برای شرکت در چالش کتابخوانی طاقچه در دی ماه کتاب کالیگولا اثر آلبر کامو رو انتخاب کردم و متن زیر را برای شرکت در این چالش تهیه کردم.
کتاب کالیگولا که اولین و بهترین نمایشنامهی آلبر کامو برنده جایزه نوبل ادبیات است؛ این کتاب دوران پادشاهی پسری کم سن و سال در کشور روم را به تصویر می کشد که به دلیل خام بودن، روان پریشی و دیوانگی اش دست به جنایت های بزرگی می زند. داستان این نمایشنامه برگرفته از اسناد تاریخی است.
این اثر نمایشنامهی جذابی ست که اولین بار در سال 1945 به روی صحنه رفت و افراد زیادی را در سراسر جهان تحت تاثیر قرار داد. این اثر تا کنون به زبان های زیادی ترجمه شده است و جزو یکی از بهترین آثار نمایشی محسوب می شود.
آلبر کامو در این کتاب ماجرای دوران حکومت امپراطور دیوانه و خونخواری به نام کالیگولا را به تصویر می کشد که در سن 21 سالگی پادشاه روم شد. او در ابتدای حکومت خود عدل را در کشور برقرار نمود و برای خوشحال کردن مردم مالیاتها را حذف کرد. اما این دوران درخشان فقط 6 ماه طول کشید. چرا؟ کالیگولا عاشق خواهر خود به نام دروسیلا بود و در نهایت هم با او ازدواج کرد. اما پس از مدتی دروسیلا از دنیا می رود و کالیگولا پس از این اتفاق به جنون و دیوانگی می رسد. او جنایت های بزرگی انجام می دهد و کشور روم را تبدیل به جهنمی غیر قابل تحمل می کند. آنطور که تاریخ نویسان رومی می گویند: پادشاه به همسران درباریان و خویشاوندانش تجاوز می کرد و کشتن آدمها جزو سرگرمی های او شده بود. گفته هایی از خود او در تاریخ بسیار شهرت دارد: «کاش همهی مردم روم به یک نفر تبدیل می شدند تا من می توانستم با یک ضربهی شمشیر سرشان را جدا کنم و آن ها را بکشم».
یافتن معنا و ارزش در مواجه با پوچی و بی معنایی زندگی، موضوعی است که تقریبا در تمامی آثار آلبر کامو، همچون نمایشنامه ی کالیگولا، به چشم می خورد. کالیگولا، امپراتور رومی و بدنامی است که در این نمایشنامه ی چهار پرده ای، به تجسمی از پوچی و معنازدگی تبدیل می شود. ذهن کالیگولا پس از مرگ خواهر و معشوقه اش، به شکل وسواس گونه ای درگیر مفهوم «غیرممکن ها» می شود. او با گذشت زمان به حقیقتی مهم اعتقاد پیدا می کند: «انسان ها می میرند و از زندگی شان راضی نیستند.» این حقیقت، که کالیگولا آن را نتیجه ای برخاسته از منطقی ساده و درست می داند، مسئله ای است که همه ی ملت باید از آن آگاه شوند. کالیگولا برای انجام این کار، به همه ی شهروندان رومی دستور می دهد تا فرزندانشان را از ارث محروم کنند، همه ی ثروتشان را به دولت بدهند و اعدام شوند. او دستور می دهد تا لیستی تهیه شود که در آن، ترتیب اعدام مردم مطابق با خواست خودش تنظیم شده است. کالیگولا با این کار، قصد دارد تا بی رحمی زندگی و قریب الوقوع بودن مرگ را نشان دهد که به عقیده ی خودش، تنها در صورت ممکن شدن «غیرممکن ها» دردشان التیام خواهد یافت.