نامههای آقایگربه و خانمپیشیدرنامـهای به تو که نمیخوانی·۱ ماه پیشیاقوتهای قلبم، تنها از آنِ توست...برسد به دست عاشق، نامهای زِ دستِ معشوق...
نامههای آقایگربه و خانمپیشیدرخودکار آبی·۲ ماه پیشتار و پود قلبم، از وجود تو نشئت گرفتهاست...از خانم پیشی به آقای گربه...
نامههای آقایگربه و خانمپیشی·۳ ماه پیشعزیزم، روز میلادت مبارک...اوست نشسته در نظر، من به کجا نظر کنم...؟
نامههای آقایگربه و خانمپیشیدرنامـهای به تو که نمیخوانی·۴ ماه پیشدلتنگیهایم را در گوش کاغذ نجوا کردم...برای خانم پیشی...
نامههای آقایگربه و خانمپیشیدرنامـهای به تو که نمیخوانی·۴ ماه پیشبرای یاری که بخشی از قلبش، در سینهی من میتپد...فکر میکنم یکی از بهترین حسای دنیا اینه که یه نفر خیلی واضح بهت نشون بده که چقدر براش مهمی...
نامههای آقایگربه و خانمپیشیدرنامـهای به تو که نمیخوانی·۵ ماه پیشبرایِ برقِ چشمهایت...به تو نامه مینویسم، نامهای نوشته بر باد، که به اسم تو رسیدم، قلمم به گریه افتاد...
نامههای آقایگربه و خانمپیشیدرپناهگاه نویسندگان·۵ ماه پیشسقوط تک ستاره من...مثل یه زامبی در حال قدم زدن تو ایستگاه مترو بودم، کنترل اشک هام واقعا برام سخت بود اما نمیخواستم گریه کنم، حداقل نه اینجا، پس تحمل کردم تا…
نامههای آقایگربه و خانمپیشی·۶ ماه پیشتا به حال یک جادوگر رو از نزدیک دیدید؟من دیدم، بدا به حال اونایی که جادوگر خودشون رو پیدا نکردن