ویرگول
ورودثبت نام
mohaddesemim
mohaddesemim
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

تونلِ زمانِ قیمت ها !


خیابان کناری خیابان ما خیابانیست سراسر نعمت، از صنف میوه فروشها گرفته تا قصابو بقالو عطار، همچنین نانوایی و سوپرمارکت و باقی صنف ها،حتی وانتی ها هم به صورت سیار مشغول بازاریابی میدانی و فروشند و می‌شود گفت خیابان کار راه اندازیست از آنجایی که عطر و بو در حافظه جایگاه ماندگار تری دارد و هویت سازی بیشتری در ذهن می‌کند من این خیابان را با بوهای مختلفش به یاد می‌آورم مثل بوی مزخرف(مشمئز کننده) گوشت و ماهی یا بوی هیجان آور و سرحالِ گل فروشی و بوی گرمِ نان یا بوی سردِ بستنی فروشی و خلاصه انواع رایحه های خاطره انگیز ...

تجریش عزیزم (جهت ملموس تر بودن نوشته و بی ربط به خیابان مذکور)
تجریش عزیزم (جهت ملموس تر بودن نوشته و بی ربط به خیابان مذکور)


از بحثِ بو که بگذریم دلیل اصلی برجسته شدن این خیابان، ویژگی شگفت آور تونلِ زمان بودن آن است هر بار که خانودگی از آن خیابان رد می‌شویم مادرم قیمتهایی که روی شیشه ها ی مغازه ها و کارت ها ی وانتی ها نوشته شده را می‌خواند و از همانجا سفرِ ما به آینده آغاز می‌شود(از لحاظ امکانات باید بگویم که ماشینِ زمانِ وطنی هم گاهی زیر پایمان است) بلافاصله بعد از مادر، پدرم جمله مادرم را با تاکید بیشتری تکرار می‌کند و در پی آن قیمت های قبلی را با تعجب بازگو می‌کند به طور مثال:

_ مادر: پیاز کیلویی 150 تومان.

_ پدر: پـــــیاز کــــیلویـــی 150 تومـان! دیروز 100 تومان بود.

البته قبل تر ها با تعجب بود ولی از آنجایی که ما در زمان زیاد سفر می‌کنیم کم کم این شگفتی برایش تکراری و بدیهی شده هرچند هر چیزی هم که تکراری بشود اعداد و ارقام هیچوقت تکراری نمی‌شود فقط دیگر باعث تعجب نیست.

شرایط طوری شده که هر زمان اراده کنیم می‌توانیم در زمان سفر کنیم حتی شاید اگر انیشتین فقید زنده بود یک نظریه نسبیت جدید ارائه می‌داد.

https://www.yjc.news/00Xhf3
من به عنوان تنها نکته ی علمیِ این نوشته اینجا اضافه شدم .
من به عنوان تنها نکته ی علمیِ این نوشته اینجا اضافه شدم .


از همان دوران کودکی همیشه علاقه داشتم بدانم بلاخره دستگاهی ساخته می‌شود که به وسیله ی آن بتوان به آینده و گذشته سفر کرد یا خیر ...

اوایل کارتن ها و بعد ها که بزرگتر شدم فیلم ها را با دقت دنبال می‌کردم شاید علاقه مند شدنم به ژانرِ علمی_تخیلی از همینجا شروع شد. به نظرم از فیلم های جذاب در این زمینه هنوز هم با اختلاف فیلم

میان ستاره ای بهترین است.

در پی این علاقه و جستجو های فراوان که بلاخره می‌شود یا نمی‌شود به این نتیجه رسیدم که می‌شود و اصلا دستگاه و وسیله خاصی هم نمی‌خواهد. ما ملت ایران همگی با هم هفته ای یکبار (اگر نگوییم روزی یکبار )یک سفر دست جمعی به آینده داشتیم و همچنان داریم آینده ی ما آنچنان روشن نیست و فیلمهای زیادی از ما ساخته شده که میان ستاره ای نیستند ولی به هر صورت جوایز زیادی گرفته اند.

در هر سفر ارزش پول و دارایی ما کمتر می‌شود به هر حال سفر به آینده خرج دارد و این سکه ها و پول های قدیمی و پوسیده ی ته جیبمان نهایت به درد موزه بخورد.

از داستانِ سفر هم که بگذریم قبلا وقتی توی جیبِ لباس زمستانی ام یک اسکانس پیدا می‌کردم که از سال پیش جا مانده خوشحال می‌شدم ولی الان ناراحت می‌شوم از اینکه چرا همان پارسال خرجش نکرده ام چون قطعا اگر به طور مثال آن زمان با آن پول می‌شد یک بسته پفک خرید الآن فقط می‌شود یک آدامس خرسی با آن مقدار پول خرید.

درس عبرتی هم باشد که دیگر از آدمس شیک به عنوان بقیه پول شکایت نکنیم چون خیلی وقت است دیگر همان هم نمی‌دهند در حقیقت بقیه پولی نمی‌ماند که بدهند.

قطعا تا چند صباحِ دیگر امکان سفر به گذشته هم امکان پذیر می‌شود( بعید است ما در بحث سفر در هر بُعدی از زمان عقب بمانیم). مثلا چشممان را باز می‌کنیم می‌بینم در خانه ها تلویزیون و یخچال و فرش و اینها نیست بجای آن حصیر و صدای جیرجیرک و یخ حوض و این دست چیزها باعث دلگرمی است و روزها به سادگی می‌گذرند که به نظرم این سفر پربار تر است. حداقل آن زمان وقتی شبها روی همان حصیر دراز کشیده ایم و دستمان را بالشت زیر سرمان کرده ایم و به آسمان پرستاره نگاه می‌کنیم هنوز می‌توانیم رویا و آرزو داشته باشیم!

همین.

گرانیانیشتینسفر در زماندوران کودکیعلمی تخیلی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید