حاج محمدمهدی نوروزنژاد
حاج محمدمهدی نوروزنژاد
خواندن ۱۲ دقیقه·۳ ماه پیش

مقاله :موانع اخلاقی استجابت دعا ازمنظر قرآن وروایات



موانع اخلاقی استجابت دعا از منظر قرآن و روایات

حجت الاسلام محمدمهدی نوروزنژاد

چکیده

انسان بوسیلۀ دعا می‌تواند به پروردگارش نزدیک شود و نیاز های خود را برطرف کند؛ وسیله ای که به تصریح آیات و روایات در دسترس همۀ انسان ها قرارگرفته است. اما با این حال ابهاماتی دربارۀ دعا ذهن را درگیر می‌کند. از جمله مسائلی که هم در زمانۀ ما و هم در زمانۀ معصومین مطرح بوده، علت عدم استجابت دعا ها می‌باشد. در این مقاله، به شیوۀ علمی‌ – ترویجی، اموری که مانع استجابت دعا می‌شوند، با تکیه بر آیات و روایات، بیان می‌گردند؛ اموری که به دو دستۀ شخصی و اجتماعی قابل تقسیم اند. علاوه بر همۀ این ها علت استجابت بعضی دعا ها، با وجود این موانع، واضح می­گردد.


کلیدواژه


استجابت دعا،اخلاقی،،فردی، اجتماعی.


مقدمه

از جمله راه های ارتباط انسان با خدا دعا کردن می‌باشد؛ انسان بوسیلۀ دعا می‌تواند به درگاه الهی تقرّب بجوید و خواسته هایش را نیز نزد خداوند مطرح کند تا خداوند دعاهای وی را مورد اجابت قرار داده و در نهایت مستجاب شوند. اگرچه خداوند حکیم چنین راهی را برای انسان قرار داده اما گاهی به نظر می‌رسد که دعای وی مستجاب نشده و در زندگی وی بروز نکرده است.

با توجّه به اینکه رحمت خداوند همه چیز را فراگفته: « … وَ رَحْمَتی‏ وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‏ءٍ … »(سوره اعراف آیه۱۵۶)

و اشکالی در جانب مقتضی نیست، یک سری امور مانع از استجابت دعاهای بندگان می‌شود. این مقاله به این بحث می‌پردازد که این امور چیست و در نتیجه برای اینکه بنده به مقصودش برسد و دعایش مستجاب شود چکار باید بکند؟

برای تبیین منظّم این بحث، موانع در دو دستۀ «موانع اخلاق فردی» و «موانع اخلاق اجتماعی» قرار گرفته سپس هر دسته متناسب با آیات و روایات ذیلشان بخش بندی شده است.

لازم به ذکر است که مقالات و تألیفات گوناگونی دربارۀ دعا نوشته شده۰( مانند کتاب «دعا شناسی با تکیه بر آیات و روایات» نوشتۀ امیر جهانی و مجتبی میری/ «عوامل و موانع استجابت دعا» اثر حسین مظاهری/ مقالۀ «شرایط استجابت دعا» نوشتۀ مریم حاجی عبدالباقی)به این صورت که دربارۀ مباحث مختلف دعا، از جمله موانع استجابت، مطالبی گفته اند اما مقالۀ پیش­رو تصمیم دارد به صورت مستقل، نسبتا مفصّل و با بیانی متفاوت پیرامون خصوص «موانع استجابت» بحث کند، به علاوۀ اینکه بحثی با عنوان «موانع اجتماعی» در این مقاله به چشم می‌خورد.


مفهوم شناسی

قبل از ورود به بحث لازم است دربارۀ بعضی الفاظ توضیحاتی داده شود:

در لغت :«دعا کردن» به معنای «درخواست کردن» می‌باشد(مفردات، ج۱، ص۳۱۵: «دَعَوْتَهُ: إذا سألته، و إذا استغثته‏»)؛ هنگامی‌که بنده در محضر پروردگار دعا می‌کند، به این معناست که از او چیزی درخواست کرده است.

ودرلغت:«استجابت» نیز به معنای «جواب دادن» است(الصحاح، ج۱، ص۱۰۴: «الجوَاب معروف. یقال أجابه و أجاب عن سؤاله‏ … و الإجابه و الاستجابه بمعنى‏»)؛ با این توضیح که وقتی کسی درخواست فردی را مورد استجابت

قرار می‌دهد یعنی به آن جواب مثبت( الطراز الاول، ج۱، ص۳۷۲: «و اسْتَجابَ له، إذا دَعاهُ إلى أمرٍ فأطاعَ») داده است؛ مثلا وقتی بنده ای از مولایش خانه می‌خواهد، جواب مثبت دادن به این درخواست با اعطاء خانه محقّق می‌شود؛ یعنی انصراف به این مصداق دارد، اگرچه راضی کردن بنده با شیوه های دیگر نیز مصداق جواب مثبت می‌باشد.( از روایات نیز چنین معنای عامی برای استجابت برداشت می‌شود؛ (الاحتجاج، ج۲، ص۳۴۳):« قَالَ أَ لَسْتَ تَقُولُ یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى- ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ‏ وَ قَدْ نَرَى الْمُضْطَرَّ یَدْعُوهُ فَلَا یُجَابُ لَهُ وَ الْمَظْلُومَ یَسْتَنْصِرُهُ عَلَى عَدُوِّهِ فَلَا یَنْصُرُهُ قَالَ وَیْحَکَ مَا یَدْعُوهُ أَحَدٌ إِلَّا اسْتَجَابَ لَهُ أَمَّا الظَّالِمُ فَدُعَاؤُهُ مَرْدُودٌ إِلَى أَنْ یَتُوبَ إِلَیْهِ وَ أَمَّا الْمُحقّ فَإِنَّهُ إِذَا دَعَاهُ اسْتَجَابَ لَهُ وَ صَرَفَ عَنْهُ الْبَلَاءَ مِنْ حَیْثُ لَا یَعْلَمُهُ أَوِ ادَّخَرَ لَهُ ثَوَاباً جَزِیلًا لِیَوْمِ حَاجَتِهِ إِلَیْهِ وَ إِنْ لَمْ یَکُنِ الْأَمْرُ الَّذِی سَأَلَ الْعَبْدُ خَیْراً لَهُ إِنْ أَعْطَاهُ أَمْسَکَ عَنْه‏» (وسائل الشیعه، ج۷، ص۲۷): «وَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَدْعُو اللَّهَ إِلَّا اسْتَجَابَ لَهُ إِمَّا أَنْ یُعَجِّلَ لَهُ فِی الدُّنْیَا أَوْ یُؤَجِّلَ لَهُ فِی الْآخِرَهِ وَ إِمَّا أَنْ یُکَفِّرَ عَنْهُ مِنْ ذُنُوبِهِ بِقَدْرِ مَا دَعَا مَا لَمْ یَدْعُ بِمَأْثَم‏») با همۀ این ها، همانطور که از ظاهر روایات نیز پیداست، معنای منصرفٌ الیه، در مقاله مراد است.

۱.موانع اخلاق فردی استجابت دعا

محور مباحث این قسمت ، آیۀ روبرو می‌باشد: «وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ ۖ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ»(سورۀ بقره، آیۀ ۱۸۶)

با دقّت در این آیه می‌توان امور مؤثّر در استجابت را استخراج کرد؛ اموری که وجودشان مانع استجابت خواهد بود:

۱.۱.نداشتن درخواست حقیقی

یکی از شرایط استجابت این است که درخواست شما درخواست حقیقی باشد( زیرا فرمود: «إذا دعانِ»)؛ یعنی واقعا و با تمام وجودتان بخواهید؛ یعنی زبان شما با قلب شما همراه باشد(المیزان، ج۲، ص۳۳ :« فقوله تعالى إِذا دَعانِ، یدل على أن وعد الإجابه المطلقه، إنما هو إذا کان الداعی داعیا بحسب الحقّیقه مریدا بحسب العلم الفطری و الغریزی مواطئا لسانه قلبه‏»)، نه اینکه زبان بگوید می‌خواهم اما دل بگوید نمی‌خواهم. آیۀ زیر نیز مؤیّد همین شرط می‌باشد:

«أَمَّنْ یجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَیکشِفُ السُّوءَ»(نمل، آیۀ ۶۲)

از جمله کسانی که این مطلب را مورد تأکید قرار داده اند شهید مطهّری می‌باشد

( بیست گفتار، ص۲۳۸: «دعا را شرایطی است. شرط اولش این است که واقعاً خواستن و طلب در وجود انسان پیدا شود و تمام ذرات وجود انسان، مظهر خواستن گردد و واقعاً آن چه می‌خواهد به صورت یک احتیاج و استدعا و حاجت درآید.»)

۱.۲.امید به غیر خدا

از جمله شرایط دیگر استجابت این است که امید انسان فقط به خدا باشد و از سایرین ناامید گردد(خنثی بودن کافی نیست)(الأمالی ، ص۳۶ : إِذَا أَرَادَ أَحَدُکُمْ أَنْ لَا یَسْأَلَ اللَّهَ شَیْئاً إِلَّا أَعْطَاهُ فَلْیَیْأَسْ مِنَ النَّاسِ کُلِّهِم‏ )؛ به این معنا که مسبّب اصلی را فقط خدا بداند(یعنی برای دیگران، نه تنها تأثیر، بلکه احتمال تأثیر هم قائل نباشد. و این به دست نمی­آید مگر با «ناامیدی» از مردم، نه «خنثی بودن» نسبت به آن ها.)و فقط به او توجّه کند. البته این ناامیدی و انقطاع می‌تواند اجباری یا اختیاری باشد.( بیست گفتار، ص۲۳۸: «انسان در دو حال ممکن است خدا را بخواند : یکی در وقتی که اسباب و علل از او منقطع شود و دچار سختی و اضطرار گردد، و یکی در وقتی که روح‌ خودش اوج بگیرد و خود خویشتن را از اسباب و علل منقطع کند .)

در کنار این نکات، باید توجّه داشت که اگرچه استفاده از اسباب لازم است اما نباید «امیدتان» به این ها تعلّق مستقلّ داشته باشد. بلکه باید امیدتان به مسبّب اصلی؛ یعنی خداوند

متعال باشد.

۱.۳.عدم معرفت

شرط دیگر استجابت دعا، که آیه نیز به آن اشاره می‌کند (اذا دعانِ و و لیؤمنوا بی)، معرفت الهی است؛ اینکه انسان «خدا» را بخواند، نه «موجودی تخیّلی» را که فکر می­کند خداست. در مقابل، فردی را تصوّر کنید که

احتمال می­دهد خداوند نتواند فلان خواستۀ وی را مستجاب کند(تفسیر عیّاشی، ج۱، ص۸۳: « عن ابن أبی یعفور عن أبی عبد الله ع فی قوله «فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی» یعلمون أنی أقدر على أن أعطیهم ما یسألون‏»)

یا فکر می­کند «رفع گرفتاری وی در دست دکتر یا … است؛ اگرچه خداوند هم می تواند مشکل را حل کند»(ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص۱۵۳: قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ سَأَلَنِی وَ هُوَ یَعْلَمُ أَنِّی أَضُرُّ وَ أَنْفَعُ اسْتَجَبْتُ لَه‏)

یا شناخت غلطی از پروردگار خود دارد(فلاح السائل و نجاح المسائل، ص۱۰۷: «َ قَدْ رُوِیَ عَنْ مَوْلَانَا الصَّادِقِ ص أَنَّهُ قِیلَ لَهُ مَا بَالُنَا نَدْعُو اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ فَلَا یُسْتَجَابُ لَنَا فَقَالَ لِأَنَّکُمْ تَدْعُونَ مَنْ لَا تَعْرِفُون‏») ؛ مثلا فکر می­کند صرف ایمان یا محبّت اهل

بیت، ولو واجبات و محرّمات رعایت نشود، موجب می­شود خدا انسان را از عذاب جهنّم مصون بدارد« یَا جَابِرُ، مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ أَحَبَّنَا فَهُوَ وَلِیُّنَا، وَ مَنْ عَصَى اللَّهَ لَمْ یَنْفَعْهُ حُبُّنَا ».(الأمالی، ص۲۹۶: )

۱.۴.رعایت نکردن حلال و حرام

از جمله شروط استجابت دعا، همانطور که در آیه نیز اشاره شده ( «فلیستجیبوا لی»)، رعایت اوامر و نواهی خداوند می‌باشد. در نتیجه فردی که به پیمان های الهی وفا نمی­کند(تفسیر القمّی، ج۱، ص۴۶: «عن أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَهُ رَجُلٌ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ اللَّهَ یَقُولُ «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ» وَ إِنَّا نَدْعُو فَلَا یُسْتَجَابُ لَنَا، قَالَ لِأَنَّکُمْ لَا تَفُونَ اللَّهَ بِعَهْدِهِ وَ إِنَّ اللَّهَ یَقُولُ «أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ» وَ اللَّهِ لَوْ وَفَیْتُمْ لِلَّهِ لَوَفَى اللَّهُ لَکُم‏ ») و مداومت بر گناه دارد(دعا هایش مستجاب نخواهد شد).

مصادیق خاصّ:

دانستیم که به طور کلّی گناهان مانع استجابت می‌شوند. با این حال بعضی از گناهان هستند که تأکید خاصّی روی آن ها شده و ظاهرا تأثیرشان روی استجابت بیشتر است. گناهانی مانند:

Ÿ سبک شمردن نماز( فلاح السائل و نجاح المسائل، ص۲۲: «

… مَا لِمَنْ تَهَاوَنَ بِصَلَاتِهِ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاء … وَ لَا یَرْتَفِعُ دُعَاؤُهُ إِلَى السَّمَاء» .تأیید ظالم(کافی، ج۲، ص۳۳۴: «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ: مَنْ عَذَرَ ظَالِماً بِظُلْمِهِ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَیْهِ مَنْ یَظْلِمُهُ فَإِنْ دَعَا لَمْ یَسْتَجِبْ لَهُ وَ لَمْ یَأْجُرْهُ اللَّهُ عَلَى ظُلَامَتِهِ.»)نیت بد.پلیدی باطن

.نفاق با برادران.باور نداشتن به اجابت.قضا کردن نماز های واجب.صدقه ندادن.نیکی نکردن.بد زبانی و فحش.مال حرام

البته لازم به ذکر است که اگرچه طبق روایات، دعای این دست از افراد مستجاب نمی‌شود اما با توجّه به اینکه وفای به وعید بر خدا واجب نیست، ممکن است از روی فضلش، از حقّ خود بگذرد و دعای یک انسان فحّاش را هم مستجاب کند. البته بدیهی است که این انسان فحّاش اگر چنین گناهی مرتکب نمی‌شد، با توجّه به عدل الهی، بیشتر در معرض استجابت قرار می‌گرفت.

۱.۵. رعایت نکردن سایر سنّت های آفرینش

سنّت کار و تلاش مادّی

از دیگر شرایط استجابت این است که سنّت های آفرینش رعایت شود؛ یعنی چنین انتظاری نباشد که بدون تلاش مادّی، بهره مندی از امداد های غیبی صورت می­گیرد. در واقع کسی که چنین رویّۀ غلطی داشته باشد، دعاهای وی مستجاب نخواهد شد«الدَّاعِی بِلَا عَمَلٍ کَالرَّامِی بِلَا وَتَرٍ»(لامامه و

التبصره من الحیره، مقدّمه، ص۳۷):

Ÿ مثلا انسانی که پولش را در جایی که لازم نبوده خرج کرده دیگر نمی‌تواند با دعا مال از دست رفته را جبران کند«… رَجُلٌ أَعْطَاهُ اللَّهُ مَالًا فَأَنْفَقَهُ فِی غَیْرِ حقّهِ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فَلَا یُسْتَجَابُ لَهُ …» ( کافی، ج۲، ص۵۱۰:)

Ÿ کسانی که برای نجات از شرّ همسرشان طلاق نمی‌گیرند، اگرچه هیچ راه صلحی باقی نمانده است.

Ÿ یا انسانی که بی احتیاطی می‌کند دعا حادثه را از وی برطرف نمی‌سازد «خَمْسَهٌ لَا یُسْتَجَابُ لَهُم‏ … وَ رَجُلٌ مَرَّ بِحَائِطٍ مَائِلٍ وَ هُوَ یُقْبِلُ إِلَیْهِ وَ لَمْ یُسْرِعِ الْمَشْیَ حَتَّى سَقَطَ عَلَیْه ‏…» ( الخصال، ج۱، ص۲۹۹:)

Ÿ یا مثلا شخصی که از دست همسایه اش در عذاب است اما برای تغییر خانه تلاش نمی‌کند«… رَجُلٌ یَدْعُو عَلَى جَارِهِ وَ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ السَّبِیلَ إِلَى أَنْ یَتَحَوَّلَ عَنْ جِوَارِهِ وَ یَبِیعَ دَارَهُ …»( الکافی، ج۲، ص۵۱۰: )

دعا مشکل این افراد را حل نخواهد کرد .

به طور کلّی، قاعده ای که از تعداد زیادی روایات بدست می‌آید چنین است: استمداد از امداد های غیبی(مانند دعا) باید همراه با تلاش های مادّی باشد.

۲.موانع اخلاق اجتماعی استجابت دعا

محور مباحث آتی در این بحث، آیۀ «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم‏» می‌باشد. با توجّه به این آیه، بعضی از دعا ها هستند که، برخلاف «موانع شخصی»، استجابتشان با مانع زدایی های فردی امکان پذیر نیست بلکه نیاز به اصلاحات اجتماعی دارند؛ یعنی باید «یغیّروا ما بأنفسهم» محقّق شود.

۲.۱. حاکمیّت اشرار

از جمله موارد مهمّ این مانع اجتماعی، «حاکمیّت اشرار» می‌باشد؛ اشراری که بدلیل کم کاری مسلمین بر سر کار آمده اند؛ مسلمینی که موظّف بودند امر به معروف کنند، نهی از منکر کنند، تبیین کنند، جامعه را برای پذیرش ولایت خوبان آماده کنند اما نکردند و هم اکنون دعا می‌کنند که از بدبختی نجات یابند؛ چنین دعایی مستجاب نخواهد شد.

۲.۲. عدم اتّحاد قلوب

از دیگر موانع اجتماعی عدم اتّحاد قلبی مؤمنین است. همین یک مانع باعث شده که بشریّت از بزرگترین خوشبختی خویش محروم بماند؛ و آن ظهور منجی(عج) می‌باشد.

یعنی اگرچه بعضی از بزرگان و فضلای امّت اتّحاد قلبی دارند و بسیار برای ظهور امام زمان دعا می‌کنند اما چون این مسأله یک مانع اجتماعی این­چنینی دارد، این دعا مستجاب نخواهد شد.

با توجّه به این مطلب، ضرورت فعالیّت اجتماعی، فرهنگ سازی و جهاد تبیین بیش از پیش واضح می‌شود؛ اموری که وجدانا رفع موانع اجتماعی و استجابت بعضی از دعا های بزرگ منحصر در این هاست.

در پایان، لازم به یادآوری است که آنچه از موانع استجابت دعا ذکر شد ممکن است مانع استجابت دعا نشود؛ به این معنا که ممکن است پروردگار مهربان، بر اساس حکمتش، بر بنده اش تفضّل کند و از حقّ خود بگذرد. اما به هر حال ، با توجّه به عدل الهی، تأثیر خود را در کیفیّت استجابت خواهد گذاشت.

