مجموعه داستان جهان هزار و یکم، به قلم محمد محمدی زاده (آریا) در سال ۱۴۰۱ در انتشارات زرین اندیشمند منتشر شد که این دومین همکاری این نویسنده، با این نشر میباشد.
مجموعه داستان جهان هزار و یکم، هم از نظر فرم و هم محتوا اثری متفاوت است. داستان ها در واقع پیام ها و وقایع متفاوتی را در دل خود جای دادهاند که نکته قابل توجه هرکدام از آنها این است که هیچکدام از شخصیت ها نه اسم دارند و نه ما هیچ ذهنیت و آگاهی نسبت به آنها داریم.
محمدی زاده، نکته اصلی را که برای نوشتن این مجموعه مد نظر قرار داده، زمان است. یکی از اصلی ترین مشکلات جوامع انسانی، ناتوانی در تشخیص چیستی و در نتیجه خوبی یا بدی اکثر مسائل است که میتواند به سوءتفاهم های بسیار بزرگی ختم شود. برای یافتن کلید این راه حل، محمدی زاده از مسئلهای فلسفی بهره میبرد یعنی زمان. همه شخصیت ها در تشخیص زمان و کنترل آن ناتوان هستند. انگار که علاوه بر شخصیت ها که همگی افرادی میان سال هستند، زمان نیز آشفته است و انگار که شخصیت ها خود را در قالب من هایی میابند که در زمان های مختلف دیدگاه ها و زاویه دید متفاوتی نسبت به هستی و جهان دارند. در واقع هر من، در هر زمان مختلف به یک پدیده خاص ایمان پیدا میکند. البته منظور از زمان، در اینجا چیزی غیر از شب و روز عادی و گذرا است.
در برخی از داستان ها، از جمله داستان کلیدی این مجموعه با نام جهان هزار و یکم، درونمایه از این نیز پیچیده تر میشود. افراد، به یک مبحث ایمان پیدا میکنند اما باید فهمید این ایمان، با اعتقاد قلبی همراه است یا خیر.
اگر در بعضی از داستان ها نگاهی متفکرانه تر بیندازیم میبینیم وقتی که شخصیت ها احساس ناتوانی در مقاومت دربرابر مشکلات میکنند، متوجه میشوند که درد و آزار از سراسر فضا و اشخاص به سوی او روانه میشوند. پس به جز داستان کلیدی جهان هزار و یکم، در سایر داستان ها از جمله مردان بدون زن، مازوخیسم ناخواسته درون آنان همچون چشمهای میجوشد و به حدی میرسد که آنها ترجیح میدهند خودشان به خودشان آسیب بزنند نه دیگری.
البته توجه به فلسفه در این داستان ها نشان از آن نیست که به جامعهی مدرنیسم یا بسیاری دیگر از موارد از جمله بروکراسی، دموکراسی و... پرداخته نمیشود.
یکی دیگر از مشکلات جوامع انسانی و تفاوت عقاید در همین موضوع است. در رمان رغبة الطیر، اثر قبلی این نویسنده که با استقبال و نقد های خوبی نیز همراه بود، این سوال مطرح شد که آیا ایمان حقیقی آن است که با عدم شناخت چیستی، آن را به اعتقاد تبدیل کنیم مانند مبحث ایمان به دین، و یا مانند علم فیزیک شناسی که وقتی چیستیاش را درک کردیم، آن را یا قلب و جان خود بپذیریم.
مجموعه داستان جهان هزار و یکم، سومین اثر از این نویسنده پس از رمان رغبة الطیر و مجموعه داستان حسابرسی گرگور سامسا است که نشان از آن دارد محمدی زاده نویسندهای است که بیش از ظاهر ادبیاتی، به باطن و مفاهیم عرفانی_فلسفی توجه دارد.