ویالونَت را بردار؛ آری، همان که آنجاست. بگذار آرشهای از گرده های نور، نوازش کند تار های سیمینَش را؛ بنواز..
نُت ها را میبینی؟ سوار شدهاند بر روی قاصدک صدا، شتابان میروند تا نوایی از جنس نور، به وجود آورند.
پرواز نُت ها، هستی دیگری را به وجود آورده؛ جهانی پر از آوا..
ستارهای متولد شدهاست، گلی شکوفا، رویید برگی، برف ها، آرام و در آغوش باد، پایین میآیند.
طنین نُت ها، تا عمق دریایی که در آن غرق شده بودیم، میرسد.
نُت ها، آمدهاند ، روی قلب ما نشسته و قلب های شکستهی ما را پانمسان میکنند و سوراخ هایی از جنس تاریکیِ قلب مان را گِل میگیرند،دروازه های بدی قلبمان را می بندند و با ترانهای از جانب طبیعت، روحمان را لمس می کنند.
حال، ما هم سوار قاصدک شدهایم؛پرواز می کنیم در آسمانی از نور، مذهب و ایمان، در آسمانِ موسیقی.
_موسیقی،واژهایاستتوصیفنشدنیوَدرواقع،خارجازدایرهلغات.موسیقی،مذهباستوایمان؛آواییازمادرزمین،برایالتیامقلبهایِشکستهیِبندگانِپروردگار.