
پذیرفته شده در دوازدهمین کنفرانس بینالمللی زبان، ادبیات، تاریخ و تمدن/ گرجستان، دانشگاه ابنسینا/ ۲۵ شهریور ۱۴۰۳
انواع جامعیت
1) جامعیت در پستمدرن، دارای شاخصههایی چون سوژهی فروپاشیده، و عدم غایتمندیست به عنوان مثال اگر فضای شعر با معانی جهان درگیر شود و غایتمندی و تکساحتی بودن و قطعیت را به چالش کشد شعر فراگفتار در فضای پستمدرن خلق میشود.
2) جامعیت مدرنیستی، سیستممند و ایدهمند
3) جامعیت سنت، تابع تناسب و توازن و تقارن و الگوهای متعین پیشینی
4) جامعیت در فرائیسم، عدم هر گونه نگاه سلبینگر، تجربهی تمام فضاها و ساحات کلمه، به گونهای که فرد را از تجربهی عین، ذهن و زبان بر حذر نمیدارد و محدود نمیکند. چنانچه شعر آزاد قلم را از یافتههای شعر سنتی منع میکرد و آنها را حذف کرد. ذهن، عین و زبان سه امکان وجودی لوگوس شعری هستند. که بنابر ظرفیت موجودی قلم و نوع نگارش شاعر، انواع فراگفتار رقم میخود. (آذرپیک، 1399)
جامعیت در فراشعر فرائیستی
جامعیت در فراشعر فرائیستی تابع اصل «وحدت در کثرت و کثرت در وحدت» است اما نگرش ملاصدرا وجودگرایانه و غالباً در حیطهی ماوراءالطبیعه میباشد. مکتب اصالت کلمه با توسل به اصل تشکیک موجودی در ساحت جهان محسوس و دگرسوژهها در حیطهی ماوراءالطبیه وارد نمیشود. در ساحت وجودگرایی صدرایی نمیتوان مقولهسازی انجام داد زیرا وجودگرایی به نوعی فراروی از موجودگرایی میباشد از این رو سیستم فراشعر خودافزایی در عین و حین همافزایی و همافزایی در عین و حین خودافزایی است. نظریهی تشکیک موجودی در مکتب اصالت کلمه ساحت صلب شدهی فلسفهی صدرایی است؛ تشکیک وجودی رابطهی بین صادر و مصدرست در حالی که تشکیک موجودی کاربردیست و میتواند در مورد روانشناسی، جامعهشناسی اقتصاد و ادبیات و... مقولهبندی کند. مقوله و تفکر در فلسفه یکی نیست برخلاف فلسفهی ملاصدرا، فلسفهی سهروردی، ابنرشد، ابنسینا و فارابی دارای مقولهبندی است و میتوان برای مقولهبندی از آنها بهره برد. تشکیک موجودی از الهیات وجودگرایی صدرایی فراروی کرده و در هرم تشکیک مادرمائیک و انواع خودآگاهها و ناخودآگاههای جمعی_فردی هفتگانه نمود مییابد. ساختار، فرم، محتوا، زبان در فراشعر هر یک دارای تشکیک موجودیاند. (آذرپیک و مسیح، 1402)
جامعیت در فراشعر پستمدرن
در فراشعر پستمدرن جامعیت از کل گشتالتی پیروی میکند. در این راستا اگر چه هر یک از اجزای یک مجموعهی بصری میتواند معنای واحدی داشته باشد اما همگی بخشی از یک کل هستند که ذهن آن را درک میکند. این کل مجموعهای از اجزا است که بدانها معنای کاملی میبخشد. چنان که سیف (1387) میگوید معنی گشتالت در روانشناسی آن است که کل از اجزای تشکیل دهندهی آن بیشتر است. یعنی کل دارای خواص و ویژگیهایی است که در اجزای تشکیلدهندهی آن یافت نمیشود و از خیلی جهات، کل تعیین کنندهی خصوصیات اجزائی است که در اجزای تشکیل دهنده آن یافت نمیشود و از خیلی جهات، کل تعیینکنندهی خصوصیات اجزاء است و نه برعکس. (سیف، 1387) در جامعیت گشتالتی موجود در فراشعر پستمدرن، اجزاء هیچ هویت مستقل و نیمهمستقلی ندارد و با توجه به کل معنا مییابد. کل گشتالتی بیشتر در غزل مینیمال و در شعر جامع پستمدرنیستی نیز کل از نوع گشتالت است اما در غزل ماکسیمال (فراشعر کلاسیک) در تفکر جامعگرا تشکیک موجودی نمود مییابد.
در شعر جامع پستمدرن، تنها بازی زبانی بازگو نمیشود بلکه جهان عین و ذهن نیز باید شکمحور و دارای فرم فروپاشیده باشد، در زبان نیز دیگر جزمیت وجود ندارد و فرم سیال مدام عوض میشود مثلاً در میانهی شعر عاشقانه از بیوفایی حرف میزند و تغزل حاصل تغزل عاطفهی شکاک است از این رو تغزل نیز تبدیل به تغزل پستمدرنیستی میشود. لذا در نگرش پستمدرنیسن، جهان ذهن و زبان و حتی عین نیز از هم فروپاشیده میشود و تنها یک بدن باقی میماند بدنی که از هم فروپاشیده است. در این رویکرد از ذهن و عین و زبان تقدسزدایی میشودو به این ترتیب از مکان مقدس، انسان مقدس، و باورها و اعتقادات و ععواطف نیز تقدسزدایی میشود. بنابراین در شعر پستمدرن دستور، دیگر یک قاعدهی جزمی و نظم آفرین نیست بلکه از دست.ور، نحو، موسیقی کلمات و حتی از جوهرهی گفتاری و نوشتاری کلمات نیز تقدسزدایی میشود. و تنها برای انسان پستمدرن یک چیز باقی میماند و آن تن اوست. تن نیز در اختیار نظام سرمایهسالار جهانی و اندیشههای مطرح آن است که از جمله میتوان به صنعت زیبایی و انواع جراحیهای زیبایی اشاره کرد. بدین ترتیب ذهن ذاتاً یک چیز را به جای مقدسات جایگزین میکند در سینما، سلبریتیها، در هنر انواع اشعار وابسته به گفتمان قدرت یا ساده و دمدستی، در فلسفه، اغلب نگرشهای رسانهمحور و... این نگرشها و این افراد فرزند و برآیندجامعهی سرمایهسالار هستند. ایده و آرمان در این نگرشها دارای ذهنی از هم فروپاشیده و تمام این ایدآلها بدنمند خواهد بود. که بازیچهی سرمایهسالاری میباشند. از این رو ذات جهان سرمایهسالار درصدد است تا تن را ارزشمند جلوه دهد به عنوان مثال هیچکس را قیم تن افراد نمیداند، هنگامی که یک اندیشه در ذهن و زبان تعریف نشده باشد تن ارزشمند و قیمتی خواهد بود. و در بازارهای مختلف به فروش میرسد.