نتیجه

بر اساس آنچه گفته شد، معلوم گشت که علت عدم استجابت دعا موانعی است که ما با دست های خودمان ایجاد کرده ایم. این موانع فقط امور شخصی نیستند بلکه شامل امور اجتماعی نیز می‌شوند. در نتیجه ،تنها راه حل، اصلاحات فردی، سیاسی و اجتماعی می‌باشد.

با همۀ این توضیحات، مطرح شد که ممکن است، با وجود موانع مذکور، خداوند تفضّل کرده و دعای بندگان را مستجاب کند اما به هر حال این موانع در کیفیّت استجابت تأثیر می‌گذارد.


فهرست منابع

قرآن

۱.ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله (۱۴۰۴ق). شرح نهج البلاغه لابن أبی الحدید، تصحیح محمد ابوالفضل ابراهیم. چاپ اول. قم: انتشارات مکتبه آیه الله المرعشی النجفی

۲.ابن بابویه، محمد بن علی (۱۴۰۶ق). ثواب الأعمال و عقاب الأعمال. چاپ دوم. قم: انتشارات دار الشریف الرضی للنشر

۳.ابن بابویه، محمد بن علی (۱۴۰۳ق). معانی الأخبار، تصحیح علی اکبر غفاری. چاپ اول. قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم

۴.ابن طاووس، علی بن موسی (۱۴۰۶ق). فلاح السائل و نجاح المسائل. چاپ اول. قم: انتشارات بوستان کتاب

۵.جوهری، اسماعیل بن حماد (۱۳۷۶ق). الصحاح، تصحیح احمد بن الغفور عطار. چاپ اول. بیروت: دار العلم للملایین

۶.حرّ عاملی، محمد بن حسن (۱۴۰۹ق). وسائل الشیعه، تصحیح مؤسّسۀ آل البیت. چاپ اول. قم:مؤسّسۀ آل البیت

۷.دیلمی، حسن بن محمد (۱۴۰۸ق). أعلام الدین فی صفات المؤمنین، تصحیح مؤسّسۀ آل البیت. چاپ اول. قم:انتشارات مؤسّسۀ آل البیت

۸.طباطبایی، محمد حسین (۱۳۹۰ق). المیزان فی تفسیر القرآن. چاپ دوم. بیروت: مؤسسه الأعلمی للمطبوعات

۹.طبرسی، احمد بن علی (۱۴۰۳ق). الاحتجاج علی أهل اللجاج، تصحیح محمد باقر خراسان. چاپ اول. مشهد: نشر مرتضی

۱۰.طوسی، محمد بن الحسن (۱۴۱۴ق). الأمالی، تصحیح مؤسّسه البعثه. چاپ اول. قم : انتشارات دار الثقافه

۱۱.عیاشی، محمد بن مسعود (۱۳۸۰ق). تفسیر العیّاشی، تصحیح سید هاشم رسولی محلّاتی. چاپ اول. تهران: انتشارات المطبعه العلمیه

۱۲.قطب الدین رواندی، سعید بن هبه الله (۱۴۰۷ق). الدعوات (للراوندی)/ سلوه الحزین. چاپ اول. قم: انتشارات مدرسه امام مهدى

۱۳.قمّی، علی بن ابراهیم (۱۴۰۴ق). تفسیر القمّی، تصحیح طیّب موسوی جزائری. چاپ سوم. قم: انتشارات دار الکتاب

۱۴.کلینى، محمد بن یعقوب (۱۴۰۷ق). الکافی، تصحیح علی اکبر غفاری و محمد آخوندی. چاپ چهارم. تهران: انتشارات دار الکتب الاسلامیه

۱۵.مدنی، علی خان بن احمد (۱۳۸۴ش). الطراز الأوّل. چاپ اول. مشهد: مؤسّسۀ آل البیت لإحیاء التراث

۱۶.مطهّری، مرتضی (۱۳۶۹ش). بیست گفتار. چاپ چهل و هفتم. تهران: انتشارات صدرا


دعا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید