ویرگول
ورودثبت نام
ZahraRafiee
ZahraRafiee
خواندن ۴ دقیقه·۲ سال پیش

برداشت من از کتاب خسرو و شیرین


برداشت من بعد از شنیدن کتاب خسرو و شیرین نظامی

از پادکست نظامی گنجوی

این کتاب داستان عاشقی بین ولیعهد و سپس پادشاه ایران خسرو پرویز و شیرین ولیعهد و ملکه ارمنستان و روایت میکنه

اول از همه اگر بخوام درباره قلم نظامی بگم باید اشاره کرد که نظامی توی شعرهاش بسیار تاکید داره که کار هیچ شاعر دیگه ای و تکرار نمیکنه مخصوصا فردوسی و حتی یک قسمتایی اشاره میکنه که این قسمت داستان و فردوسی بهتر گفته و برید از اونجا بخونید(وقتی خسرو میره روم) مورد دوم اینکه نظامی الگویی هست برای شاعر ها و داستان سرایان بعد خودش مثلا نظامی همیشه وقتی تو داستان صبح میشه هر بار به یک روشی با استعاره و ... صبح و توصیف میکنه و این و ما توی داستان امیر ارسلان نامدار هم میبینیم که از این کار نظامی الگو گرفته شده یا رد پای الگو گرفتن اون و در شعر های حافظ و سعدی و ... که بعد از نظامی بودن میشه دید حتی یک قسمت داستان و هم من توی کلیدر محمود دولت ابادی دیدم که بسیار شبیه بود به لحظه رفتن شیرین به چشمه و دیدن خسرو(وقتی مارال توی کلیدر میره توی چشمه و گل محمد و میبینه)

مورد بعدی اینکه نظامی بسیار به زن ها اهمیت میداده و شان انها رو بالا میدونسته و این به خوبی توی بیت هایی که از زبان شیرین گفته میشه مشخصه

و اما خود داستان

داستان از انجا شروع میشه که خسرو پرویز وقتی ولیعهد بوده در مدائن خسرو انوشیروان پدر بزرگش میاد به خوابش و نوید ۴ چیز و به خسرو میده یک زن به نام شیرین یک اسب تند رو به نام شبدیز یک نوازنده خیلی خوب به نام باربد(کلا خسرو پادشاه هنر دوست و هنر فهمی بوده) یک تخت باشکوه و حکومت

بعد از مدتی خسرو پرویز تعریف یک دختر زیبا رو ارمنستانی به نام شیرین و از زبان یکی از نزدیکانش به نام شاپور میشنوه و ندیده عاشق این خانم میشه و از شاپور میخاد که بره ارمنستان و این دختر و براش بیاره شاپور میره ارمنستان و به ترفند های مختلفی شیرین و هم ندیده عاشق خسرو میکنه و شیرن با اسب معروف عمه اش به نام شبدیز از ارمنستان فرار میکنه(این اسب درنهایت برای خسرو میشه) و میره سمت مدائن پیش خسرو اما در مدائن خسرو با پدرش هرمز پادشاه ساسانی دچار مشکل میشه و برای اینکه کشته نشه فرار میکنه سمت ارمنستان تا شیرین و هم ببینه اما شیرین میره مدائن و خسرو میره ارمنستان و اینا هم و نمیبینن خلاصه داستان های سیاسی پیش میاد و خسرو پرویز پادشاه ایران میشه بعد پدرش اما بهرام چوبین قیام میکنه برعلیه خسرو و شاه میشه و جای اون و میگیره و خسرو از ترس جونش و دیدن شیرین دوباره میره سمت ارمنستان و برای اولین بار شیرین و میبینه اما بعدش برای بازپس گیری قدرت میره سمت روم و از قیصر روم کمک میخاد قیصر کمکش میکنه اما به شرطی که خسرو با دختر قیصر یعنی مریم ازدواج کنه خلاصه ازدواج میکنه باهاش و قدرت و از بهرام چوبین پس میگیره و دوباره میشه شاه ایران اما خبری از شیرین نمیگیره با اینکه عاشقش بوده و شیرینم از کار خسرو خیلی ناراحت میشه و این وقت ها میشه که سر و کله فرهاد پیدا میشه فرهاد درواقع یک مهندسه که یک جا کمک شیرین میکنه و عاشق شیرین میشه وای وای از عشق فرهاد به شیرین به نظرم زیبا ترین شعر های عاشقانه و دلتنگی و اینجا از زبان فرهاد میشه شنید سر به کوه و بیابون میزاره از دست عشق شیرین و همیشه میگه من خیلی تنهام و اگر بمیرم هیچکس نیست بستر من و صاف کنه اما وقتی فرهاد میمیره هر کسی در هر وقتی که داستان و گوش میکنه قطعا برای فرهاد گریه و عزاداری میکنه و اون هیج وقت تنها نیست خلاصه خسرو که میفهمه فرهاد عاشق شیرینه یک فریبی به فرهاد میزنه و میگه باید یک کوه و بکنی و اگر تونستی دست تنها من از شیرین دست میکشم وای از بیت های این قسمت داستان دل که هیچی سنگ و اب میکنه از غصه مثلا یک جا فرهاد به کوه میگه جوانمردی کن شو پاره پاره اما خسرو به فرهاد کلک میزنه و فرهاد فکر میکنه شیرین مرده و از درد این خبر میمیره

خلاصه خسرو و شیرین بعد کلی داستان به هم میرسند و اما پایان داستان وقتی خسرو و شیرین پیر میشن شیرویه پسر خسرو پرویز خسرو رو زندانی میکنه و شرین همراهش بوده و خسرو و میکشه عجب بیت هایی داره این قسمت دل ادمو و خون میکنه مخصوصا وقتی خسرو خواب بوده و شیرین بغلش و یکی میاد خنجر میزنه به خسرو خسرو بیدار میشه و میبینه داره میمیره و تشنشه اما شیرین و بیدار نمیکنه

ادم نمیدونست اینجا

از قلم نظامی شگفت زده بشه

دلش برای خسرو و شیرین و عشقشون بسوزه

یا تاسف بخوره از مرگ خفت بار اخرین پادشاه قدرتمند ساسانی

و اما وفاداری شیرین اونجا مشخص میشه که وقتی میبینه خسرو مرده خودش خسرو و اماده میکنه و خوب خودش و اراسته میکنه(نشان دهنده زن آرمانی) و وقتی میخوان خسرو رو بزارن توی دخمه همونجا که خسرو خنجر خورده به خودش خنجر میزنه و میمیره و با خسرو میزارنش توی دخمه

اوایل تیر ۱۴۰۱


شخصیت های داستان:

خسرو پرویز .شیرین . شاپور. فرهاد. بزرگ امید(معلم خسروپرویز). باربد و نکیسا (نوازنده های خسرو پرویز). مهین بانو(عمه شیرین). مریم.هرمز.بهرام چوبین

شخصیت های مورد علاقه :خسرو و شیرین

خسروخسرو انوشیروانخسرو پرویزکتاب خسرو
▪️اینجا برداشتمو درباره کتاب و گاهی زندگی میگم▪️
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید