امروز سخنی در آستین ندارم.
نوشتاری نیز در ذهن و حافظه ای برای به یاد آوردن ساعت های گذشته !
ساعت های گذشته همچون خوابی با صحنه های ۲ ثانیه ای از جلو چشمانم رد می شوند .
گرفتن دستانش و پرواز
به آغوش کشیدن نور بعد مدت ها
دست پیمان به نشانه حرف
گرد ایام به رسم حافظ و اشعارش
روح خبیثی که خود را آرام جلوه می دهد
برای اولین بار شنیدن قلم پر شکوهش
گام بر روی کوه های سهند و سبلان
فریاد در صحنه