ZahraRafiee
ZahraRafiee
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

برداشت من از کتاب کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم



نویسنده این کتاب اسلاونکا دراکولیچ هست یک زن در اروپای شرقی که حال و هوای اروپای شرقی کمونیسمی و بعد از جنگ جهانی دوم به صورت داستان هایی با موضوعات ساده شرح میده داستان اولش صحبتی درباره فلسفه به صورت ساده میکنه بعد در داستان ها از تجربه های خودش میگه و یا داستان های صحبت هاش با زن ها در اروپای شرقی(و اعتقاد داره شرایط خوب و بد سیاست و اقتصاد را زن ها اول از همه در خانه میفهمن)
کتاب سال ۱۹۹۱ نوشته شده اما متاسفانه خیلی از مشکلات اون دوره نقاط مشترکی با مشکلاته ایران داره
من اول که شروع کردم بخونم میگفتم وا چرا انقدر از کمونیسم بد میگن کمونیسم که خوبه سرتاسر برابری اما دیدم نه به این گل و بلبلی که میگن نیست و بد های زیاد از جمله:
حکومت استبدادی.
زیر نظر داشتن مردم و نداشتن فضای خصوصی خاص خود .
نادیده گرفتن بعضی رسوم دینی و اعتقادی مردم

و درواقع افرادی که در راس حکومت هستند تا میتونن برای خودشون جمع میکنند اما نوبت مردم که میرسه باید در همه چیز و همه جا برابر باشند.

در کل با خواندن این کتاب تا حدودی و به سادگی با مفاهیم زیر اشنا میشی:
کمونیسم
دموکراسی
سوسیالیستی
وضعیت مردم و نحوه جغرافیایی اروپای شرقی
دیوار برلین
و...
با خواندن کتاب دوجمله رو من یاد گرفتم که در تاریخ هم به شدت دیده میشود :
.هیچ چیز پایدار نیست حتی ظلم.
.همه انسان ها چه مرد و چه زن حق دارند مواردی برای خود داشته باشند .


مهر ماه ۱۴۰۱

کتابجنگ جهانیمرد و زنکمونیسمکمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم
▪️اینجا برداشتمو درباره کتاب و گاهی زندگی میگم▪️
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید