نوای رپ | Navaye Rap
نوای رپ | Navaye Rap
خواندن ۵ دقیقه·۴ سال پیش

هیچکس؛ گذار از داستایفسکی به کی؟

بررسی سیر تکوین ایدئولوژیک پدرخوانده‌ی هیپ‌هاپ فارسی (و نه موسیقایی).داستایفسکی، این اسلاوپرست بزرگ، این ستون سترگ ارتدکس‌ها، از موهبت‌های فراوانی متمتع بود اما بینش و شم صحیح سیاسی جزء آنان نبود؛ به سه مثال خرد جهت تثبیت این ادعا بسنده می‌کنیم.

شاید ما پایان کار انگلستان را نبینیم، اما فرزندان ما قطعاً شاهد آن خواهند بود. (دفتر یادداشت روزانه‌ی یک نویسنده)

همان سرنوشت لهستان در انتظار فرانسه است، و فرانسه از نظر سیاسی دیگر وجود نخواهد داشت. (همان)

روسیه به کمک اروپا خواهد شتافت تا آن را از تهدید کمونیسم رهایی بخشد. (همان)

اینها نمونه‌هایی از قضاوت‌های نادرست داستایفسکی پیرامون مسائل سیاسی بود. او به قدری عمر نکرد تا استیلای بلشویک‌ها را در انقلاب اکتبر به چشم ببیند و به اشتباهات خود اعتراف کند، اما داستان برای “همزاد” او به گونه‌ای دیگر رقم خورد.

محال بود این امر به ذهن داستایفسکی خطور کند که در کمتر از دویست سال بعد، جوانی سرخورده از مشکلات اجتماعی، با رویکرد حفظ اصل و اصلاح برخی از فرعیات نظام حاکم، از يأس و حرمان قلب پایتخت ایران برخیزد و چون او، صدای رسا، پرطنین و خش‌دار مردمان فرودست شود و به بیان آنتاگونیسم آشتی ناپذیر میان دو طبقه‌ی بورژوازی و پرولتاریا بپردازد. همو که چون داستایفسکی در کیلومترها دورتر از وطن خود، آثاری چنین بدیع و بی‌بدیل خلق می‌کند و تا به این حد بر جامعه‌ی هدف خود (چه از منظر روانشناختی و چه از لحاظ رفتارشناسی) احاطه دارد، گویی اکنون هم میان آنان زیست می‌کند. ( هرچند طبق گفته‌ی خودش “وضعیت هشت ساله تغییری نکرده”.)

هیچکس از چه زمانی، از داستایفسکی عبور می‌کند؟ از زمانی که صراحتاً، همه‌جا اعتراف کرد که راه اشتباهی را برگزیده بود و این صدق با خود، امری بود که داستایفسکی از آن بی‌بهره بود.
دگرگونی محتوایی آثار اخیر هیچکس از دگرگونی عقیدتی او نشأت می‌گیرند؛ از اعتراف به اشتباهش در سال ۹۶ و قطع امید از اصلاحات. آخرین آلبوم او فضایی به غایت تیره و پخته‌تر از آثار قبلی او داشت، فضایی که حلاوت قطعه‌ای عاشقانه (که به نوبه‌ی خود خرق عادت عجیبی از سوی هیچکس بود) هم نتوانست حریف تلخی گزنده‌ی واقعیات آن شود.
هیچکس از ایفای نقش قیصر و دون کورلئونه و لات بازی‌های خیابانی دست شسته و در پی شکستن بتی است که طی سالیان متمادی از خود ساخته یا از او ساخته‌اند. او به دنبال ایجاد فضایی باز برای انتقاد از خود و دیگران است، و در این راه علی سورنا در توئیتر با او همگام است. این دو، منتقدان خود را از فکر نکردن یا فکر نقادانه نکردن بازمی‌دارند و در پی زدودن غبار تعصب و بُت‌سازی و جمود افکار نشسته بر شیشه‌ی جسم رپ‌فارسی هستند.

من با خودم هم معذبم/ به خودم هم شک دارم، مرددم/ چرا فحش میدی میگی فحشم ندن؟
جلو آینه شدم با خودم طرف/ آینه شکست، خورد بُتم ترک/ من نه یه لاتم، نه یه رهبر/ هیچ‌کدوم این دوتا نیستم (رسوا، آلبوم مجاز)

هیچکس مجاز برخلاف هیچکس جنگل آسفالت، از پرداختن به اختلافات طبقاتی و به نوعی رابط خیابون و گوش مردم بودن دست کشیده (اما نه به طور کامل) و دیگر کاری به کار بچه مایه ها ندارد و با افزایش ژرفای دیدگاه خود، نوک پیکان را به سمت آن دسته از خلافکارانی گرفته که دیده نمی‌شوند و در حقیقت، روی سخنش با پدران آن بچه مایه هاست؛ همان خلافکارهای اصلی که از جنگ و ناامنی ارتزاق می‌کنند و در نظر همگان هویدا نیستند و بی‌توجه به تبعات اعمالشان، در پی سودجویی خود هستند. هیچکس همچنین از شیطانی سخن به میان آورد که طبق گفته‌های خودش در قطعه‌ی خلافکارای اصلی، تجسد آن را در آموزه‌های حاکمیتی که افکار ما را تحت اختیار دارد و در بی‌سوادی ما فرصتی برای خود می‌بیند، می‌بینیم:

انسانیتو از بقیه می‌گیرن، راحت بذاری رو غریبه پا ( خلافکارای اصلی، مجاز)

پپه‌س هرکی بذاره پا رو پول و زرنگه هرکی بکنه پارو پولو/ بخور، تو حیات وحشی، از پا در اومد این، بشو سوار بعدی، مال و اموالتو جمع کن حل نمی‌شه مسئله بذاری به جا به‌علاوه تقسیم ( شیطونه میگه، مجاز)

آموزه‌هایی که ما را به حدی نسبت به یکدیگر بی‌رحم بار آورده‌اند که حتی صدای قار و قور شکم بچه‌های گشنه را هم نمی‌شنویم.

در این روز وانفسای رپ‌فارسی که بخش عظیمی از فضای آن تبدیل به ملغمه‌ای از تبلیغ سایت‌های شرطبندی، خواندن از مسائل جنسی و مسائل مبتذل و… شده، هیچکس در مذمت و تقبیح مسائلی چون عدم انتقادپذیری، اجحاف در حق دین، ظلم‌های انسانی در قالب‌های متفاوت، مسائلی که بانوان در اجتماع با آن‌ها دست و پنجه نرم می‌کنند، ظلم‌ انسان در حق طبیعت، مرده پرستی، تبعیض اجتماعی، دگم اندیشی، مجازات اعدام، جنگ، نژادپرستی و الخ قلمفرسایی می‌کند؛
اما چشمگیرترین نکته‌ای که در آثار اخیر هیچکس یافت می‌شود، انتقاد صریح و بی‌پرده‌ی او از نظام سرمایه‌داری و رسانه‌ها است؛ چند نمونه از آنها را با یکدیگر می‌خوانیم:

چرخ‌دنده های ماشین سرمایه دارن روغن کاری میشن با چربی بدن ( تک آهنگ گریه داره)

رسانه همه‌چی رو می‌کنه آسوده برات ( خلافکارای اصلی، مجاز)

نظام سرمایه‌داری هم رحم نداره ( قاضی من رو دوست داشت، مجاز)

به مغزم می‌زنن از طریق مجری دستبرد، کانالو عوض کن، اگه دنبال فسفری این یکی ماهی نداره ( من کی ام؟، مجاز)

شبکه‌ها و سایتا فاسدن/ ده اگه داشتی درک درستی سر سوزن، بهشون چشم نمی‌دوختی ( وزیر، مجاز)

الغرض؛ هیچکس دیگر در آن رودخانه‌ی دوره‌ی جنگل آسفالت شنا نمی‌کند، چرا که نه خودش آن هیچکس قبلی‌ است و نه رودخانه مانند زمان جنگل آسفالت باقی مانده. او تبدیل به صدای معترضین بی‌صدا شده، به همه‌کس و همه‌چیز معترض است اما بوی رادیکالیسم و انقلابی‌گری از اشعارش به مشام نمی‌رسد، مانیفستی ندارد، جایگزینی برای نظامی که با آن مخالف است (که در اکثر مواقع مخالفین سرمایه‌داری معقتد به مارکسیسم یا مشتقات و دیگر اشکال آن هستند، حال آنکه هیچکس، حداقل در آثارش، هیچ‌کدام اینها نیست) ارائه نمی‌کند و فقط به طور ضمنی در خلافکارای اصلی معتقد است که قدرت باید به دست مردم بیافتد؛ واضح نیست که این هیچکس جدید به چه کسی بدل گردیده، اما بلاشک دیگر به مثابه‌ی داستایفسکی ایران نیست.

هیپکسرپرپفارسی
رساندن خوراک محتوایی و توسعۀ همه‌جانبۀ هنر مستقل
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید