرصدا­ی­گوینده لحن او را نشان می­دهد اما درزبان نوشتارهمه چیز به نوعِ زبانِ نوشتاری و سبکِ نوشتاری نویسنده بستگی دارد والبته معنی ضمنی برمعنی اصلی متن چرخش وچربش بیشتری دارد.بین زبانِ گفتار و نوشتارتفاوت است زیرا که در زبانِ­گفتارکلمات برای تشکیل زبان،محاوره­ای، بومی و عمومی است اما درزبانِ نوشتار کلمات کاملا"علمی و تخصصی وکاربردی – مفهومی است . روش و طرزِ بیان یک سخن درجهتِ نیل به معنایی قابلِ فهم و درک را لحن می­گویند.لحن­می­تواند وجه اشتراکاتی با لهجه هم داشته باشد وردرواقع خودِ لهجه نیز در یک زبان موجبِ تغییرلحنِ درآن زبان می­شود.مثلا" با لهجه ی اصفهانی و یا آذری و یا لُری وکُردی،زبان فارسی را صحبت کردن خود می­تواند ایجادِ لحن را درآن زبان شکل و به وجود بیاورد.سخن گفتن می­تواند بسیار معمولی و سلیس باشد اما وقتی با نوعِ لحن مواجه می­شود درواقع ازحیثِ بیان و طرزِ عیان فرق می­کند. برای مثال: اگردوستی به شما بگوید:« امروز ازدواج می­کنم.» درون مایه­ی گفته ی اوکاملا" صریح ومبرهن است اما معنای احساسیِ آن برحسبِ لحنی که دربیان به کارمی­گیرد، ممکن است خیلی فرق­کند.مثلا"ممکن است شما درلحن او خوشحالی را بخوانید: « هورا! امروز ازدواج می­کنم!» و یا حالت دیرباوری را: «باور نمی­کنم ! امروز ازدواج می­کنم!» و ممکن است همین فرد تن به قضا و قدرداده باشد: « هرچه باداباد! امروز ازدواج می­کنم!» ویا بالاخره درکارِ خود مأیوس و مردد است :« ای ! امروز ازدواج می­کنم!» و یا رضایت کامل نسبتِ به این ازدواج ندارد و جبری است! :« لعنت به من ! باید به زورازدواج کنم! این چه کاری است!». بنابراین نوع لحن و به کارگیری آن درسخن بسیار مهم است و درواقع این نوع لحن از فرد است که زبان رسا و یا نارسا و مبهم او را درانتقال مفاهیم نشان می­دهد. سخن به همان اندازه که می­توانیم تفسیر درستی از آن داشته باشیم به همان قدر هم دارای اعتبارِدرتغییر واعتقادِ درتعبیر است . لذا همین سخن می­تواند نتایج مهم و مثبتی را درکلامِ ما به همراه داشته باشد ویا احیانا" نتایجی عقیم ومنفی و ناکارآمد را درجامعه به نمایش بگذارد.برای مثال:اگر کسی شما را دیوونه! » خطاب کند تفسیر شما ازلحن او تعیین خواهد کرد که آیا آستینتان را برای دعوا بالا می­زنید یا خودتان را برای یک پیاده­روی صمیمانه با او درحالی که دست دورگردنش انداخته اید – آماده می­کنید. و یا اگر دختری درپاسخ به پیشنهادِ ازدواج شما «نه» بگوید،تفسیرشما از لحن او می­تواند معین کند که آیا تقاضایتان را تکرارخواهید کرد ،یا سراغ کسی دیگرخواهی رفت. بنابراین لحن افراد درتعامل بسیار مهم است و نوعِ کنش و واکنش ها نیز به انواع لحن مهم تروسازنده تراست .ازجانبی دیگر لحن درشعر نیز نقش عمده و کارآمدی دارد. به طوری که درک ما از یک شعر نمی­تواند کامل باشد مگراینکه درست فهمیده باشیم که آیا لحن آنآمیخته با شوخی است یا جدی و رسمی است ؛ نیشدار و تمسخرآمیزاست ،یا مؤدبانه و محترمانه ؛آرام و ملایم است یا پرشورو هیجان انگیز یا تند و رادیکال.تمیز وتشخیص لحن در ادبیات،بسیار مشکل تر ازتشخیص آن درزبان گفتار است ،زیرا که درادبیات صدای گوینده راهنمای ما نیست و باید لحن را به طرق دیگرتشخیص بدهیم . بی­گمان همه ی عناصر و مؤلفه های یک شعر، درمشخص کردنِ لحن آن دخیل اند؛ معنی ضمنی ، تصویر، استعاره، آیرونی، کوچک نمایی، کنایه، وزن، ساختمانِ جمله ها و انگاره­ی صوری شعر از مهم ترین شاخصه هایی محسوب می­شوند که لحن ما را درشعر برجسته و بایسته جلوه می­دهند. شعر پلی فونیک( چند صدایی) است و به مانند نثرِساده ای نیست که بتوان به سهولت زبانِ آن را مشخص نمود بلکه آکنده از ایماء،ایماژ وتصویر وچند گویگی زبان است که این مهم ازفرآیندها، نیازِ به یک هوشمندی و هنرمندی قابلِ تأمل را می­طلبد و درواقع فرمولی ساده برای لحن ِشعر وجود ندارد و نهایتا"بایستی ازهمه ی عناصر موجود درشعر به یافته ها و دریافته های زبانی آن دست پیدا کرد.دراشعار مولانا و یا رابرت فراست آمریکایی می­توان به خوبی پیچیدگی لحن یا سادگی لحن را دریافت به طوری که درشعر:توقف درجنگل در یک شب برفی ازاین شاعرآمریکایی شما درابتدا شعراو را یک شعر ساده درنظرمی­آورید با این که این درک از شعر مفهوم کلی و اصلی شعر را می­رساند اما درمعنای ضمنی آن درتشخیص لحن آن،باچالش و اشتباه مواجه خواهید شد و بایستی به زیرلایه های معرفتی زبان شعر دست یابید.اما برعکس شعررابرت فراست می­توان یه شعر مولانا التفات کرد که درابتدا زبان و لحنِ شعرمولانا سخت و قابلِ فهم و درک به سهولت نیست اما با فهمیدنِ شعرآن می­توان به یک زبانِ سلیس و روان دست یافت .لحن درشعرِ مولانا گونه به گون و رنگارنگ است و همین گونه به گون بودن لحن، زبانِ شعر مولانا را زیبا کرده است .مولانا درکلامِ خود صریح و روان نیست اما به دنبالِ آوردنِ معنا درسطح زبان درجهتِ نیل به مفاهیمی­کاربردی از برای جامعه می باشد.

لحنزبان فارسی
عابدین پاپی متخلص به آرام، شاعر ، نویسنده ، منتقد، روزنامه نگار و نظریه پرداز ادبی و اجتماعی معاصر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید