وقتی دانش آموزی میگه من درس نمی خونم، دوتا سوال ازش می پرسم.
سوال اول: وقتی درس نمی خونی چکار می کنی؟ پاسخ های مختلفی میگن. بازی رایانه ای، تماشای تی وی، خوابیدن، فضای مجازی، چت کردن و... گاهی این بازی کردن به 4ساعت هم میرسه.
سوال دوم:وقتی درس نمی خونی و در حال بازی هستی، واکنش پدر و مادرت چیه؟ چه اقدامی می کنن؟ میگن: یا بی تفاوتن، یا تذکر میدن، یا میان غر میزنن و تنش بالا میگیره، دعوا میشه در برخی موارد گوشی رو می گیرن
خب اینجا دیگه من از چشم پدر و مادر می بینم. چطور یه بچه جرأت می کنه درس نخونه و چندین ساعت بازی کنه یا تی وی ببینه یا بخوایه؟!!
مهمترین مسئله قدرت است! اینکه والدین زورشون به بچه ها نمیرسه. خب کی به بچه ها قدرت داده؟! بچه ها چی دیدن که به خودشون اجازه میدن از والدینشان نافرمانی کنن؟! جز اینکه دیدن پدر و مادرشان یک تیم متحدی نیستند. جز اینکه دیدن پدر از مادر حمایت نمی کند و بالعکس! راه حل مشکل بازپس گیری قدرت است. والدین باید در رأس هرم قدرت قرار بگیرند.
نکته جالب ولی دردناک: وقتی پدر و مادر متوجه میشن که زورشون به بچه ها نمی رسه و نمی تونن آنها را کنترل کنند، مشکلات بچه ها را نادیده می گیرند. زیرا اگر مداخله کنند ضعف شان برای بچه ها برملا می شود. پس آنها می گویند حرکتی انجام نمی دهیم تا بی کفایتی ما آشکار نشود.
بچه های برای رشد و سلامت روانشان به والدینی مقتدر و قدرتمند نیاز دارند. زن و شوهر هم نیازمند همسری قدرتمند هستند. تخریب هر کدام منجر به تخریب دیگری می شود. مادری که همسرش را تحقیر و تخریب می کند دیگر به تنهایی و بدون حمایت همسرش نمی تواند حریف فرزندش بشود.