مدتی است که رسانههای آلمانی دربارۀ انشعاب و ائتلافی تازه در چپ میگویند که برای مخاطبان ایرانی هم میتواند جالب باشد. همهجا صحبت از زارا واگنکشنت (Sahra Wagenknecht) است؛ چهرۀ ارشد حزب چپ آلمان در پارلمان که پس از مدتها انتقاد از مواضع حزب، بالاخره انشعاب کرده و ائتلاف تازهای شکل داده که به نام خود او «اتحاد زارا واگنکشت برای عقل و عدالت» خوانده میشود. زنی مرموز و مبارزی سیاسی که میدانیم اسم اصلی او نه سارا که زهرا است؛ همچنانکه انتخاب فامیلی مادر آلمانیاش بهمعنای آن است که کسی نام پدر ایرانی او را نمیداند؛ و معلوم نیست وقتی در سال 1972 پدر چپگرایش از طریق برلین غربی به ایران بازگشت، چه بلایی بر سر او آمد؟
در حزب جدید علاوه بر واگنکنشت، نامهای ایرانی و شرقی دیگری همچون امیرا محمدعلی، عمید ربیعه و شروین حقشنو نیز هست، اما یک نام آشنای آلمانی برای ما نیز وجود دارد: میشائیل لودرز.
برخلاف نامهای قبلی که از حزب چپ انشعاب کرده و بعضاً عضو پارلمان بودهاند، آقای لودرز پیش از این کار حزبی نمیکرد و ما نیز او را بهخاطر ترجمۀ آثارش میشناختیم، اما حالا او نیز تصمیم گرفته به این حرکت جدید در سیاست آلمان و اروپا بپیوندد و بخشی از تحولی بزرگ باشد. جالب اینکه او با 98 درصد آرای اعضای حزب به عضویت هیئت رئیسه درآمد؛ و در سخنرانی خود گفت که دلیل حضورش این است که «اکنون وقت عمل است.»
میشائیل لودرز بهعنوان نویسنده و شرقشناس برجسته، مدتها به خبرنگاری برای روزنامه هفتگی آلمانیزبان دیتسایت در هامبورگ مشغول به کار بوده و کشورهای منطقه خاور نزدیک و خاورمیانه را از نزدیک میشناسد. بارها بهعنوان متخصص اسلام در برنامههای تلویزیونی و رادیویی شرکت داشته است. لودرز تا پیش از دولت ائتلافی سوسیالدموکرات-سبز کارشناس دولت در مسائل خاورمیانه بود، اما بهواسطۀ تفاسیر سیاسی دربارۀ مسائل افغانستان و جنگ سوریه در انتقاد از مواضع دولت، ناتو و آمریکا، از کار برکنار شد و حتی در برنامههای تلویزیونی هم بایکوت گردید.
از این نویسنده کتابهای متعددی به قلم مرجانه فشاهی از زبان آلمانی ترجمه و در ایران منتشر شده بود:
«کسی که باد میکارد» دربارۀ بحران سوریه در سال 2015 منتشر شده که علاوه بر ترجمۀ خانم فشاهی در نشر مکتوب، دو ترجمۀ دیگر از آن وجود دارد؛
«آنان که توفان درو میکنند: چگونه غرب سوریه را بهسوی هرجومرج راند»، سال ۲۰۱۷ در مونیخ و سال 1399 در ایران منتشر شده است؛
کتاب «آرماگدون در مشرقزمین: چگونه پیوندهای سعودی ایران را در تیررس خود قرار داد» سال ۲۰۱۸ در بنگاه س. ها. بک آلمان منتشر شده که ترجمۀ آن نتوانسته از سد ممیزی ارشاد بگذرد.
آثار دیگری هم از او منتشر شده، که هنوز ترجمه نشدهاند:
اما نکتۀ جالبتر دربارۀ لودرز این است که او رماننویس قابلی نیز هست. از جمله، رمان ژانر سیاسی-معمایی «هرگز چیزی نگو» که در سال ۲۰۱۶ منتشر شده و ترجمۀ آن هم با قلم خانم فشاهی در دست انتشار است.
البته این کتاب جلد اول سهگانۀ زوفی شلینگ است و لودرز جلد دوم و سوم آن را با عنوان «رد پای شغالها» و «یخ درخشان» در سال 2020 و 2024 منتشر کرده. او پیشتر هم رمانهایی مثل «رستوران امینه» در 2006 و «سگ دیوانه» را در 2010 منتشر کرده بود.
فهرست کتابهای سیاسی ترجمه نشدۀ این شرقشناس و ژورنالیست متخصص جهان عرب البته مفصلتر از اینهاست. اما باید دید او با چنین پیشنیهای، در مقام سیاستمدار آلترناتیو چه خواهد کرد. هیجان و معمایی تازه در معادلات سیاست، فراتر از رمانهای سیاسی مهیج و معمایی او.
روزنامۀ سازندگی، شمارۀ ۱۷۱۴، یکشنبه، ۲۰ شماره خرداد ۱۴۰۳