??Mulan is a girl in farm?
??Mulan is a girl in farm?
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

عشق 15 سالگی..


تو 15 سالگی باهم آشنا شدیم . . .
توی 15 سالگی برای اولین بار گفتم عاشقتم و توهم گفتی منم همینطور . . .
تو 16 سالگی بغلم کردی و گفتی دوستم داری . . ‌.
توی 17 سالگی گوشه‌ی پارک دستمو محکم فشار دادی و بوسم کردی . . .
تو 18 سالگی خیلی خوشحال بودیم چون میتونستیم باهم ازدواج کنیم و تا ابد کنار هم باشیم . . .
تو 19 سالگی یکم سرد شدی باهام
و من هرشب با فکرت بیدار می‌موندم و دلم میخواست بهت بگم که شبها بدون تو اصلا نمیگذره . . .
تو 20 سالگی بهم گفتی تو لایق بهتر از منی
و تو همون 20 سالگی ولم کردی و رفتی . . .
توی 21 سالگی در حالی که خبر نداشتم زنده‌ای یا نه دوستم زنگ زد و منو به عروسیش دعوت کرد . . .
توی 22 سالگی فهمیدم شوهر دوستم تویی . . .
توی 23 سالگی فهمیدم بچه دار شدی . . .
توی 24 سالگی فهمیدم اسم بچت اسم دوست‌دختریه که قبل از من داشتی . . .
توی 25 سالگی فهمیدم منو هیچوقت دوستم نداشتی :)
حالا که 30 ساله شدم و همه‌ی این سال‌هارو به یاد تو گذروندم و صدای تو هر‌‌ روز از طبقه‌ی بالایی که قربون صدقه‌ی دخترت میرفتی میومد . . .
38 سالمه و دخترت 15 سالشه . . .
با ی‌پسری دوست شده...خیلی هم همو دوست دارن،
هر روز میاد برام از خاطرهاشون تعریف میکنه،
آخه همدم دخترت منم !
ته چشمهات میشه ی ترسی‌رو حس کرد ...
حالا 43 سالمه و دختر 20 سالت اومده تو بغلم گریه می‌کنه ،
چون پسرم ولش کرده . . . :)))
و حالا توی سن 44 سالگی
ازت ی سوالی دارم . . .
عشق پونزده سالگی من ، فقط بهم بگو :
می ارزید :)؟
همیشه وقتی پی میداد یه متر بالا میپریدم وقتی داشتم چتای قبلیمونو میخوندم و یهو میزد در حال نوشتن زود از پیویش در میومدم و با هیجان به پروفایلش زل میزدم یه روز باهم دعوا کردیم برا اینکه از دلم در بیاره یه ویس داد اما چون حجمش زیاد بود نتم نرسید بازش کنم
ذخیرش کردم که بعدا گوشش بدم یادمه ویس ۲۱ دقیقه و ۲۸ ثانیه بود
هر شب حرف میزدیم؛کله وجودم شده بود از دور حالشو پرسیدم وقتی میخابیدم قلبشو درست کناره قلبم حس میکردم
یه روز رسید که دیگه قلبامون از هم دور شد خودمون دور شدیم؛راستش دلم برا اون هیجانی که تو پیویش داشتم تنگ شده بود
چندین سال گذشت،روزا گذشت
داشتم دنباله یه چیزی تو ذخیره شده هام میگشتم که چشمم خورد به یه ویس بازش کردم و زل زدم به اپلود شدنش تا اون اپلود میشد رفتم برای خودم قهوه بیارم گوشیمو گذاشته بودم حال
دیدین یهو منتظره یه اتفاقین و سالها بعد بهش میرسین؟
یا مثلا دیدین یه بچه منتظره تا بزرگ شه تا اون چیزیو که میخاد بخره؟
صداش که تو خونه پیچید همین حسو داشتم کله بدنم کرخت شده بود
"درسته اذیتت میکنم ولی هیچوقت از دستت نمیدم تو برام اون کوچولویه خنگ تا اخر عمرم باقی میمونی درسته دوریم ولی صورتتو درست جلویه صورتم حس میکنم نفسات میخوره به گردنم حسش میکنم؛
میدونی وقتی تو قهر میکنی قلبم چقدر درد میکنه؟
میری دوش میگیری میای پیشه خودم زنگ میزنیم حرف بزنیم دلم میخاد صداتو زندگی کنم ولی قول میدم از دلت در بیارم قولم میدم تا اخره عمرم دوست داشته باشم
تنهات نمیزارم کوچولویه خنگم حالا هی قهر کن هی قهر کن!
برو بیا که قراره کلی برام حرف بزنی حرف هم نزنی نفس میکشی تا نفستو گوش کنم"

نمیدونم ویس کی تموم شد
گرمیه فنجان باعث شد کف دستم گز گز کنه
لبخندام قاطی اشکام نزدیک شدم به گوشی زمزمه کردم اشتی میکنه باهات کوچولویه خنگت
چندین سال گذشت ولی کل روزه من درگیره اون ۲۱ دقیقه و ۲۸ ثانیس

قشنگ بود...:))


سالگیlove
:)?woman-life-freedom#I need more time to heal from my previous breakup.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید