بهروز فائقیان
بهروز فائقیان
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

پرفورمنس‌آرت به تئاتر متصل نیست

اگرچه واژه ˝پرفورمنس˝ یا ˝اجرا˝ از تئاتر وام گرفته شده، ولی ˝پرفورمنس آرت˝ هرگز متصل به تئاتر نیست؛ در واقع پرفورمنس آرت در ابتدا در دنیای نقاشی و مجسمه‌سازی زاده شد.
وقتی از پرفورمنس سخن می‌گوییم، در حقیقت منظور بیش از آنکه پوسته‌ای به عنوان رسانه هنری باشد، یک شیوه بیان هنری است که علیرغم تلفیق و امتزاجی که امروزه در تولید آثار هنری شاهد هستیم، هویت و خاستگاهی مشخص و آشکار را پشت سر دارد. از قضا همین امر اصالت و استحکامی به این شیوه می‌بخشد که خاص هر هنر دارای پشتوانه است. به همین دلیل است که با گذشت نزدیک به سه دهه حضور رسمی، اکنون پرفورمنس‌ها ردی غیرقابل انکار بر هنر قرن حاضر بر جای گذاشته‌اند.
اگرچه امروزه به هر " اتفاقی" که نوعی از اجرا در آن باشد پرفورمنس می‌گویند؛ از اجراهای تئاتری تا "اتفاقاتی" که در گالری‌ها می‌افتد، نمایش‌های مد، کنسرت‌های موسیقی و ... ، اما پرفورمرها در حقیقت ادامه دهندگان مسیری هستند که بادی آرتیست‌ها از نیمه دوم قرن درآن قدم گذاشته بودند و پیش از آن نیز فوتوریست ها در اوایل قرن اشاره‌هایی به آن داشتند و اولین تلاش‌ها و تجربه‌ها در هویت بخشیدن به این رسانه هنری را پشت سر می‌گذاشتند.
اگرچه واژه "پرفورمنس" یا "اجرا" از تئاتر وام گرفته شده ، ولی " پرفورمنس آرت" به طور بنیادی هرگز متصل به تئاتر نیست. در واقع پرفورمنس آرت در ابتدا در دنیای نقاشی و مجسمه سازی زاده شد. ممکن است برای روشن‌تر شدن موضوع لازم باشد به بعضی از مبانی تئاتر اشاره کنیم که در شکل گیری اثر نمایشی نقشی بنیادی دارند؛ بر این اساس پر بیراه نیست که درام و بازیگر را از عناصر اصلی نمایش بدانیم و این در حالی است که پرفورمنس‌ها اساساً نه هیچ داستانی روایت می‌کنند و نه پرفورمر معتقد است که چیزی را بازی می‌کند. بلکه به سادگی و به طور مشخص خود را اجرا کننده پرفورمنس خود می‌داند که نوعی زندگی در آن جریان دارد. بدون هیچ نمایشی.
به این ترتیب در همان نگاه اول متوجه می‌شویم که پرفورمنس در تقابل با تئاتر قرار می‌گیرد و در بعضی موارد در تضاد کامل با آنچه که ما به نام تئاتر می‌شناسیم قرار دارد. اساسا پرفورمرها معتقدند که بازیگری تئاتر اگر در عالی‌ترین شکل خودش هم انجام شود، همچنان کاری است که از واقعیت عینی به دور و نوعی وانمود کردن است؛ و هر قدر هم ماهرانه این کار انجام شود، همچنان باز وانمود کردن است. همچنین معتقدند که وانمود نمی‌کنند که خودشان هستند و هیچ‌چیز خارج از خودشان نیست. به یک معنی شرایطی که پرفورمرها در آن قرار می‌گیرند به ضمیر ناآگاه و یا ناخودآگاهشان که خود به خود بروز پیدا می‌کند، مربوط است و در نتیجه آنچه انجام می‌دهند، باز خودشان هستند. نتیجه اینکه پرفورمنس ها از اجزایی تشکیل شده که مستقل‌اند و هیچ ارتباطی با هم ندارند و اگر هم ارتباط داشته باشند دیگر پرفورمنس نخواهند بود.
اختلاف دیگر این هنر با تئاتر در این است که اجراکنندگان آن تلاش دارند نوعی از پرفورمنس‌آرت را که از شکل اولیه‌اش به‌وجود آمده و هنوز هم عده زیادی به دنبالش هستند، نضج دهند و آن این است که تماشاگر را به طور کامل در تئاتر دخالت بدهند. البته نه از نظر عاطفی و احساسی، بلکه عملاً او را در اجرا دخالت بدهند تا جایی که به نقل ریچارد چکنر؛"نتوان تفاوتی بین بازیگر و تماشاگر احساس کرد". این هم چیزی است که در تئاتر نه اتفاق می‌افتد و نه می‌تواند به این شکل وجود داشته باشد.
در نهایت هدف پرفورمنس آرت انتقال یک اندیشه به مخاطب نیست، بالعکس ذهن مخاطب را بسیار وسیع و آزاد در نظر می‌گیرد و در بسیاری از مواقع مخاطبان برداشتی از اثر دارند که خالق اثر هیچ‌گاه به آن فکر هم نکرده است، همین نکته پرفورمر را تحریک می‌کند تا اثرش به گونه ای اجرا شود که مورد توجه مخاطب قرار گیرد و بتواند آن را تجسم کند. به این ترتیب بیننده هم در خلق یک اثر تجسمی به نحوی موثر و بارز سهیم می‌شود.

بهروز فائقیان
............................................................................................................................................
این متن پیس از این ، مهرماه 1391 در وبسایت هنرآنلاین منتشر شده است.
لینک کوتاه: https://b2n.ir/z99375
پرفورمنس آرتپرفورمنسهنر معاصرنقد هنریزیبایی شناسی
فارغ التحصیل مدرسه هنرهای زیبا، دانشکده هنر / فعال در نقد و تحلیل هنری، زیبایی‌شناسی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید